خانه سبز

خانه سبز

خانه سبز

زهرا وافر (روان‌شناس و همسر پاسدار)

سریال خانه سبز را همه ما به یاد داریم. خانه‌ای که در آن همه همدیگر را دوست دارند، به هم وابسته‌اند، برای هم ارزش قائل‌اند و برای هر کاری با هم مشورت می‌کنند. خانه‌ای که در آن اعضای خانواده حق دارند با هم قهر کنند، اما حق ندارند با هم حرف نزنند! خانه‌ای که در آن، هیچ‌کس نسبت به دیگری بی‌تفاوت و بی‌اعتنا نیست و بر مبنای باورهای سبزی که دارند همه تلاش می‌کنند که به زندگی و خانه‌شان، رنگ سبز بزنند. خانه سبز، خانه صلح و دوستی و آرامش است و…

ما نیز در این مجموعه در پی معرفی ویژگی‌هایی هستیم که با پرورش آن‌ها در میان اهالی هر خانه‌ای می‌توانیم آن خانه و خانواده را به رنگ سبز زینت بخشیم!

۱. اهالی خانه سبز انتقادپذیرند

به‌طور کلی آدم‌ها دو دسته‌اند:

آدم‌های انتقادپذیر، آن‌هایی هستند که به دیگران اجازه می‌دهند رفتارهایشان را نقد کنند و ناراحتی‌ها و خشمشان را ساده و سهل با آن‌ها در میان بگذارند. این افراد به انتقادات دیگران به چشم بازخورد و انعکاس اعمال و حرف‌های خود می‌نگرند و از این اطلاعات ارزشمند برای اصلاح رفتار و شخصیت خود بهره می‌گیرند. افراد انتقادپذیر معمولاً دوست‌داشتنی‌، معقول و منطقی‌ هستند و به‌طور طبیعی در محیط خانواده نیز فضای سالم و مثبت‌تری را ایجاد می‌کنند. افراد انتقادپذیر به‌مرور زمان، پیشرفت شایسته‌ای در مسیر رشد اخلاقی و شخصیتی دارند.

اما آدم‌های انتقادناپذیر، آن‌هایی هستند که در برابر هر انتقاد کوچک و هر بازخورد منفی، به‌سرعت وارد فاز دفاعی می‌شوند و برای دفاع از خود، طرف مقابل را محکوم می‌کنند. آن‌ها همیشه از زیر بار تقصیرها شانه خالی می‌کنند، زود عصبی می‌شوند، گریه سر می‌دهند یا داد و بی‌داد راه می‌اندازند و خلاصه آن‌که فضای خانه را از تندی و تلخی و تنش، پر می‌سازند. از آن‌جا که افراد انتقادناپذیر، هیچ‌وقت حاضر به دریافت هیچ‌گونه بازخورد منفی از اطرافیان نیستند، از دریافت اطلاعات ارزشمندی که به آن‌ها برای اصلاح و بهبود رفتار و شخصیتشان کمک می‌کند، محروم می‌شوند و در نتیجه، هیچ‌گاه پیشرفت اخلاقی و شخصیتی چشمگیری نخواهند داشت.

باید و نباید انتقاد

+ هیچ‌گاه نباید در جمع و در حضور دیگران باشد.

+ همواره باید با حفظ ادب و احترام همراه گردد و حتی‌المقدور با لحن صمیمانه بیان شود.

+ در هنگام انتقاد نباید شخصیت و هویت طرف مقابل را نشانه گرفت، بلکه باید فقط به رفتار، حرکت و یا سخن خاصی از او اشاره کرد.

۲. اهالی خانه سبز بگومگو می‌کنند!

وقتی شما فردی را بسیار دوست دارید، سطح هیجان بالایی را نسبت به او تجربه می‌کنید و ناخودآگاه توقعات بیشتری از او دارید. از سوی دیگر به علت این‌که سرمایه‌گذاری روانی بیشتری بر روی او کرده‌اید، نسبت به او حساس‌ترید و زودتر از دست او ناراحت می‌شوید. به همین دلیل معمولاً اعضای خانواده و به‌ویژه همسران، به‌مرور زمان درباره یکدیگر دستخوش هیجانات منفی می‌شوند. در این بین، برخی برای این‌که آرامش خانه از میان نرود، پیوسته این هیجانات منفی را سرکوب می‌کنند، درحالی‌که نمی‌دانند این سرکوبگری به‌مرور زمان اسباب کاهش علاقه می‌شود. در بسیاری از مواقع، تجمع خشم‌های ناگفته در درون انسان حتی منجر به پدیدآیی تنفر نیز می‌شود. در ذهنتان زن و شوهری را مجسم کنید که هیچ‌گاه با هم بحث و دعوایی نداشته‌اند. اولین داوری درباره این زوج این است که ‌‌آن‌ها به‌اندازه کافی با هم روراست و راحت نیستند و رفتار و گفتاری توأم با احتیاط فراوان با یکدیگر دارند، مبادا که اختلاف و رنجشی به وجود بیاید. زندگی چنین زوجی در مسیر زمان کسل‌کننده و یکنواخت می‌شود و شور و هیجان و طراوت لازم را از دست می‌دهد.

عده‌ای دیگر این هیجانات منفی را به طوفانی‌ترین شکل ممکن بروز می‌دهند؛ یعنی داد و بی‌داد راه می‌اندازند، فحاشی می‌کنند و حتی کتک‌کاری که بدون شک این رفتار نیز برای خانواده مضر، مخرب و زیان‌بار است.

اما اهالی خانه سبز، با گفت‌وگو، بحث و گاهی بگومگو می‌کوشند احساسات منفی خود را اول بیان و سپس تخلیه کنند. معمولاً افراد بعد از تخلیه مناسب هیجانات منفی، احساس انس و نزدیکی بیشتری نسبت به هم پیدا می‌کنند.

هشدار!

توجه داشته باشید که حتی هنگام بحث‌ها و بگومگوهایی که با همسرتان دارید، مرتکب این خطاها نشوید:

الف) استفاده از کلمات سرزنشگرانه: برای این‌که گفت‌وگوی شما حالت حمله و سرزنش به خود نگیرد، سعی کنید تا آن‌جا که می‌توانید به‌جای به کار بردن کلمه «تو»، از کلمه «من» استفاده کنید. برای مثال به‌جای این‌که بگویید «تو هیچ‌وقت خونه نیستی!» بگویید «من دوست دارم بیشتر خونه باشی»

ب) استفاده از کلمات تعمیم دهنده: سعی کنید در گفت‌وگوی با همسرتان از کلماتی مثل «همیشه» و «هیچ‌وقت» استفاده نکنید؛ چراکه چنین واژه‌هایی این احساس را در طرف مقابل پدید می‌آورد که شما به رفتارهای مثبت او توجه ندارید و فقط ضعف‌های او را می‌بینید و به همین دلیل، ممکن است از تلاش برای بهتر شدن ناامید شود. برای مثال به‌جای این‌که بگویید «تو همیشه حواس‌پرتی!» بگویید «ای‌کاش توجه بیشتری به این مسئله نشان می‌دادی».

۳. اهالی خانه سبز محبت می‌کنند

افراد در کیفیت ابراز و دریافت محبت با هم متفاوت‌اند؛ برخی به شکل زبانی محبت می‌کنند و دوست دارند این معجون را نیز به همین شکل دریافت کنند. برخی دیگر، آغوش و نوازش را برای ردوبدل کردن محبت ترجیح می‌دهند و در نهایت، عده‌ای هم با هدیه یا نامه‌های عاشقانه محبت خود را نشان می‌دهند و کسی را که هدیه بیشتری بخرد، عاشق‌تر می‌دانند!

شاید هیچ‌یک از این روش‌ها بر دیگری ترجیح نداشته باشد، اما اهالی خانه سبز به دنبال این هستند که کشف کنند هر یک از اعضای خانواده‌شان، چه نوع ابراز علاقه‌ای را بیشتر دوست دارد و کدام شیوه محبت‌کردن را بیشتر می‌پسندد. ‌آن‌ها درعین‌حال درباره نیازها و علائق خودشان نیز با بقیه اعضای خانواده صحبت می‌کنند.

۴. در خانه سبز، انسان اصالت دارد، نه شیء

بعضی‌ها برای ظرف‌های دکوری خانه‌شان بیشتر ارزش قائل هستند تا اعضای خانواده‌شان، برخی‌‌ها آن‌قدر که مراقب‌اند گردوغباری بر وسایل خانه ننشیند، مواظب نیستند که غبار غم بر خاطر اطرافیانشان ننشیند، بعضی‌ها دور زدن با ماشین لوکسشان را، به پیاده‌روی در کنار خانواده و همسرشان ترجیح می‌دهند، برخی‌ها حتی…، و در یک‌کلام، خیلی‌ها هستند که به «اشیاء» اصالت داده‌اند، نه «انسان‌ها».

قرار بود اشیاء برای رفع نیازهای انسان‌ها باشند، اما برخی، خود و اطرافیانشان را فدای اشیاء می‌کنند! خانه سبز، خانه‌ای است که در آن اعضای خانواده، همه‌چیز را فدای عشق، آرامش و در کنار هم بودن می‌کنند.

۵. اهالی خانه سبز برای با هم بودن برنامه‌ریزی می‌کنند

در یک خانواده شاد، اعضای خانواده با هم برای انجام یک سری فعالیت‌های دسته‌جمعی، مشورت و برنامه‌ریزی می‌کنند. درواقع خانه سبز، خانه‌ای است که در آن اعضا در کنار انجام فعالیت‌های مستقل و جداگانه‌ای که مربوط به هر شخص است، می‌کوشند فعالیت‌های مشترکی نیز انجام دهند. این فعالیت‌ها می‌توانند کارهای پیش‌پاافتاده‌ای مانند تمیز کردن خانه و یا اتومبیل به شکل دسته‌جمعی و یا حتی پاک کردن سبزی با مشارکت تمام اعضای خانواده باشد. هر خانواده‌ای بسته به شرایط و فرهنگ متفاوتی که دارند، می‌توانند انواع مختلفی از فعالیت‌های خانوادگی را تنظیم کنند.

۶. در خانه سبز، اعضای خانواده نسبت به نیازهای هم حساس‌اند

در خانه‌ای که افراد نسبت به خواسته‌ها و نیازهای یکدیگر بی‌تفاوت و بی‌اعتنا باشند، عشق و علاقه روزبه‌روز کم‌رنگ‌تر می‌شود و روابط به‌مرور زمان سردتر. نه‌تنها زن و شوهر باید نسبت به نیازهای هم حساس باشند، بلکه پدرها و مادرها هم باید به نیازهای فرزندانشان در سنین مختلف اهمیت دهند. گاهی بی‌اعتنایی اعضای خانواده نسبت به نیازهای یکدیگر، به دلیل بی‌اطلاعی و بی‌خبری آن‌ها از خواسته‌های هم است. برخی اوقات، افراد به‌ویژه همسران، دچار خطای ذهن‌خوانی می‌شوند؛ یعنی توقع دارند که همسرشان از تمام خواسته‌ها، درخواست‌ها و نیازهای آن‌ها اطلاع داشته باشد، بدون این‌که خودشان با اشاره یا صحبت و صراحتی طرف مقابل را راهنمایی کنند. معمولاً افرادی که دچار این خطای شناختی می‌شوند، این‌طور استدلال می‌کنند که «اگر همسرم واقعاً مرا دوست داشته باشد، باید خودش بداند که من چه نیازها و توقعاتی دارم!» اما حقیقت آن است که دنیای ذهنی و روان‌شناختی زن‌ها و مردها به‌قدری متفاوت است که آن‌ها به‌ندرت می‌توانند بدون آموزش و تجربه کافی، به شکلی دقیق از نیازها و توقعات یکدیگر باخبر شوند. برای رفع این مشکل بهتر است که اعضای خانواده به‌ویژه همسران، در کنار هم فهرستی از توقعات و نیازهایشان را تهیه کنند. در این برگه، افراد خواسته‌هایشان را به ترتیب اولویت می‌نویسند. برای ‌مثال: این فهرست نیازهایی است که یک زن برای شوهرش نوشته است:

۱. مرا بیشتر در جریان کارهایی که انجام می‌دهی قرار بده.

۲. گاهی در کارهای منزل به من کمک کن.

۳. هر روز از محل کار با من تماس بگیر و کمی با من حرف بزن.

۴. گاهی برای من گل بخر.

همسران می‌توانند با هم قرار بگذارند که هر هفته یکی از نیازهای یکدیگر را انتخاب و تمرین کنند که به آن نیاز بیشتر توجه داشته باشند و بکوشند که تا حد امکان آن نیاز مشخص را برآورده کنند. باید توجه داشت نیازی انتخاب شود که معقول و منطقی بوده و برای طرف مقابل در اولویت باشد. برای ‌مثال خانم و آقای الف و ب با هم قرار گذاشتند که در هفته اول، آقای ب سعی کند در کارهای خانه کمک بیشتری به همسرش بکند و خانم الف نیز به وضعیت درسی بچه‌ها رسیدگی بیشتری داشته باشد.

۷. اهالی خانه سبز، با هم حرف می‌زنند

صحبت کردن با یکدیگر، شاید در ابتدا به نظر خیلی‌ها مسئله پیش‌پاافتاده و بی‌اهمیتی باشد، اما در حقیقت، یکی از مهم‌ترین معیارهای خانواده موفق است. بسیاری از خانم‌ها از این مسئله ناراحت هستند که چرا همسرانشان در جمع دوستان، پرحرف هستند اما در خانه چندان صحبت نمی‌کنند. درواقع خیلی از خانم‌ها کم‌حرفی مردها را نشانه کمبود علاقه آن‌ها می‌دانند. درصورتی‌که وقتی مردی زنی را دوست داشته باشد، به آن معنا نیست که انگیزه صحبت با او را دارد. درواقع، گوش دادن به صحبت‌های خانم‌ها برای بسیاری از مردها کار سهل و ساده‌ای نیست، اما به‌هرحال وقتی اعضای خانواده به‌اندازه کافی با هم حرف نزنند، از علایق و مشکلات و احساسات هم بی‌خبر می‌مانند و آن‌وقت فاصله بین اعضا روزبه‌روز بیشتر می‌شود و روابط روزبه‌روز سردتر. شاید خیلی‌ها فکر می‌کنند درمانی برای کم‌حرفی انسان‌های ساکت وجود ندارد، اما حتی درون‌گراترین افراد نیز دوست دارند درباره موضوعات موردعلاقه‌شان صحبت کنند. گاهی به این دلیل سکوت بر روابط زوجین حاکم می‌شود که احساس می‌کنند علایق، سلایق و عقاید مشترکی برای هم‌صحبتی ندارند، پس بهترین راه برای درمان سکوت و کم‌حرفی در خانواده، پیدا کردن علایق مشترک است. زن و شوهر باید مسائل مورد علاقه هر دو نفرشان را بشناسند و صحبت‌ها را به آن سمت و سو سوق دهند.

