احادیث امام موسی کاظم «ع»

موسی بن جعفر الکاظم، یا موسی کاظم هفتمین امام شیعیان بعد از پدرش جعفر صادق می باشد. موسی کاظم در روز ۷ صفر سال ۱۲۸ ه. ق. در ابواء (منطقه‌ای در میان مکه و مدینه) به دنیا آمد.

حدیث تکبر

مَنْ تَعَظَّمَ فِی نَفْسِهِ لَعَنَتْهُ مَلَائِکهُ السَّمَاءِ وَ مَلَائِکهُ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَکبَّرَ عَلَى إِخْوَآنِهِ وَ اسْتَطَالَ عَلَیهِمْ فَقَدْ ضَادَّ اللَّهَ

هر که خود را بزرگ بیند، فرشتگان آسمان‌ها و زمین لعنتش کنند، و هر که بر برادرانش تکبر کند و بزرگى فروشد، با خدا ضدیت کرده است.

حدیث دوری از شهوت

أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى دَاوُدَ یا دَاوُدُحَذِّرْ وَ أَنْذِرْ أَصْحَابَک عَنْ حُبِّ الشَّهَوَاتِ فَإِنَّ الْمُعَلَّقَهَ قُلُوبُهُمْ بِشَهَوَاتِ الدُّنْیا قُلُوبُهُمْ مَحْجُوبَهٌ عَنِّی‏

خداوند متعال به حضرت داود وحى کرد: ای داود، اصحاب خود را از دلباختگى شهوت‌ها برحذر دار و «از عواقب آن» بیم ده؛ چراکه آنها که دل به لذت‌ها بسته‏ اند، قلوبشان از مـن محجوب و پوشیده است.

بخشندگی از امام موسی کاظم

سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْجَوَادِ فَقَالَ علیه‌السلام إِنَّ لِکلَامِک وَجْهَینِ فَإِنْ کنْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْمَخْلُوقِینَ فَإِنَّ الْجَوَادَ الَّذِی یؤَدِّی مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیهِ وَ الْبَخِیلَ مَنْ بَخِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ وَ إِنْ کنْتَ تَعْنِی الْخَالِقَ فَهُوَ الْجَوَادُ إِنْ أَعْطَى وَ هُوَ الْجَوَادُ إِنْ مَنَعَ لِأَنَّهُ إِنْ أَعْطَاک أَعْطَاک مَا لَیسَ لَک وَ إِنْ مَنَعَک مَنَعَک مَا لَیسَ لَک «کافی، جلد۴؛ صفحه۳۹»

مردى از امام کاظم علیه‌السلام درباره [معنى‏] جواد پرسید. امام علیه‌السلام فرمود: سخن تـو دو صورت دارد. اگر درباره آفریدگان مى‏ پرسى، به‌درستى‌ که جواد و بخشنده کسى است که آنچه خداوند بر او واجب نموده را ادا کند و بخیل کسى است که از ادای انچه خداوند بر او واجب نموده مضایقه کند. ولی اگر مقصود تـو آفریدگار است، او اگر عطا کند جواد و بخشنده است و اگر مضایقه کند [نیز] جواد و بخشنده است.

فحش دادن از دید امام موسی کاظم

رَأَى علیه‌السلام رَجُلَینِ یتَسَابَّآنِ فَقَالَ: الْبَادِئُ أَظْلَمُ وَ وِزْرُهُ وَ وِزْرُ صَاحِبِهِ عَلَیهِ مَا لَمْ یعْتَدِ الْمَظْلُومُ «بحارالنوار،جلد۷۵؛ صفحه ۳۲۴»

امام کاظم علیه‌السلام دو مرد را دید که به همدیگر دشنام مى‏ دهند. پس فرمود: شروع‏ کننده، ستمگرتر است و بار گناه خویش و بار گناه دوستش را تا آن زمان که مظلوم تجاوز نکند، بر دوش مى‏ کشد.

حق و باطل

قَالَ علیه‌السلام لِبَعْضِ شِیعَتِهِ: أَی فُلَآنُ اتَّقِ اللَّهَ وَ قُلِ الْحَقَّ وَ إِنْ کانَ فِیهِ هَلَاکک فَإِنَّ فِیهِ نَجَاتَک أَی فُلَآنُ اتَّقِ اللَّهَ وَ دَعِ الْبَاطِلَ وَ إِنْ کانَ فِیهِ نَجَاتُک فَإِنَّ فِیهِ هَلَاکک «تحف العقول، صفحه۴۰۸»

به یکى از شیعیان خویش فرمود: اى فلانى! از خدا پروا دار و حق را بگو هر چند هلاکت تـو در آن باشد که بى‏ گمان نجات تـو در آن است. اى فلان! از خدا، پروا دار و باطل را ترک کن هر چند نجات تـو در آن باشد که بى‏ گمان هلاکت تـو در آن است.

ترک دنیادوستی

قَالَ علیه‌السلام عِنْدَ قَبْرٍ حَضَرَهُ: إِنَّ شَیئاً هَذَا آخِرُهُ لَحَقِیقٌ أَنْ یزْهَدَ فِی أَوَّلِهِ وَ إِنَّ شَیئاً هَذَا أَوَّلُهُ لَحَقِیقٌ أَنْ یخَافَ آخِرُهُ «تحف العقول، صفحه۴۰۸»

بر سر قبرى حضور یافت و فرمود: به‌راستى، چیزى که پایانش این باشد سزاست که از ابتدایش مورد بى‏ علاقگى قرار گیرد و چیزى که ابتدایش این است سزاست که از پایانش بیمناک باشند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید