عزاداری معصومان برای امام حسین

امام حسین (علیه‌السلام)، امام سوم از امامان دوازده‌گانه شیعه امامیه و یکی از چهارده معصوم می‌باشد؛ آن حضرت در روز دهم محرم‌الحرام (روز عاشورا) سال ۶۱ هجری قمری در کربلا به همراه یاران باوفایش مظلومانه به شهادت رسید. با توجه به شبهاتی که در مورد جواز عزاداری بر آن حضرت مطرح می‌شود این مقاله جستاری از عزاداری معصومان (علیهم‌السّلام) برای سید و سالار شهیدان، امام حسین (علیه‌السلام) را با بیان سند، بیان می‌دارد.

روایات فروانی، از حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، در زمینه گریه بر حضرت اباعبدالله (علیهم‌السّلام) قبل از شهادتشان در کتب روایی شیعه نقل شده است، این روایات دو دسته است در بعضی از روایات دیده می‌شود که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای مردم و یا اهل بیت (علیهم‌السّلام) روضه‌خوانی می‌کند و مصائب اباعبدالله (علیهم‌السّلام) را بیان کرده و بقیه نیز با صدای بلند گریه می‌کردند، و در برخی حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای آن حضرت گریه می‌کنند.

روضه‌خوانی پیامبر و گریه مردم

قال رواه الحدیث. فلما اتت علی الحسین (علیه‌السّلام) من مولده سنه کامله هبط علی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم اثنی عشر ملکا احد هم علی صوره الاسد، والثانی علی صوره الثور، والثالث علی صوره التنین، والرابع علی صوره ولد آدم، والثمانیه الباقون علی صور شتی محمره وجوههم باکیه عیونهم قد نشروا اجنحتهم وهم یقولون، یا محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم سینزل بولدک الحسین (علیه‌السّلام) ابن فاطمه ما نزل بهابیل من قابیل وسیعطی مثل اجر‌هابیل ویحمل علی قاتله مثل وزر قابیل ولم یبق فی السموات ملک مقرب الا ونزل الی النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم کل یقرئه السلام ویعزیهفی الحسین (علیه‌السّلام) ویخبره بثواب ما یعطی ویعرض علیه تربته والنبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم یقول: اللهم اخذل من خدله واقتل من قتله ولا تمتعه بما طلبه. قال فلما اتی علی الحسین (علیه‌السّلام) من مولده سنتان خرج النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم فی سفر له فوقف فی بعض الطریق واسترجع ودمعت عیناه فسئل عن ذلک. فقال: هذا جبرائیل (علیه‌السّلام) یخبرنی عن ارض بشط الفرات یقال لها کربلاء یقتل علیها ولدی الحسین ابن فاطمه (علیه‌السّلام) فقیل له: من یقتله یا رسول الله؟ فقال: رجل اسمهه یزید لعنه الله وکانی انظر الی مصرعه ومدفنه، ثم رجع من سفره ذلک مغموما فصعد المنبر فخطب ووعظ والحسن والحسین (علیهما‌السّلام) بین یدیه فلما فرغ من خطبته وضع یده الیمنی علی راس الحسن ویده الیسری علی راس الحسین، ثم رفع راسه الی السماء وقال: (اللهم ان محمدا عبدک ونبیک وهذان اطائب عترتی وخیار ذریتی. وارومتی ومن اخلفهما فی امتی وقد اخبرنی جبرائیل (علیه‌السّلام) ان ولدی هذا مقتول مخذول. اللهم فبارک له فی قتله واجعله من سادات الشهداء اللهم ولا تبارک فی قاتله وخاذله.) قال: فضج الناس فی المسجد بالبکاء والنحیب، فقال النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم اتبکونه ولاتنصرونه ثم رجع (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم وهو متغیر اللون محمر الوجه فخطب خطبه اخری موجزه وعینا تنهملان دموعا.