۸. خانه سبز، خانه ایمان است

بگذارید این مطلب را با یک مثال توضیح دهم:

آقای الف را در نظر بگیرید که اعتقادات دینی قوی ندارد و صرفاً بر اساس یک سری ملاک‌های مادی با خانم ب ازدواج کرده است. بعد از ازدواج، آقای الف متوجه می‌شود که همسرش دچار یک صفت اخلاقی منفی است. روزهای اول ازدواج به دلیل وجود شور و اشتیاق اولیه، آقای الف اهمیت چندانی به این صفت منفی نمی‌دهد، اما با گذشت ایام و کم‌رنگ شدن هیجانات اول ازدواج، توجه و تمرکز آقای الف بر این صفت منفی روزبه‌روز بیشتر می‌شود تا جایی که احساس می‌کند دیگر تحمل زندگی مشترک برای او سخت شده است. درواقع آقای الف انتظار دارد یک زندگی مشترک کامل و بدون عیب و نقص و یک همسر ایده‌آل داشته باشد، به همین دلیل صبوری چندانی از خود نشان نمی‌دهد. خانم ب نیز دقیقاً به دلیل همین باورهای غلط، روزبه‌روز دچار اختلافات بیشتری با آقای الف می‌شود تا این‌که در نهایت تصمیم به جدایی می‌گیرند.

و اما آقای ج که یک فرد مذهبی است، همیشه به همه امور نگاه خدایی و دینی دارد و افزون بر دل‌مشغولی‌های مادی و این‌دنیایی، همیشه دغدغه‌های عمیق معنوی و اخروی دارد. آقای ج بر اساس ملاک‌های مادی و معنوی که دارد، با خانم م ازدواج می‌کند. در اوایل ازدواج آقای ج متوجه وجود یک صفت منفی در همسرش می‌شود. با گذشت ایام، این صفت منفی روزبه‌روز بیشتر خودش را نشان می‌دهد. آقای ج هنگام ازدواج، متوجه این مطلب بود که در این دنیای مادی، هیچ‌گاه انسان صددرصد ایده‌آل و زندگی کامل و بدون هیچ عیب و نقصی پیدا نمی‌شود. درواقع آقای ج می‌دانست که باید در عالمی دیگر به دنبال ایده‌آل‌ها و انسان‌های بدون نقص باشد. او به عیب یا نقصی که همسرش دارد به چشم یک امتحان الهی می‌نگرد؛ امتحانی که باید از آن سربلند بیرون بیاید. آقای ج با خودش می‌گوید: همسری که خداوند نصیب من کرده است، در حکم نسخه‌ای‌ است که خداوند برای رشد و کمال معنوی من پیچیده است، پس باید به خواست خدا راضی باشم و تلاش کنم با صبوری و کمک به همسرم، این عیب یا صفت منفی را درمان کنم. آقای ج صبر می‌کند و با صحبت، محبت و کمک گرفتن از مشاوران توانا، تلاش می‌نماید تا صفت اخلاقی منفی همسرش را درمان یا برطرف کند. او دراین‌باره تا حدود بسیار زیادی موفق می‌شود. در نتیجه، زندگی آقای ج و خانم م سال‌های سال در کنار هم ادامه می‌یابد، درحالی‌که هریک برای پیشرفت اخلاقی و معنوی دیگری تلاش می‌کنند.

خداوند در قرآن می‌فرماید «و ما هذه الحیوه الدنیا الا لهو و لعب و ان الدار الاخره لهی الحیوان»(عنکبوت، ‌۶۴) زندگی این دنیا، همانند لهو و بازی است و زندگی و حیات واقعی در آخرت است. اهالی خانه سبز، در عین‌حال ‌که تلاش می‌کنند زندگی مادی شایسته‌ای داشته باشند، می‌کوشند شرایط رشد معنوی و اخلاقی یکدیگر را فراهم کنند. اعضای خانه سبز، خداوند متعال را در همه امور ناظر خود می‌دانند و در راه رضای او بر سختی‌ها و فراز و فرودهای زندگی صبر می‌کنند تا در جهانی دیگر نیز خانه‌ای سبز داشته باشند ان‌شاءالله.

مجله آشنا، شماره ۲۱۱، صفحات ۴۳تا ۴۷

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید