جعبه طلایی بلور
فاطمه دولتی بلورها زیر نورِ لامپ میدرخشیدند و تلألوشان چشمِ نرگس را میزد. مادر میوهخوری بزرگی دست گرفته و به زیر و رویش نگاه میکرد، ابروهای گره خورده مادر نشان میداد که مدلِ ظرف را نپسندیده. نرگس نگاهی به مادر انداخت و پرسید: چیه خوب نیست؟! مادر شانه بالا انداخت