حسین جان لبخند بزن ! عباس آمد
ام البنین چه می کنی ؟ این نوزاد کیست ؟ که دور سر حسین می گردانی ، چقدر زیبا و پر فروغ است ؟ام البنین تو از احوال همسرت علی آگاهی ، چرا به بازوان این نوزاد خیره شده است ؟ تو هم همان چیزی را حدس می زنی که
4 مقاله
ام البنین چه می کنی ؟ این نوزاد کیست ؟ که دور سر حسین می گردانی ، چقدر زیبا و پر فروغ است ؟ام البنین تو از احوال همسرت علی آگاهی ، چرا به بازوان این نوزاد خیره شده است ؟ تو هم همان چیزی را حدس می زنی که
بدرقه میهمانی عموماً در شب بود و میهمانان اگر هم به روشنایی آمده بودند، در غیر شبهایی که ماه تمام بود، خلاصه در اوایل و اواخر ماه، در تاریکی و ظلمات به مقر و محلشان باز میگشتند، در مسیری ناهموار که میزبان آن را با چراغقوه و فانوسی که برمیداشت
حضرت عبّاس علیه السّلام که اکبر اولاد اُمُّالبَنین وپسر چهارم امیرالمؤ منین علیه السّلام بود و کُنْیَتش ابوالفضل و مُلَقّب به (سقّا) و صاحب لواى امام حسین علیه السّلام بود، چنان جمال دل آرا و طلعتى زیبا داشت که او راماه بنى هاشم مى گفتند و چندان جسیم و بلند
آیا به عباس الهام میشد؟ سرهنگ خلبان حقشناس، نماینده نیروی هوایی در قرارگاه هویزه بودند. من به همراه سرهنگ بابایی که در آن زمان پست معاونت عملیات را به عهده داشتند، برای تحویل پست سرهنگ حقشناس به قرارگاه رفته بودیم. در برخوردهای گذشته، برخورد جناب حقشناس با عباس زیاد دوستانه