شفاى ناراحتى اعصاب و روان

شفاى ناراحتى اعصاب و روان

 برادرى دانشجو مى گوید:
«حدود سه سال بود که سردرد عجیبى داشتم. ابتدا درد از ناحیه گیجگاه شروع شده و سپس تمام سر، پیشانى، چشم ها و حتى دلم را فرا مى گرفت. شب و روز آسایش نداشتم. مدتى بعد از شروع سردردها حالت شوک به من دست مى داد. حافظه ام را از دست داده بودم. خوابم خیلى کم شده و از همه چیز وحشت داشتم. در رشت به دکتر مراجعه کردم که تشخیص دادند روانى شده ام و جواب رد به من دادند. چون دانشجو بودم، سه ترم مرخصى گرفتم و در این سه سال ۷ مرتبه به قصد زیارت امام رضا(علیه السلام) به مشهد شرفیاب شدم تا این که روزى با مطالعه برخى کتب با مسجد جمکران آشنا شدم. یکى از دوستانم نیز در این باره با من صحبت هایى داشت. تصمیم گرفتم به مسجد جمکران بیایم. در قم ابتدا به زیارت حضرت معصومه(علیها السلام) رفتم و بعد به مسجد آمدم. پس از توسل به رشت برگشتم و حس کردم که حالم کمى طبیعى شده است. بعد از دو ـ سه هفته مجدداً به مسجد جمکران آمدم و مشغول دعا و نماز شدم و قدرى خوابیدم. ساعت ۱۲ شب بیدار شدم و بعد از تجدید وضو داخل مسجد رفتم و بین خواب و بیدارى، سید بلند قدى را دیدم که چند نفر با او همراه بودند و عزادارى مى کردند و درباره حضرت مهدى شعر مى خواندند. موقعى که سید به من رسید، سلام کردم. سید نگاهى به من کرد و سرش را تکان داد و من بعد از مدتى از خواب بیدار شدم. الان به حمدللّه تمامى آن حالات از بین رفته و فقط کمى درد خفیف در گیجگاه من باقى مانده است».

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
پیمایش به بالا