لزوم امر به معروف و نهی از منکر

لزوم امر به معروف و نهی از منکر

مناظره زید بن علی بن الحسین (ع) با هشام بن عبدالملک
زید بن علی ـ علیه‌السلام ـ برادر امام باقر ـ علیه‌السلام ـ و از بزرگان و رجال با فضیلت و عالی‌قدر خاندان نبوت، و مردی دانشمند، زاهد، پرهیزکار، شجاع و دلیر بود [۱] و در زمان حکومت بنی‌امیه زندگی می‌کرد.
زید از مشاهده صحنه‌های ظلم و ستم و تاخت و تاز حکومت اموی فوق‌العاده ناراحت بود و عقیده داشت که باید با قیام مسلحانه، حکومت فاسد اموی را واژگون ساخت.
هشام بن عبدالملک، که از روحیه انقلابی زید آگاه بود، درصدد بود او را با دسیسه‌ای از میان برداشته و خود را از خطر وجود او نجات بخشد.
هشام نقشه خائنانه‌ای کشید تا از این رهگذر به هدف پلید خود برسد.
به دنبال این نقشه، زید را از مدینه به دمشق احضار کرد. هنگامی که زید وارد دمشق شد و برای گفتگو با هشام به قصر خلافت رفت؛ هشام ابتدا او را به سردی پذیرفت و برای این که به خیال خود موقعیت او را در افکار عمومی پایین بیاورد، او را تحقیر کرد جای نشستن نشان نداد، آنگاه گفت:
ـ شنیده‌ام خود را شایسته خلافت می‌دانی و فکر خلافت را در سر می‌پرورانی، در حالی که کنیز زاده‌ای بیش نیستی و به کنیز زاده نمی‌رسد که بر مسند خلافت تکیه بزند.
ـ آیا خیال می‌کنی موقعیت مادرم از ارزش من می‌کاهد؟ مگر فراموش کرده‌ای که «اسحاق» از زن آزاد به دنیا آمده بود ولی مادرِ «اسماعیل» کنیزی بیش نبود؛ با این حال خداوند پیامبران بعدی را از نسل اسماعیل قرار داد و پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ نیز از نسل اوست.
آنگاه زید، هشام را نصیحت نمود و او را به تقوی و پرهیزگاری دعوت کرد. هشام گفت:
ـ آیا فردی مثل تو مرا به تقوی و پرهیزگاری دعوت می‌کند؟
ـ آری، امر به معروف و نهی از منکر دو دستور بزرگ اسلام است و انجام آن بر همه لازم است، هیچ کس نباید به‌واسطه کوچکی رتبه و مقام، از انجام این وظیفه خودداری کند و هیچ کس نیز حق ندارد به بهانه بزرگی مقام از شنیدن آن ابا ورزد. [۲]
پی‎نوشت‎ها:
[۱]. ابن خلّکان، وفی‌ات الأعیان، منشورات الرضی، ۱۳۶۴ هـ. ش، ج ۴، ص ۱۳۵.
[۲]. سیره پیشوایان، مهدی پیشوائی، ص ۴۰۲ ـ ۴۰۴.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید