اروند رود

اروند رود

معرفی اروندرود
یکی از بخش‌های شبه جزیره آبادان است که در ۴۸ کیلومتری جنوب شرقی آبادان و در انتهای جاده آبادان- اروندکنار واقع شده است. این منطقه شاهد یکی از پرافتخارترین و بزرگ‌ترین نبردهای دوران دفاع مقدس می‌باشد. نبردی با نام «والفجر۸» و با رمز زیبای «یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها».
در این سرزمین نخل‌های حاشیه اروند شاهد عبور هزاران غواص خط شکن در شب عملیات بودند که با غریو «الله اکبر» خط دشمن را شکسته و موفق به آزادسازی منطقه وفا شدند، این عملیات ضربه مهلکی بر پیکر ارتش بعث وارد آورد و در معادلات منطقه‌ای و جهانی و روند پایان دادن به جنگ تأثیر بسیار داشت.
منبع : کتاب « سرزمین مقدس »، موسسه فرهنگی روایت سیره شهدا، ص ۲۲۸
تاریخچه اروندرود
اروند واژه فارسی میانه است و به معنای بزرگ و پرشکوه آمده است و در دوران باستان به همه طول دجله و اروند امروزی گفته می شود. اگر اروند را با تلفظ اوروند بخوانیم به معنای آب رونده یا رودخانه می باشد. اروندرود رودخانه پهناوری است پرخروش که در شهرستان خرمشهر و آبادان جاری است و یکی ازرودخانه های مرزی ایران وعراق می باشد. طول بخش مرزی ا ین رودخانه ۸۴ کیلومتراست. اروندرود که به آن شط العرب نیز گفته می شود از تلاقی رود خانه های دجله و فرات در نقطه ای به نام قرنه در ۱۱۰ کیلومتری شمال باختری آبادان تشکیل می شود و به سوی جنوب خاوری از کنار شهربصره می گذرد، سپس داخل خاک عراق می شود، سپس شهرستان خرمشهر و آبادان را طی می کند و سپس در ۸ کیلومتری جنوب اروند کنار به خلیج فارس می ریزد.ریزشگاه اروند رود در ایران شهر اروند کنار و در عراق شهر فاو می باشد. اروندرود که به آن رودخانه وحشی نیز گفته می شود از قدیم الایام مورد کشمکش ایران وعراق بوده است و در طول جنگ تحمیلی نیز مورد کشمکش قرار گرفته است؛ رودخانه ای که بسیاری از رزمندگان برای دفاع از آن جان خود را از دست داده اند.اما کمی در مورد اختلافات دو کشور بر سر این رودخانه بحث کنیم. در۱۳ تیرماه ۱۳۱۶ قردادی بین دو کشورایران وعراق منعقد شد که طبق آن حق کشتیرانی درسراسر اروند به استثنای ۵ کیلومتری از آبهای آبادان تا خط تالوگ به دولت عراق واگذارشد. بدین ترتیب اولین قرارداد در حوزه اروندرود که درچارچوب اهداف دولت بریتانیا بر ایران تحمیل شد و مالکیت عراق بر تمام اروندرود به استثنای آن ۵ کیلومتر گسترش یافت ولی با کودتای عبدالکریم قاسم در آذر ۱۳۳۸ اروندرود به بحرانی حاد در روابط ایران و عراق مبدل شد. روابط دو کشور در شرایطی وارد بحران جدیدی شد که حسن البکر(رییس رژیم کودتای عراق) ادعای حاکمیت مطلق عراق براروندرود را مطرح کرد و مقامات بعثی تصمیم گرفتند اسناد و مدارک کشتی هایی راکه وارد اروندرود می شوند را بازرسی کنند. به دنبال این تصمیم در۲۶ فروردین ۱۳۴۸ وزارت امور خارجه عراق آبراه شط العرب را جزء لاینفک خاک عراق نامید و از ایران خواست پرچم های خود را از روی کشتی ها پایین بیاورد. به دنبال این اقدام دولت ایران دراردیبهشت ۱۳۴۸ عهدنامه مرزی ۱۹۳۷ را ملغی و تمایل خود را به انعقاد قراردادی مبتنی بر خط تالوگ اعلام کرد. این رویداد روابط دو کشور را تا حد برخورد نظامی پیش برد، ولی با میانجیگری هواری بو مدین در جریان اجلاس سران اوپک، در این قضیه توافقاتی صورت گرفت که بعدها با وقوع انقلاب اسلامی این اختلافات پایان یافت، زیرا به موجب بیانیه الجزایر و با پذیرش خط تالوگ به عنوان خط مرزی دو کشور عملاً حاکمیت ایران بر اروندرود پذیرفته شد. ولی این موضوع پس از استقامت مردم ایران در ۲۳ مرداد ۱۳۶۹ صدام حسین (رییس جمهور عراق) با ارسال نامه ای به اکبرهاشمی رفسنجانی (رییس جمهور وقت ایران) تمام شرایط ایران را برای برقراری صلح میان دو کشور پذیرفت. بدین ترتیب صدام حسین برای صلح با جمهوری اسلامی به پذیرش معاهده ای تن داد که زمانی با لغو آن جنگ علیه جمهوری اسلامی را آغاز کرد ه بود و بدین ترتیب اروند رود جزء لاینفک خاک ایران شد.
منبع : گیبتاشناسی ایران، جلد سوم
شرح عملیات ها در اروندرود
 پس از فتح خرمشهر، دشمن کاملاً در لاک دفاعی فرو رفته بود و پیروزیهای پی درپی ایران، ما را در موضع برتری نظامی قرار داده بود و لذا برای اثبات این مطلب در صحنi سیاست نیز ما نیاز به اقدامات اساسی داشتیم. بر همین اساس سپاه اسلام در طیّ سال های۱۳۶۱ تا ۱۳۶۴ اقدام به اجرای عملیات های رمضان، خیبر، بدر و… نمود تا بتواند استکبار جهانی را در برابر عزم و اراده ملت ایران به زانو درآورده و علاوه بر تنبیه، حقوق مسلّم خویش را از متجاوز دریافت نماید. در ادامه، اجرای عملیاتی وسیع در شبه جزیرۀ فاو، در دستور کار قرار گرفت که آن را والفجر۸ نامگذاری کردند و لذا طرح ریزی عملیات والفجر۸ در سه بخش مهم آموزش، شناسایی و تدارک متمرکز شد و فعالیت ها در خفای کامل انجام می شد تا مبادا دشمن متوجه تحرکات نیروهای ما بشود. سرانجام عملیات در ساعت ۲۲ و ۱۰ دقیقه روز بیستم بهمن ماه ۱۳۶۴ آغاز شد و رمز عملیات که «یا فاطمـﺔ الزهرا(س)» بود سه مرتبه اعلان شد و غواص های خط شکن ما از اروند خروشان و موانع متعدد آن گذشتند و موجب غافلگیری نیروهای عراقی مستقر در شهر فاو شدند که بسیاری از آنان پا به فرار گذاشتند، رزمندگان ایرانی پس از تصرف کامل فاو در محورهای بصره، ام القصر و «البحار» پیشروی کردند و درگیری ها در خور عبد الله و «کارخانه نمک» به اوج خود رسید ولی عراق دیگر نتوانست به خطوط دفاعی خود در منطقه برگردد و به شکست خود در فاو اعتراف کرد و حدود دو ماه منطقه را زیر آتش سنگین خود گرفت و نهایتا از سر خواری اقدام به بمباران گسترده شیمیایی کرد.در طی عملیات والفجر۸ نزدیک به ۸۰۰ کیلومتر مربع از خاک عراق به تصرف ما درآمد و تلفات سنگینی به دشمن وارد آمد.
منبع : کتاب « سرزمین مقدس »، موسسه فرهنگی روایت سیره شهدا، ص ۲۲۸
نمادهای اروندرود
۱. تدبیر آگاهانه و ابتکار شجاعانه:
در آن زمان که تمام توان علمی و شیوه‌های طراحی و مدیریت نظامی، خلاقیتهای برخواسته از روح خودباوری، مجاهدتهای ناشی از روح حماسی و تلاش شبانه‌روزی با هم در آمیزد، هر ناممکنی ممکن می‌گردد و پرچم سبز گنبد امام رضا× بر بلندترین مناره شهر وفا به اهتزاز در خواهد آمد، اروند در برابر اراده‌های آهنین سر فرود می‌آورد و به مضمون فرموده سید شهیدان اهل قلم «بنیان تمدن آینده بشریت، بر آب نهاده می‌شود»، اعجاب جهانیان و کارشناسان سیاسی و نظامی برانگیخته و پُل بعثت، ثمره یک ابتکار شجاعانه بر روی رودخانه وحشی اروند احداث می‌گردد.
۲. نصرت و امداد الهی در پرتو عنایت اهل بیت)ع(
وقتی اروند را می‌دیدی، گویا تمام تلاش هایت، طراحی قوی و حسابگرانه¬ات در عین خود باوری و ایمان به توانمندی هایت، ممکن است ثمری نداشته باشد. آخر این مانع از جنس دیگری بود، ساخته دست بشر نبود تا بشر بتواند به تنهایی بر آن غلبه کند، رودی وحشی با چند جریان آبی مخالف، سرعت بالا و عرضی بسیار، آمادۀ بلعیدن هر انسانی بود که گام در آن گذارد. گام‌ها می باید سست می‌شد اما گامها به سمت اروند حرکت کرد و هزاران غواص خود را به آب رساندند در حالی که نگاه‌ها به آسمان دوخته شده بود و ایمان به نصرت الهی و عنایات اهل بیت(ع) در قلبها غوغایی به پا کرده بود. باور داشتند که «یدالله فوق ایدیهم»، باور داشتند که خدا را یاری می‌کنند پس خداوند هم یاریشان خواهد کرد.
آن شب ثمره تلفیق خودباوری و خداباوری شهد شیرین وصال و پیروزی بود.
منبع : کتاب « سرزمین مقدس »، موسسه فرهنگی روایت سیره شهدا، ص ۲۳۱
شناسنامه عملیات والفجر۸ در اروندرود
• شناسنامه عملیات در اروندرود
• نام عملیات: والفجر۸ (فاو)
• زمان اجرا: ۲۰/۱۱/۱۳۶۴
• مدت اجرا: ۷۴ روز
• محور عملیات: منطقه عملیاتی اروند- جزیره فاو عراق- جنوبی ترین محور جنگ
• رمز عملیات: یا فاطمـﺔ الزهرا (س)
• یگان های عمل کننده: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
• تلفات دشمن:
– انسانی(کشته، زخمی، اسیر): ۵۷۰۰۰ نفر
– تسلیحاتی:
* منهدم شده: ۷۱ فروند هواپیما، ۱۱ فروند چرخبال، ۵۴ دستگاه تانک و نفربر، ۵۰۰ دستگاه نظامی، ۱۰ تیپ پیاده، کماندویی و نیروی مخصوص و ۲تیپ زرهی، ۴ گردان ضدهوایی، ۱۰ گردان جیش الشعبی و ۵ گردان توپخانه دشمن ۱۰۰ درصد منهدم شد.
* غنائم: ۱۴۰ دستگاه تانک و نفربر، ۲۵۰ دستگاه خودرو، ۲۰ عراده توپ صحرایی، ۱۲۰ عراده توپ ضد هوایی و ۳ دستگاه رادار موشک و … به غنیمت گرفته شد.
• اهداف عملیات: در هم شکستن ماشین جنگی عراق، فتح شهر مهم فاو، قطع ارتباط دریایی عراق با خلیج فارس و تهدید شهر دهبره عراق.
• فرماندهان نبرد: در این عملیات جانشینی زرهی قرارگاه خاتم الانبیاء، سردار رضا امانی و سردار محمد اثری نژاد و شهید راض چراغی فرمانده لشکر۲۷ حضرت رسول| به شهادت رسیدند.
منبع : کتاب « سرزمین مقدس »، موسسه فرهنگی روایت سیره شهدا، ص ۲۳۰
عملیات در اروندرود
اولین گام برای اجرای عملیات، شناسایی مواضع عراقی‌ها در آن سوی اروند بود؛ ولی مشکلات زیادی برای این کار وجود داشت.
مهم‌ترین آن عبور از اروند بود، همان مانعی که به سبب وجود آن دشمن خیالش آسوده و اجرای عملیات را ناممکن و یا شکست خورده می‌دانست. علاوه بر این مانع که به تنهایی کافی بود استحکامات و موانع مصنوعی عراق هم وجود داشت اما، فرماندهان تصمیم قاطعی برای عملیات گرفته بودند که مهم‌ترین بخش مقدماتی آن آموزش نیروهای شناسایی و غواص بود.عناصر شناسایی، پس از گذراندن دوره‌های سخت و طاقت فرسای غواصی، وارد عملیات شناسایی شدند. این رزمندگان باید در شب، با عبور از عرض ۶۰۰ تا ۱۵۰۰ متری اروند، وارد منطقه عراقی‌ها می‌شدند؛ سپس با عبور از موانع به شناسایی می‌پرداختند. یکی از خاطرات زیبای شناسایی مربوط به کریم حرمتی (رزمنده‌ای که قبلاً روی مین رفته و پایش می‌لنگید) بود او از مسئولین لشکر عاشورا بود که شناسایی جدی از اروند را تازه شروع کرده بود؛ اما انبوه تجهیزات دشمن در منطقه، مسأله‌ساز شده بود. نیروها با دیدن ابهت اروند و عظمت کار دچار دلهره و ترس شده بودند.کریم نزدیک ظهر به منطقه رسید. فتحی، مسؤول واحد اطلاعات به او فهماند که قضیه از چه قرار است. کریم با همان لبخند همیشه‌گی گفت: این که مشکلی نیست. همین امشب خودم می‌روم شناسایی.خیلی‌ها حرف او را به شوخی گرفتند، آن هم با مجروحیت‌های پی‌ در پی کریم در یک سال اخیر. اما فتحی، کریم را خوب می‌شناخت؛ بنابراین، فقط به او گفت که بقیه بچه‌ها خیلی آموزش دیده‌اند، با این همه نتوانستند خوب جلو بروند. کریم در پاسخ گفت: این که چیزی نیست! من امروز آموزش می‌بینم.خلاصه همان روز کریم، یکی دو ساعت داخل یکی از نهرها آموزش غواصی دید و تمرین کرد و شب، با یکی از بچه‌های اطلاعات به شناسایی رفت. آنها، خورشید‌ی‌ها و سیم‌ خاردارهای دشمن را که مقابل سیل‌بند و داخل آب ایجاد شده بود، پشت سرگذاشتند و مواضع عراقی‌ها را شناسایی خوبی کردند. بعد هم سلامت به مقر برگشتند. از فردای آن روز، نیروهای اطلاعات از کار کریم قوت گرفتند و کارشان را با جدیت و سرعت‌ بیشتری پی‌گیری کردند.مساله دیگر آماده سازی منطقه- اقدامات مهندسی انتقالات- بود. هم زمان با انجام آموزش‌ها، عده‌ای مشغول احداث جاده، پل، سوله، سنگر و حمل و نقل وسایل سنگین نظامی و امکانات مورد نیاز در منطقه اروند کنار شدند. این مساله، با توجه به رعایت اصل حفاظت و اطلاعات، مشکل دیگری بود.برای جلوگیری از شلوغی منطقه، سعی شد تا دستگاه‌های مهندسی کم‌تر داخل نخلستان پرسه بزنند؛ هم چنین با تذکر مسؤولین مبنی بر کاهش تردد در جاده‌های اصلی، یگان مجبور شدند از حداقل افراد و دستگاه‌ها استفاده کنند.       
راوی:  منابع: کتاب سرزمین مقدس، موسسه روایت سیره شهداء، ص ۲۳۳ اروند، با راویان۱، ص ۱۴- ۱۵
سقائی حضرت زهرا(س)
فرمانده لشکر۲۵ کربلا از ایام آماده سازی عملیات والفجر۸ می‌گوید:«یک روز که می‌خواستم عازم آبادان بشوم، باز هم خانمم پرسید کجا؟ گفتم غرب کشور [برای مخفی ماندن مکان عملیات] گفت: من دیشب یک خواب دیدم شما در منطقه‌ای حمله کرده‌اید که از آن رودخانه عظیمی می‌گذشت. بعد رسیدید به نخلستان، آن قدر آنجا جنگیدید و شهید دادید که در محاصره صد در صد قرار گرفتند. در آن شرایط دیدم حضرت زهرا(س) شروع به دادن آب به رزمندگان حاضر در صحنه عملیات کردند. بر اساس همین خواب، رمز عملیات والفجر ۸ «یا فاطمه الزهراء(س) نامگذاری شد.        
راوی: 
منبع: کتاب سرزمین مقدس، موسسه روایت سیره شهداء، ص ۲۳۴ سفر عشق، ص ۵۵
بیرق رضوی
شب بیستم بهمن ۱۳۶۴ از راه رسید. اروند هشیارتر از همیشه، با دیدن این همه طعمه به شوق می‌آمد. هم زمان با غروب آفتاب، غواص‌ها به نهرها نزدیک شدند. سه هزار غواص در زیر نخلستان نمازشان را خواندند. سپس آرام در آغوش هم فرو رفتند و خداحافظی کردند. فرماندهان اصلی عملیات، غواص‌ها را از زیر قرآن گذراندند و آن‌ها پا به درون آب نهرها گذاشتند و در یک ستون پیش رفتند. دقایقی بعد، اروند در پیش روی آن‌ها بود. آن‌ها باید از دریای آب می‌گذشتند و خود را به آن سو می‌رساندن.مرتضی قربانی فرمانده لشکر۲۵ کربلا در سنگر خود به فکر فرو رفته بود. سنگر در این لحظات کمی شلوغ‌ شده بود. در همین حالا، یکی از راه رسید و مستقیم وارد سنگر شد. با عجله نزد مرتضی قربانی رفت و بسته‌ای به او داد. مرتضی بسته را گرفت. تازه وارد گفت: این را آقا محسن ـ فرمانده وقت سپاه ـ داد تا به شما برسانم.مرتضی با آرامش مشغول بازکردن بسته شد. در همین حال، بوی معطری در فضای سنگر پیچید. همه توجه‌شان به بسته جلب شد تا ببینند داخل آن بسته چیست. فرمانده لشکر پرچم سبز رنگی را از داخل آن بیرون کشید. همه دور پرچم حلقه زدند و آن را روی زمین سنگر پهن کردند. مرتضی داخل بسته را نگاه کرد. متوجه نامه فرمانده سپاه شد. آن را باز کرد: این پرچم، پرچم گنبد امام رضا(ع) است. این امانت به دست شما سپرده می‌شود تا برفراز بلندترین مناره شهر فاو نصب کنید.مرتضی قربانی در حالی که منقلب شده و اشک در چشمانش حلقه زده بود، برای حاضرین ماجرا را توضیح داد. بعد پرچم را به دست یک رزمنده روحانی داد تا صبح زود بعد آن را در شهر فاو به اهتزاز در آورد. دیگران که تازه متوجه اصل ماجرا شده بودند، گریه کنان دست به پرچم کشیدند و سر و صورت خود را متبرک کردند.سرانجام در ساعت ۲۲ و ۱۰ دقیقه ۲۰ بهمن ۱۳۶۴، محسن رضایی از سوی قرارگاه خاتم‌الانبیاء  فرمان حمله را صادر کرد.«بسم ‌الله الرحمن الرحیم. و لاحول و لاقوه الا بالله و العلی العظیم و قاتلوهم حتی لا تکون فتنۀ. یا فاطمۀالزهرا، یا فاطمۀالزهرا، یا فاطمۀالزهرا. امروز روزی است که هفت سال پیش در چنین زمانی امام خمینی فرمان داد حکومت نظامی باید لغو شود- اشاره به ۲۱بهمن۱۳۵۷- شما برادران نیز حکومت نظامی صدام را لغو کنید و ان‌شاءالله بریزید توی شهر و روستا و حکومت نظامی را به هم بریزید.»
راوی: 
منابع: کتاب سرزمین مقدس، موسسه روایت سیره شهداء، ص ۲۳۵ راهیان نور۱، ص۲۷- ۲۵، نبرد فاو، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ص۶۹- ۶۷
طناب وصل
پس از سخنرانی مهیّج و عارفانه حاج حسین، دلاوران غواص در کنار اروند به صف پشت سر هم می‌ایستند. فرمانده، طناب بلندی را می‌آورد و برای اینکه از هم جدا نشوند، هر کدام به فاصله تقریباً یک متر طناب را محکم به کمر خود می‌بندند. طبق مقررات باید اولین نفری که در سر صف قرار دارد سر طناب را به خود ببندد و به همین ترتیب نفرات بعدی، اما این شهید بزگوار «تازیکه» است که حدود چهار پنج متر از طناب را رها کرده و بعد آن را به خود می‌بندد. فرمانده پس از اینکه قضیّه را متوجه می‌شود با حالت تندی او را مورد مؤاخذه قرار داده و می‌گوید:این چه کاری است؟ چرا مقداری از طناب رهاست؟اما شهید «تازیکه» چیزی نمی گوید. برای بار دوم فرمانده سؤال خود را تکرار می‌کند و این بار هم شهید «تازیکه» است که با چشمانی اشک‌بار و یک دنیا اطمینان لب به سخن می‌گشاید:
«آخر جناب فرمانده! مگر ما بی‌صاحب هستیم؟ من سر این طناب را به دست صاحبمان «حجه بن الحسن(عج)» سپرده‌ام تا او خودش ما را هدایت کند و اتفاقاً بعد از این توکل و اعتماد به آقا امام زمان(عج) تمامی غواص‌ها بدون تلفات از آب خروشان اروند گذشته و سالم به آن طرف می‌رسند، اما شهید «تازیکه» در مراحل بعدی عملیات به دیدار محبوب می‌شتابد.        
راوی: 
منابع: کتاب سرزمین مقدس، موسسه روایت سیره شهداء، ص ۲۳۶ سفر عشق، ص۱۲۹. به نقل از سرهنگ پاسدار غلامرضا احمدی، جمعی لشکر۲۵ کربلا
پرچم یا مهدی ادرکنی)عج(
یکی از رزمندگان عملیات والفجر ۸ می‌گوید:در شب عملیات موجی که بر اروندرود حرکت داشت، مرتفع بود. حرکت غواصان دریادل همزمان با قرائت آیه «وجعلنا من بین أیدیهم سداً…» آغاز شد و دعای امام امت و امت شهید پرور بدرقه جهادشان بود. بچه‌های غوّاص تخریب، ریسمانی را به تعداد نفرات گره زدند تا از هم متفرق نشوند و هر کدام یک گره را در اختیار داشتند و گره جلویی به پرچم مبارک آقا امام زمان(عج) که بر روی آن نوشته شده بود «یا مهدی ادرکنی(عج)» تعلق داشت.        
راوی: 
منابع: کتاب سرزمین مقدس، موسسه روایت سیره شهداء، ص ۲۳۷ سفر عشق، ص۶۱
دیدبان
یکی از فرماندهان عملیات در خاطرات خود می‌گوید: «به شریف مطوری گفتم سریع حرکت کنیم و آخرین حد خطوط خودمان را شناسایی کنیم. خط هنوز در سه راهی فاو بود. نیروها داشتند می‌جنگیدند. تیرهای برق کنار جاده، توجهم را جلب کردند. دیدم برای دیده‌بانی مناسب هستند. یک دستگاه دوربین ۲۰×۱۲۰ پیدا کردم و برگشتم به آخرین نقطه‌ای که بچه‌ها بودند. بالای یکی از تیرهای برق، دوربین را مستقر کردم. به شریف مطوری گفتم: می‌روی بالا. با خودت پتو یا چیز دیگری هم نمی‌بری. فقط یک تخته می‌بری و آن جا می‌نشینی و دوربین را مستقر می¬کنی. یک وقت کاری نکنی که معلوم بشود یک شی بالای دکل است و قضیه لو برود. فقط توجه داشته باش، تا جایی که ما پیش روی می‌کنیم، تو تا عمق دو الی سه کیلومتری دشمن را در دید داشته باشی.شریف مطوری، صبح‌ها قبل از روشن شدن هوا می‌رفت بالای دکل و شب‌ها با تاریکی هوا بر می‌گشت پایین. او تمام کارهای شخصی‌اش، مانند خواندن نماز را به سختی و یا مشقت انجام می‌داد. شریف مطوری مواضع عراقی‌ها را بررسی می‌کرد؛ سپس اطلاعات دقیقی به فرمانده خود می‌داد.تحرکات عراقی‌ها توسط شریف مطوری گزارش می‌شد و بسیجیان با این اطلاعات عراقی‌ها را ناکام می‌گذاشتند. کار به جایی رسید که حتی یکی دو پاتک آن‌ها هم ناکام ماند. عراقی‌ها مستاصل شده بودند که چرا با پاتک‌ کاری از پیش نمی‌برند.بالاخره پس از گذشت چند روز، عراقی‌ها متوجه موضوع شدند. شاید یک دلیلش این بود که ایرانی‌ها تعدادی از دکل را قطع کرده بودند تا هواپیما‌های خودی هنگام پرواز در سطح پایین با آن‌ها برخورد نکنند. عراقی‌ها که متوجه دیدبان ایرانی‌ها شده بودند، با تانک‌ و توپخانه، دکل را مورد هدف قرار دادند. بالاخره دکلی که شریف مطوری روی آن بود، هدف قرار گرفت و او بالای دکل به شهادت رسید.         
راوی: 
منابع: کتاب سرزمین مقدس، موسسه روایت سیره شهداء، ص ۲۳۷ (با راهیان نور، ص۲۶- ۲۵ (به نقل از کتاب نبرد فاو ،مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید