جلوه‌های بهار در آیات قرآن و شعر بزرگان

فصل بهار و نوروز طبیعت از دیرباز موردتوجه ایرانیان و فارسی‌تباران بوده است. با فرا رسیدن فصل بهار، طبیعت ردای سبز بر تن می‌کند.

بهار، پیام‌آور رویش است و موسم آشتی که با آمدنش دل‌ها سرشار از شادی و سرور می‌شود. وقتی وارد فصل بهار می‌شویم، رحمت و محبت خداوند را نظاره می‌کنیم. در این‌که چشمه مهر ایزد همواره به سوی موجودات سرازیر است، شکی نیست، جهان هستی آینه‌دار خداوند است که با تماشای آن می‌توان راهی به سوی خدا یافت و جمال پروردگار را به تماشا نشست.

نوروز و نو شدن طبیعت در قرآن

در این نوشته به سه نمونه از آیات بیشماری از قرآن کریم که به تدبر و تفکر درباره طبیعت و زنده شدن زمین می‌پردازد، اشاره می‌کنیم.

پروردگار در یکی از آیات، مردم را به تماشای آثار رحمت الهی و زنده شدن زمین که با آغاز فصل بهار رخ می‌دهد، دعوت می‌کند. آنجا که می‌فرماید:
«پس به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را پس از مرگش زنده می‌گرداند، در حقیقت هم اوست که قطعا زنده‌کننده مردگان و اوست که بر همه چیزی تواناست.» (روم ۵۰)

و در جای دیگر، باریتعالی فصل بهار را نشانه‌ای بر وجود رستاخیز به شرح زیر توصیف می‌کند:
«زمین را خشکیده می‌بینی، ولی چون آب بر او فرود آوریم به جنبش درمی‌آید و از  هر نوع رُستنی‌ها نیکو می‌رویاند.» (حج، ۵و۶)

و بالاخره در سوره مائده نیز می‌فرماید:
«عیسی پسر مریم گفت: بار الهی از آسمان، خوانی بر ما فرو فرست تا عیدی برای اول و آخر ما باشد.» (مائده ، ۱۱۴)

نوروز در روایات معصومین (ع)

امام صادق (ع) پیرامون نوروز فرموده‌اند:
«… آن روز، اولین روزی است که خورشید در آن طلوع کرده و بادها در آن وزیدن
گرفته‌اند و زینت زمین در این روز آفریده شد.» ( مستدرک الوسائل، جلد ۶ ص ۳۵۲)

حضرت علی نیز در کتاب شریف «نهج‌البلاغه»، نوروز را توصیف نموده‌اند. در کلامی فرموده‌اند:
«هرروزی که در آن از امرالهی سرپیچی نشود، آن روز عید است.» (نهج‌البلاغه، حکمت ۴۲۰)

آن حضرت در جای دیگری از آن کتاب شریف فرموده‌اند:
«و آداب پسندیده‌ای را که بزرگان این امت نسبت به آن عمل کرده‌اند و سنت اسلام با
آن پیوند خورده و رعیت با آن اصلاح شدند، بر هم مزن و آدابی که به سنت‌های خوب
گذشته زیان وارد می‌کند، پدید نیاور.» (نهج البلاغه ، نامه ۴۰۷)

شاعران و وصف بهار

شیخ اجل؛ سعدی شیرازی در وصف بهار چه زیبا سروده است:

بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار            خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
این همه نقش عجب بر در دیوار وجود       هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار
وقت آن است که داماد گل از حجله غیب   به در آید که درختان همه کردند نثار

(قصاید سعدی ،۳۵)

خواجه شیراز نیز چنین می‌سراید:

نو بهار است در آن کوش که خوش‌دل باشی     که بسی گل بدمد بازو تو در گل باشی
در چمن هر ورقی دفتری حالی دگر است         حیف باشد که ز کار همه غافل باشی

(غزلیات، ۴۵۶)

و دست آخر، منوچهری نیز از قافله بهار جای نمانده است:

آمد نوروز هم از بامداد                   آمدنش فرخ و فرخنده باد
باز جهان خرم و خوب ایستاد          مرد زمستان و بهاران بزاد

(دیوان اشعار، شعر دوم)

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید