بامداد نوزدهم رمضان سال ۴۰ ق امیرمؤمنان (ع) به منظور ادای نماز صبح وارد مسجد کوفه شد و به محراب رفت. در رکعت اول، پس از رکوع، آنگاه که سر از سجده نخست برداشت، عبدالرحمن ابن ملجم مرادی، با شمشیر آغشته به سمّ ضربهای به سر مبارک ایشان زد. دو روز بعد و در شب جمعه ۲۱ رمضان حضرت به شهادت رسیدند. پیکر آن امام همام خارج از شهر کوفه خاکسپاری گردید. فرزندان حضرت امیر (ع)، امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) بنا به سفارش آن حضرت پیکر پاکش را شبانه و مخفیانه به خارج شهر منتقل کردند.
در شب دفن به منظور پنهان نگاهداشتن مضجع شریفش تابوتی را بر شتری بستند و همراه افراد ثقه، از کوفه بیرون بردند تا وانمود کنند پیکر مطهر به مدینه برده میشود استری را نیز با جنازهای پوشانده از شهر بیرون بردند، تا گمان برده شود پیکر امام در حومه کوفه دفن خواهد شد. از سویی در یک طرح همزمان در مسجد دارالأماره و بیوت چند تن از اصحاب قبرهایی حفر شد تا تصور شود پیکر مطهر در این اماکن به خاک سپرده خواهد شد. بدین ترتیب جز فرزندان آن حضرت و عده قلیلی از اصحاب خاص، احدی از محل خاکسپاری اطلاع نداشت، این اقدام به منظور رد گم کردن برای آن صورت گرفت تا خوارج و البته در مرحله بعد امویان به مزار منور و بدن مطهر جسارت ننمایند. گفته شده است سنواتی بعد حجاج بن یوسف ثقفی به قصد یافتن پیکر پسر عم و وصی نبی اکرم (ص) امیرالمؤمنین (ع)، دستور داد در نجف سه هزار قبر را نبش کنند و البته راه به جایی نبرد و این گونه، قبر شریف سالها از کینهتوزی خوارج و امویان در امان ماند.
به دنبال شهادت مولی الموحدین، امام علی (ع)، موالیان آن امام همام وضعیت دشوار و دردناکی را تحمل کردند. بنا به فرمان معاویه، هیچ یک از پیروان امام و اهل بیت ایشان مجاز به ارائه شهادت (گواهی) نبودند. حاکمیت ستمکار و تبهکار، آنان را از تمامی حقوق بدیهی اجتماعی محروم کرد. به دستور کارگزاران معاویه، خانههای محبان و اتباع اهل بیت (علیهم السلام) تخریب شد. لعن امام علی(ع) بر منابر آغاز شد. از این پس اعلان تشیع برابر با مرک بود. در سال ۵۱ ق بسیاری از شیعیان به طرق پیدا و پنهان تصفیه فیزیکی شدند. برخی موالیان اهل بیت (علیهم السلام) در کوفه، چونان حجر بن عدی و عمر بنالحق و… همگی شهادت رسیدند؛ حتی یکی از افراد نامور این حلقه، که همانا عبدالرحمن بن حسان بود، زنده در خاک دفن شد. قلع و قمع وحشیانه و شکنجه و قتل بیرحمانه همچنان تداوم یافت.
درسال ۱۳۵ق، یعنی ۹۵ سال پس از شهادت امام علی (ع)، امام صادق (ع)، به روزگار منصور عباسی، برای اولین مرتبه مکان قبر امیرالمؤمنین (ع) را نمایان کرد. امام صادق(ع) به صفوان جمال در یکی از سفرهایش مکان خاکسپاری جد شهیدش را نشان داد و چند درهمی داد تا قبر مطهر را سروسامانی دهد. پس از آنکه جماعتی از اصحاب امام صادق (ع) به مدفن منور رهنمون ساختند، اندک اندک گروههایی از محبان اهل بیت عصمت ولا (علیهم السلام)، آهنگ زیارت اختیار کردند.
نخستین کسی که در سال ۱۶۵ق ضریحی از سنگ سفید و نخستین بقعه را بر مزار امیر مؤمنان (ع) بنا کرد هارون الرشید بود. شگفت آنکه هارون از طرفی دستور تخریب گنبد و آرامگاه نوه پیامبر اکرم (ص) و فرزند امام علی (ع)، یعنی حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را داد و از سویی مبادرت به احداث گنبد بر روی مزار امیر مؤمنان (ع) نمود. از سال ۱۳۵ق که امام صادق (ع) موضع قبر شریف را نمایان کرد، این منطقه به سرعت مبدل به زیارتگاه دوستداران و رهروان آن حضرت گردید.
در پی آشکار شدن مزار منور مولی الموحدین (ع) در نجف، عمران و آبادانی پیرامون مرقد مقدس از سال ۱۷۰ ق آغاز گردید. شیعیان یکصد و سی سال مترصد چنین ایامی بودند تا در جوار مدفن امامشان، آن اسوه علم و تقوا و شجاعت، سکونت کنند و آن منطقه را تبدیل به کانون و پایگاه علاقهمندان و دلدادگان به اهل بیت (علیهم السلام) نمایند. با گذشت زمان و حضور روزافزون علویان، آن ناحیه رونق بیشتری یافت، شیفتگان خاندان عصمت و طهارت برای زیارت مضجع شریف، کرور کرور به این ناحیه میآمدند. بسیاری نیز پس از فوت وصیت کردند تا پیکرشان، به منظور دفن به این گستره مقدس منتقل گردد.
در سال ۲۳۶ق متوکل عباسی که دشمن سرسخت ائمه (علیهمالسلام) است و از شیعیان متنفر و نسبت به آنان احساس انزجار میکرد، مرقد امیرمؤمنان (ع) را ویران کرد. خلیفه جوان سیساله مرقد حضرت سیدالشهدا (ع) در کربلا را نیز ویران کرد و آن را شخم زد و نیز دستور داد در زمین آن کشت و زرع صورت گیرد. همچنین نسبت به نبش قبر شهدای کربلا اقدام نمود. به دستور او از این سال هر که برای زیارت عازم کربلا میشد دستش قطع میشد و یا اینکه دستگیر و کشته میشد. برخی منابع از شهادت هفتاد هزار زائر در دوره خلافتش سخن گفتهاند. متوکل در مجالسی که بر پامیداشت، بسیار به امیرمؤمنان (ع) و امام حسین(ع) بیاحترامی میکرد.
چهل و هفت سال بعد، ابوالهیجا عبدالله بن حمدان، حکمران شیعی موصل در سال ۲۸۳ق گنبد بزرگی بر فراز مرقد مطهر ساخت و حرم کوچک آن را فرش کرد. وی دیوار اطراف شهر نجف را نیز بازسازی و برایش دربهایی در نظر گرفت که به مثابه دروازه شهر بود. دیری نپایید به اهتمام محمد بن زید (داعی صغیر)، از فرمانروایان شیعی طبرستان، عمارتی با شکوه برای مرقد مطهر احداث گردید. محمد بن زید علوی، دانشمند و ادیب و محبوب مردم بود و این اقدامات، کوتاه زمانی، پیش از کشته شدنش انجام گرفت. به دستور او دیوار پیرامون شهر نیز بازسازی و نوسازی گردید تا امنیت بیشتری در شهر حکمفرما گردد.
در سنوات پسین و در پی به قدرت رسیدن آل بویه، شاهد اقدامات عمرانی شکوهمندی در اعتاب مقدسه، به ویژه در نجف هستیم. آل بویه از منظری اولین حکومت شیعی مقتدر در ایران به شمار میآید. در پرتوی حکومت این سلسله ایرانی، قبور ائمه در عراق مرمت و بازسازی شد و سنت زیارت مشاهد شریفه رو به گسترش بیسابقه نهاد. شعائر اثنی عشریه از جمله گفتن «حی علی خیرالعمل» و «اشهد انّ علیا ولیالله» در اذان، استفاده از مهر و تسبیحی که از تربیت امام حسین(ع) ساخته شده بود، از دیگر نمادهای شیعه امامیه در عهد آل بویه است.
تردیدی وجود ندارد کارکردهای عمرانی فرمانروایان شیعی، موجبات رونق، افزایش جمعیت و جذب دوستداران خاندان عصمت و طهارت بدین بخش را فراهم ساخته و پیوندهای تازهای را در آن پدید آورد، بویژه آنکه در بعد اجتماعی به واسطه برپایی مراسم، مجالس و آیینهای خاص به مناسبتهای گوناگون که در فرهنگ شیعه وجود دارد، مانند تاسوعا، عاشورا، گردهمایی عظیم اربعین، احیاء لیالی قدر و نیمه شعبان و دعای عرفه، اعیاد فطر، غدیر، مبعث، برپایی نماز جمعه، گردهماییهای قرائت دعای توسل، کمیل، ندبه و …، بستر مناسبی برای تقویت و پایندگی روابط اتباع اهل بیت (علیهمالسلام) را موجب آمد.