وقتی میشنوند با همکارت ازدواج کرده ای دهانشان از ذوق آنقدر باز میشود که مکنونات قبلی شان را هم میتوان دید: «خوش به حالت». به گمانشان بر اسب سفیدی سوار شده ای که هیچ سپاهی یارای پیاده کردنت را ندارد، چرا که تو همسفری داری متناسب و عشقی که از شباهت ها سیراب میشود، اما وقتی ورق بر میگردد و زندگی مشترک شروع می شود میبینی که نه موارد بیشتری هست که برای خوشبخت بودن باید وجود داشته باشد.
برای ازدواج کردن باید هنرمند بود، اینکه از میان جمعیت میلیونی شهر کسی را پیدا کنی که همفکر و هم عقیده ات باشد، چیزی جز هنر و مهارت نمیطلبد. این موجود ایده آل میتواند هر کسی باشد، شاید جوانی از دل فامیل یا شاید صد پشت غریبه. اما وقتی غریبه ها آشنا میشوند شباهت ها کار خودشان را کرده اند. بعضی ها میگویند اهل فامیل بهترین گزینه برای ازدواجند. ولی بعضی ها شعری میخوانند که «من از بیگانگان هرگز ننالم». اما آنها که اندیشه ای متفاوت دارند دنبال کسی میگردند که نه در فامیل و کوچه و خیابان که همنشینی روزانه در محیط کار است.
در محل کار همه جور آدمی پیدا میشود. از مبادی آداب ترین افراد تا انسان های حراف. بعضی هم صورتی اند یا نارنجی، بعضی هم قرمز دو آتشه یا آبی. بعضی ها اما اهل صلحند و سر در لاک خویش میبرند و با آنانی که از قماش جنجالند کاری ندارند. ولی نمیشود کاری کرد. بعضی وقت ها صورتی ترین آدم ها مفتون قرمزترین ها میشوند و آبی ها خواهان نارنجی ها. آنها فکر میکنند همانی را که در آرزوهایشان میپرورانده اند پیدا کرده اند کسی که بهترین همسفر تا آخر عمر است.
علی اصغر احمدی روانشناس و صاحبنظر در امور خانواده در این باره آنقدر مستدل حرف زدند که متقاعد شدیم آدم های محیط کار شباهت کمی به اصل وجودی شان دارند. او میگوید: آدم ها در محیط کار تنها لایه های ظاهری شخصیتشان را نشان میدهند ، نه تمام لایه ها را . ما همواره ماسک هایی همراه داریم که وقتی وارد محیط کار میشویم به چهره میزنیم تا ظاهری موجه داشته باشیم.
به همین جهت وقتی از او خواستیم تا محاسن و معایب ازدواج با همکار را برایمان فهرست کند، اینگونه سخن آغاز کرد:
«ازدواج با همکار تابع شرایط ازدواج مناسب است، یعنی باید معیارهای فرد مناسب در نظر گرفته شود و پس از آن براساس ملاک های مورد نظر انتخاب صورت بگیرد.برای همین قبل از ازدواج باید به شاخصه های مدنظرمان واقف باشیم و از تصمیم گیری صرف بر مبنای رفتار فرد در محیط کار پرهیز کنیم»
اما روی دیگر سکه ازدواج با همکار را احمدی در وابستگی هایی میداند که چشم و گوش ها را بر واقعیت میبندند: «مراودات مستمر در یک محیط نوعی وابستگی را ایجاد میکند که وقتی پای ازدواج در میان باشد این وابستگی ها تشدید میشود. اینها موانعی بر سر راه انتخاب درست هستند».
احمدی البته این موارد را مربوط به قبل ازدواج میداند چرا که به باور او مشکلات، بعد از ازدواج تازه رخ نمایان میکنند: «دو فرد همکار وقتی با هم ازدواج میکنند، یکسری ملاحظات نیز میانشان شکل میگیرد که تا پیش از این مورد توجهشان نبوده مثلاً وقتی خانمی ببیند شوهرش با یک زن گرم صحبت است از خود واکنش نشان میدهد حال آنکه قبل از ازدواج چنین حساسیتی نداشته است.»
بعضی وقت ها پول میان زن و شوهر فاصله میاندازد، این یک باور عمومی و البته واقعیتی است که احمدی هم آن را تایید میکند: «مسایل مربوط به درآمدها برای خیلی از زوجین مشکل آفرین است، به خصوص زمانی که میخواهند در هزینه های زندگی مشارکت داشته باشند. گاهی اوقات زن و شوهرهایی که محل کارشان هم یکی نیست درآمد همسر را وارسی کرده و در مورد اینکه چرا پولش را خرج زندگی نمیکند، از او بازخواست میکنند.این مساله زمانی حادتر میشود که یکی از زوجین بخواهند بخشی از درآمدش را به پس انداز یا تملکی شخصی اختصاص دهد».
معایب ازدواج با همکار به اینجا ختم نمیشود، چرا که به گفته این روانشناس، دو همکار وقتی زن و شوهر میشوند ، حتماً مشاجرات و قهر و دعواهای خود را به محل کار هم میآورند این یعنی با خبر شدن تمامی همکاران از مسایل درون زندگی اما با این همه هستند زن و شوهرهای همکاری که نه تنها این مشکلات را ندارند که حتی این مسائل به مخلیه شان هم خطور نکرده این حادثه یک رویا نیست، بلکه همان چیزی است که احمدی به آن درک متقابل میگوید به گفته او زن و مردی که در عین همکار بودن با تفاهم در کنار هم عمر میگذرانند، اگر همکار هم نبودن حتماً چنین وضعیتی را تجربه میکردند.
ازدواج با همکار ، آری یا خیر ؟
- آذر ۱۳, ۱۳۹۱
- ۰۰:۰۰
- No Comments
- تعداد بازدید 125 نفر
- برچسب ها : ازدواج, ازدواج، همکار, دانستنیهای ازدواج