محدثین روایت کرده‌اند که چون یک سال از زندگی حسین (علیه‌السّلام) گذشت، دوازده فرشته بر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نازل شدند که یکی به صورت شیر، دومی به صورت گاو، سومی به صورت اژدها، چهارمی به صورت آدمیزاد و هشت فرشته دیگر دارای صورت‌های مختلف و چهره‌های قرمز و چشمان گریان بودند، و در حالی که پر و بال خویش را گشوده بودند، می‌گفتند: ” یا محمد! همان ستمی که از قابیل بر‌ هابیل وارد آمد، بر فرزندت حسین نیز وارد خواهد شد، و همان پاداشی که به‌ هابیل داده شد به او نیز داده می‌شود و عذاب و گرفتاری کشندگانش، چون عذاب قابیل خواهد بود آن موقع در آسمان‌ها فرشته مقربی نبود، مگر آن که به خدمت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مشرف شد و سلام نمود و آن حضرت را بر کشته شدن حسین (علیه‌السّلام) تسلیت داد و به آنچه خداوند در عوض شهادتش برای او معین فرموده، خبر داد، و تربت قبر حسین (علیه‌السّلام) را به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نشان داد، در خلال این احوال پیغمبر فرمود: خداوندا! کسی که فرزندم حسین را خوار کند، ذلیل و خوار گردان و آن را که حسینم را بکشد، بکش و کشنده او را به مقصودش نایل نگردان.
وقتی امام حسین (علیه‌السّلام) دو ساله شد، سفری برای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پیش آمد. در بین راه ناگهان آن حضرت ایستاد و فرمود «انا لله وانا الیه راجعون» و اشک از دیدگانش سرازیر شد. علت گریه را سؤال کردند، فرمود: اینک جبرئیل به من از زمینی که نزدیک شط فرات است و «کربلا» نام دارد، خبر می‌دهد که فرزندم حسین پسر فاطمه (سلام‌الله‌علیها) را در آن سرزمین می‌کشند. پرسیدند: یا رسول الله چه کسی ایشان را می‌کشد؟! فرمود: شخصی که او را یزید می‌نامند؛ گویا اکنون جایگاه کشته‌شدن و محل دفن حسین را به چشم خویش می‌بینم.
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از آن سفر با حال غمگین بازگشتند، و بر فراز منبر رفته، خطبه‌ای خواند و مردم را موعظه نمود. سپس دست راست خویش را بر سر حسن و دست چپ خود را بر حسین (علیهما‌السّلام) که نزدیکش بودند، نهاد و سر به سوی آسمان برداشت و عرضه داشت: خداوندا! محمد بنده تو و پیغمبر توست و این دو تن از پاکان اهل بیت من و برگزیدگان نسل من هستند. آنان را در میان امت خویش به جانشینی خود باقی می‌گذارم. جبرئیل به من خبر داده است که این فرزندم را به خواری می‌کشند. خدایا شهادت را بر او مبارک گردان و او را از سروران شهیدان قرار ده و قاتلان و خوارکنندگان او را مبارک مگردان. (وقتی سخن رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بدین‌جا رسید)، مردم در مسجد ضجه می‌زدند (صدای گریه و ناله از اهل مجلس برخاست). پیامبر فرمود: آیا برای او گریه می‌کنید و او را یاری نمی‌کنید؟! سپس از مسجد خارج شد و پس از لحظه‌ای به مسجد بازگشت، ولی رنگش متغیر و صورتش برافروخته بود و در این هنگام با دیدگان گریان خطبه مختصری خواند.

گریه شدید بر مسلم بن عقیل

حدثنا الحسین بن احمد بن ادریس (رحمه الله)، قال: حدثنا ابی، عن جعفر بن محمد بن مالک، قال حدثنی محمد بن الحسین بن زید، قال: حدثنا ابو احمد محمد بن زیاد، قال: حدثنا زیاد بن المنذر، عن سعید بن جبیر، عن ابن عباس، قال: قال علی (علیه‌السّلام) لرسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): یا رسول الله، انک لتحب عقیلا؟ قال‌ای والله انی لاحبه حبین: حبا له، وحبا لحب ابی طالب له، وان ولده لمقتول فی محبه ولدک، فتدمع علیه عیون المؤمنین، وتصلی علیه الملائکه المقربون. ثم بکی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حتی جرت دموعه علی صدره، ثم قال: الی الله اشکو ما تلقی عترتی من بعدی.

علی (علیه‌السلام) به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عرضه داشت شما عقیل را خیلی دوست دارید، فرمود آری به خدا از دو جهت به او محبت‌ دارم یکی برای خوبی خودش و یکی برای آنکه ابوطالب دوستش می‌داشت و فرزندش به خاطر دوستی فرزندت کشته خواهد شد و دیده مؤمنان بر او اشک ریزد و فرشتگان مقرب بر او صلوات فرستند سپس رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گریست تا اشک‌هایش بر سینه‌اش روان شد سپس فرمود به خدا شکایت می‌برم از آنچه خاندانم پس از من با آن مواجه می‌شوند.

گریه پیامبر هنگام شنیدن خبر شهادت امام حسین از جبرئیل

حدثنی ابی رحمه الله، عن سعد بن عبدالله، عن محمد بن عیسی، عن محمد بن سنان، عن ابی سعید القماط، عن ابن ابی یعفور، عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام)، قال: بینما رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فی منزل فاطمه والحسین فی حجره، اذ بکی وخر ساجدا، ثم قال: یا فاطمه یا بنت محمد ان العلی الاعلی تراءی لی فی بیتک هذا فی ساعتی هذه فی احسن صوره واهیا هیئه، فقال لی: یا محمد اتحب الحسین (علیه‌السّلام)، قلت: نعم یا رب قره عینی وریحانتی وثمره فؤادی وجلده ما بین عینی. فقال لی: یا محمد – ووضع یده علی راس الحسین (علیه‌السّلام) بورک من مولود علیه برکاتی وصلواتی ورحمتی ورضوانی، ونقمتی ولعنتی وسخطی وعذابی وخزیی ونکالی علی من قتله وناصبه وناواه ونازعه، اما انه سید الشهداء من الاولین والآخرین فی الدنیا والآخره، وسید شباب اهل الجنه من الخلق اجمعین، وابوه افضل منه وخیر، فاقراه السلام وبشره بانه رایه الهدی ومنار اولیائی، وحفیظی وشهیدی علی خلقی، وخازن علمی، وحجتی علی اهل السماوات واهل الارضین والثقلین الجن والانس.

پدرم که رحمت خدا بر او باد از سعد بن عبداللّه، از محمّد بن عیسی، از محمّد بن سنان، از ابی‌سعید قمّاط، از ابن‌ابی‌یعفور، از حضرت امام صادق (علیه‌السّلام) نقل نموده که آن حضرت فرمودند: روزی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در منزل حضرت فاطمه (سلام‌اللَّه‌علیها) تشریف داشته در حالی که حضرت امام حسین (علیه‌السّلام) در دامن آن جناب بودند، حضرت ‌گریسته و به سجده رفته، سپس فرمودند: ‌ای فاطمه، ‌ای دختر محمّد! در این ساعت و در همین مکان خداوند علیّ اعلی در بهترین صورت و زیباترین شکل خود را به من نشان داد و گفت: ‌ای محمّد آیا حسین را دوست داری؟ گفتم: بلی، نور دیده و گل خوشبو و میوه دل و پرده ما بین دیده‌گان من است. در حالی که دست بر سر حسین (علیه‌السّلام) نهاده بود به من فرمود: ‌ای محمّد: از مولودی که برکات و رحمت و رضوان من بر اوست، ‌برکت حاصل می‌شود و لعنت و غضب و عذاب و ذلّت و عقوبت من بر کسی که او را کشته و با او دشمنی کرده و با وی به جنگ برخاسته است. به‌طور حتم او سرور و آقای شهدای اولین (امت‌های پیشین) و آخرین (آیندگان) در دنیا و آخرت است و در میان مخلوقات آقای تمامی جوانان اهل بهشت است، پدرش از او برتر است پس سلام من را به او برسان و بشارتش بده که او برای دوستان من نشانه هدایت است و نگهبان و شاهد من بر خلق و خزانه‌دار علم من و حجتم بر اهل آسمان‌ها و زمین و جن و انس می‌باشد.

گریه پیامبر هنگام بیان چگونگی شهادت اباعبدالله

حدثنی الحسن بن عبدالله بن محمد بن عیسی، عن ابیه، عن الحسن بن محبوب، عن علی بن شجره، عن سلام الجعفی، عن عبدالله بن محمد الصنعانی، عن ابی جعفر (علیه‌السّلام)، قال کان رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اذا دخل الحسین (علیه‌السّلام) جذبه الیه ثم یقول ل امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام): امسکه، ثم یقع علیه فیقبله ویبکی یقول: یا ابه لم تبکی، فیقول: یا بنی اقبل موضع السیوف منک وابکی قال: یا ابه واقتل، قال: ‌ای والله وابوک واخوک وانت، قال: یا ابه فمصارعنا شتی، قال: نعم یا بنی، قال: فمن یزورنا من امتک، قال لا یزورنی ویزور اباک واخاک وانت الا الصدیقون من امتی.

هرگاه حضرت حسین بن علی (علیهما‌السّلام) بر پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) داخل می‌شدند حضرت او را به خود می‌چسباندند و سپس به امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) می‌فرمودند: او را نگاه دار و پس از آن او را بوسیده و می‌گریستند. حسین (علیه‌السّلام) عرض می‌کرد: ‌ای پدر چرا گریه می‌کنی؟ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرمود: فرزندم جاهای شمشیر را بوسیده و می‌گریم. حسین (علیه‌السّلام) عرضه می‌داشت: ‌ای پدر من کشته خواهم شد؟ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرمود: بلی به خدا قسم تو و پدرت و برادرت جملگی کشته خواهید شد.
عرض می‌نمود: پدر، قبور ما از هم متفرق و پراکنده می‌باشد؟ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرمود: بلی پسرم. عرضه داشت: از امت شما چه کسانی به زیارت ما می‌آیند؟ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرمود: من و پدرت و برادرت و تو را زیارت نخواهد نمود مگر راست‌گویان امتم.

گریه پیامبر و حضرت زهراء

حدثنی ابی ومحمد بن الحسن جمیعا، عن محمد بن الحسن الصفار، عن احمد بن محمد بن عیسی، عن ابن فضال، عن عبدالله ابن بکیر، عن بعض اصحابنا، عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام)، قال: دخلت فاطمه (علیهاالسّلام) علی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وعیناه تدمع، فسالته مالک، فقال: ان جبرئیل (علیه‌السّلام) اخبرنی ان امتی تقتل حسینا، فجزعت و شق علیها، فاخبرها بمن یملک من ولدها، فطابت نفسها وسکنت.

حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) بر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) داخل شده در حالی که چشمان آن جناب اشک‌بار بود. حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) از آن جناب پرسیدند: شما را چه می‌شود؟ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: جبرئیل (علیه‌السّلام) به من خبر داده که امّتم به زودی حسین را می‌کشند. پس فاطمه (سلام‌الله‌علیها) به جزع آمده و جامه خود را پاره کرده. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که حال را مشاهده نمودند به آن حضرت خبر دادند که یکی از فرزندان این مولود مالک امور گشته و انتقام از قاتلین خواهد گرفت. در این هنگام ایشان (حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)) آرام گرفت.

گریه پیامبر هنگام خبردادن از شهادت آل‌عبا

حدثنا محمد بن الحسن بن احمد بن الولید (رضی الله عنه)، قال: حدثنا احمد بن ادریس ومحمد بن یحیی العطار جمیعا، عن محمد بن احمد بن یحیی بن عمران الاشعری، قال: حدثنا ابو عبدالله الرازی، عن الحسن بن علی بن ابی حمزه، عن سیف بن عمیره، عن محمد بن عتبه، عن محمد بن عبد الرحمن، عن ابیه، عن علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام)، قال: بینا انا وفاطمه والحسن والحسین عند رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، اذا التفت الینا فبکی، فقلت: ما یبکیک یا رسول الله؟ فقال: ابکی مما یصنع بکم بعدی. فقلت: وما ذاک یا رسول الله؟ قال: ابکی من ضربتک علی القرن، ولطم فاطمه خدها، وطعنه الحسن فی الفخذ، والسم الذی یسقی، وقتل الحسین قال: فبکی اهل البیت جمیعا، فقلت: یا رسول الله، ما خلقنا ربنا الا للبلاء! قال: ابشریا علی، فان الله (عزّوجلّ) قد عهد الی انه لا یحبک الا مؤمن، ولا یبغضک الا منافق.

