سوگند به طور
سرزمین نیزه های شکسته
سرزمین علمهای افتاده
سرزمین مشکهای تشنه
سرزمین خیمه های سوخته
و کتاب مسطور فی رقٍّ منشور
سوگند به نامه نگاشته
در طوماری گسترده
و کتاب مسطور، همان پیکر در خون تپیده است
تکه تکه شده
چونان برگهای فرو ریخته از غارت پاییز
زخمی و تاولناک
بر گستره خونین خاک
والبیت المعمور
سوگند به خانه آباد
و خانه آباد، همان مدفن آفتابی کربلا است
مطاف فرشتگان شوریده و غبار آلود
تا صبح محشر
والسقف المرفوع
و سوگند به مزار رفیع آفتاب
که تمام نقاط تاریک جهان را
روشن کرده است
از شفافیت اشکها
بر ستونهای افراشته از آه
والبحر المسجور
و سوگند به دریای افروخته
و دریای افروخته همان سینه سوزان نینواست
و همان چشمان خونین زینب، سراسیمه بر بلندای تل
و اوست «مزمّل»
مزمل به خون خود
که در ظلمت شب ضلالت برخاست
و تاریکی را
پرده پرده
شکافت
و حق را روشن کرد
چونان ستاره ای که فرود آمد از آسمان
والنجم إذا هوی
و یارانش مزمل بودند
به خون خود
چونان یاران پیامبر
در روز احد
ایستاده بر فراز روشنی
و پیامبر فرمود:
ایشان را با رختهای خونین
به هم پیچیده دفن کنید
که من بر ایشان شاهدم
والضحی
و نور باریدن گرفت
به هم پیچیده در خون
بی تن پوشی و عمامه ای
بی انگشتی و انگشتری
چونان خورشیدی سر برهنه
و هذا ذکر مبارک
و خداوند
موضوع تکلم با موسی را شجره مبارکه نامید۲
و شجره زیتونه را در سوره نور، مبارکه خواند۳
و عیسی را مبارک نامید
و آب را مبارک نام نهاد۴
و شب قدر را۵
و حسین را
که فرمود:
مبارک است این مولود۶
و چنین بود که:
آسمان سرخ
زمین سرخ
ماه سرخ می تابد
پرچمهای سیاه
سنجهای سیاه
زنجیرها سیاه می خوانند آفتاب کبود
باد کبود
رودها کبود می درخشند
تا آن عاشورای معهود
که روز آمدن موعود است
در شامگاهان نزدیک…
مریم سقلاطونی
والطور
- آذر ۱۶, ۱۳۹۳
- ۰۰:۰۰
- No Comments
- تعداد بازدید 136 نفر
- برچسب ها : امام زمان (ع), چهارده خورشید, خون, سوگند, شکسته, غارت, متون ادبي