ناجی تمام خوبیها ۱۳۹۳/۰۹/۱۶ شانه هایم سخت سنگینی می کند و احساس می کنم پشتم زیر خروارها بار در حال خم شدن است ای غایب از نظرمی دانی چرا؟ نمی دانم چرا عطش سرخ نگاهم را نادیده گرفتی . گلایه ندارم بلکه مصمم تر در کوچه های انتظار به جستجوی حضور ابدیت می گردم.