علی بن ابی‌طالب فرمود در این میان که من و فاطمه و حسن و حسین نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بودیم آن حضرت بما رو کرد و گریست من گفتم چرا گریه کنید یا رسول اللَّه؟ فرمود می‌گریم برای آنچه با شما عمل می‌شود، گفتم آن چه باشد یا رسول اللَّه؟ فرمود گریه کنم از ضربتی که بر فرق تو زنند و از سیلی که بر گونه فاطمه زنند و از نیزه‌ای که بر ران حسن زنند و زهری که باو نوشانند و از قتل حسین (علیه‌السّلام) فرمود همه اهل بیت گریستند؛ امیرمؤمنان می‌فرماید: گفتم یا رسول اللَّه خدا ما را نیافریده جز برای بلا، فرمود مژده‌گیر‌ ای علی که خدای (عزّوجلّ) با من عهد کرده که جز مؤمن تو را دوست ندارد و جز منافق با تو دشمنی نمی‌کند.

نقل گریه پیامبر از زبان امام صادق

حَدَّثَنَا اَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا حَبِیبُ بْنُ الْحُسَیْنِ التَّغْلِبِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبَّادُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ عَنْ اَبِی الْجَارُودِ عَنْ اَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ فِی بَیْتِ اُمِّ سَلَمَهَ فَقَالَ لَهَا لَا یَدْخُلْ عَلَیَّ اَحَدٌ فَجَاءَ الْحُسَیْنُ ع وَ هُوَ طِفْلٌ فَمَا مَلَکَتْ مَعَهُ شَیْئاً حَتَّی دَخَلَ عَلَی النَّبِیِّ صفَدَخَلَتْ‌ اُمُّ سَلَمَهَ عَلَی اَثَرِهِ فَاِذَا الْحُسَیْنُ عَلَی صَدْرِهِ وَ اِذَا النَّبِیُّ صیَبْکِی وَ اِذَا فِی یَدِهِ شَیْ‌ءٌ یُقَبِّلُهُ فَقَالَ النَّبِیُّ صیَا اُمَّ سَلَمَهَ اِنَّ هَذَا جَبْرَئِیلُ یُخْبِرُنِی اَنَّ هَذَا مَقْتُولٌ وَ هَذِهِ التُّرْبَهُ الَّتِی یُقْتَلُ عَلَیْهَا فَضَعِیهِ‌ عِنْدَکِ‌ فَاِذَا صَارَتْ دَماً فَقَدْ قُتِلَ حَبِیبِی فَقَالَتْ اُمُّ سَلَمَهَ یَا رَسُولَ اللَّهِ سَلِ اللَّهَ اَنْ یَدْفَعَ ذَلِکَ عَنْهُ قَالَ قَدْ فَعَلْتُ فَاَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اِلَیَّ اَنَّ لَهُ دَرَجَهً لَا یَنَالُهَا اَحَدٌ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ وَ اَنَّ لَهُ شِیعَهً یَشْفَعُونَ فَیُشَفَّعُونَ وَ اَنَّ الْمَهْدِیَّ مِنْ وُلْدِهِ فَطُوبَی لِمَنْ کَانَ مِنْ اَوْلِیَاءِ الْحُسَیْنِ وَ شِیعَتِهِ هُمْ وَ اللَّهِ الْفَائِزُونَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ.

امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: پیغمبر در خانه‌ ام‌سلمه بود و باو سفارش کرد کسی نزد او نیاید امام حسین (علیه‌السّلام) که در آن زمان خردسال بود، آمد و نتوانست مانع او شود و وی بر پیامبر وارد شد؛ حضرت‌ ام‌سلمه دنبالش رفت؛ حسین روی سینه پیغمبر بود و پیغمبر گریه می‌کرد و چیزی را در دست خود زیر و رو می‌کرد پیغمبر فرمود ای‌ ام‌سلمه این جبرئیل است که به من خبر می‌دهد که حسین کشته می‌شود و این خاکی است که روی آن کشته شود آن را نزد خود نگهدار و وقتی خون شد حبیبم (حسین) کشته شده است، ‌ام‌سلمه عرضه داشت یا رسول اللَّه از خدا بخواه که این مساله را از او دفع کند، فرمود خواستم و خدا فرمود او را درجه‌ای باشد که احدی از مخلوقات بدان نرسیده و او را شیعیانی است که شفاعت کنند و پذیرفته شود و به راستی مهدی از فرزندان او است خوشا بر کسی که از دوستداران حسین باشد و همانا شیعیانش روز قیامت کام‌یابند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
پیمایش به بالا