دسته بندی :ناجی

1 مقاله

ناجي تمام خوبيها

ناجی تمام خوبیها

شانه هایم سخت سنگینی می کند و احساس می کنم پشتم زیر خروارها بار در حال خم شدن است ای غایب از نظرمی دانی چرا؟ نمی دانم چرا عطش سرخ نگاهم را نادیده گرفتی . گلایه ندارم بلکه مصمم تر در کوچه های انتظار به جستجوی حضور ابدیت می گردم.

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا