گلوله های خصم
تابستان سال ۱۳۶۶ که از طریق تیپ ۶۳ خاتم وارد منطقه شلمچه شدیم حدود ۲۰ – ۳۰ روزی از بمباران شیمیایی وسیع منطقه گذشته بود، آثار مخرب گلوله های شیمیایی هنوز قابل مشاهده بود و بچه هایی که از قبل در آنجا بودند با نشان دادن تک تک سنگرها و
7 مقاله
تابستان سال ۱۳۶۶ که از طریق تیپ ۶۳ خاتم وارد منطقه شلمچه شدیم حدود ۲۰ – ۳۰ روزی از بمباران شیمیایی وسیع منطقه گذشته بود، آثار مخرب گلوله های شیمیایی هنوز قابل مشاهده بود و بچه هایی که از قبل در آنجا بودند با نشان دادن تک تک سنگرها و
یک شیوه مؤثر برای آرامش بیشتر، آگاهی از این نکته است که چگونه فکر منفی و متزلزل می تواند به سرعت از کنترل خارج شود. آیا تاکنون متوجه شده اید که وقتی گرفتار فکرتان هستید چقدر احساس نگرانی می کنید؟ و برای برطرف کردن آن، هرچه بیشتر در جزئیات آن
برو جلو عملیات طریق القدس بعد از اعلام رمز از قرارگاه ما به عنوان گروه خط شکن وارد عمل شدیم اولین دسته حرکت کرد و نوبت به دسته ما رسید.از دستهی اول چندین نفر روی مین رفته بودند زمانیکه به نزدیکی خط رسیدیم در کنار میدان مین یکی از برادران
ام وهب دفاع مقدس جنازه شهید شفاهی را سالها پس از شهادت، توسط گروه تفحص کشف کردند و جهت تشییع جنازه به تهران انتقال دادند. وقتی مادر شهید را خبر نمودند شروع به گریه و انابه کرد. سؤال کردند:«مادر چرا بیتابی میکنی؟» گفت: من برای شهادت فرزندم گریه نمیکنم من
۱۲ بسیجی نیروها سعی داشتند به آن طرف نهر جاسم بروند عدهای بسجیان که شنا بلد بودند خود را به آب انداختند تا به آن طرف روند، آب نهر سرعتی نداشت ولی هربار که گلوله توپ یا خمپارهای در آن فرود میآمد مثل فوارهای قوی نهر را متلاطم میکرد بسیجیها
الهی حرامتان باشد آن شب یکی از آن شبها بود، بنا شد از سمت راست یکییکی دعا کنند، اولی گفت: «الهی حرامتان باشد.» بچهها مانده بودند که شوخی است، جدی است، بقیه دارد یا ندارد، جواب بدهند یا ندهند؟ که اضافه کرد: «آتش جهنم» و بعد همه گفتند: «الهی آمین.»
از خوف خدا غش کرده اگر کسی بیموقع در میان جمع میخوابید، خصوصاً اگر این شخص بعد از سلام نماز خوابش میبرد یا مثلاً در مراسم دعای کمیل، دعای توسل یا زیارت عاشورا که نوعاً بعد از نماز صبح برگزار میشد و به گوشهای میافتاد و از خود بیخود میشد