لالایی آرامبخش
لالایی آرامبخش زن و شوهر پیری با هم زندگی میکردند. پیرمرد، همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت و پیرزن هرگز زیر بار نمیرفت و گلههای شوهرش را بهحساب بهانهگیریهای او میگذاشت. این بگومگوها همچنان ادامه داشت تا اینکه روزی پیرمرد فکری به سرش میزند و برای اینکه ثابت کند زنش