مدیریت در خانه و مدیریت سازمان

مديريت در خانه و مديريت سازمان

اما در کانون خانواده پدر یا مادر به عنوان مدیر خانه قبول مسئولیت نموده‌اند و تلاش خود را برای حفظ و پیشرفت حیطه نظارتی‌شان به کار می‌گیرند. اما باید پرسید که مدیریت آنها در خانه چگونه است؟ اگر از فرزند خود بپرسید که معیار سنجش مدیر خانه چیست، چه پاسخی می‌شنویم؟ این سؤال را مطرح کنید و فاصله عملکردمان با معیارها را اندازه‌گیری نمایید.
مطمئناً فرزند ما از مدیرش توقع تصمیم‌گیری درست و بجا را دارد. اما آیا همواره در اتخاذ و اجرای تصمیمات تحکم داشته‌ایم و از حق استصوابی خود سوءاستفاده نموده‌ایم و یا از همفکری و تصمیم‌گیری مشارکتی بهره جسته‌ایم. در طرح‌ریزی برنامه خانه آیا ضوابط و روابط را حفظ کرده‌ایم و یا این که بهترین برنامه را تنها دیکته نموده‌ایم؟ آیا به افراد اهل خانه مسئولیت‌های متناسب با توانایی و ظرفیت ذهنی‌شان داده‌ایم و یا به دلیل نداشتن وقت کافی، برای رها شدن از قیود و تعهدات مشترک افرادمان را به انجام مسئولیت‌هایی اجبار و عادت داده‌ایم؟ آیا در زمان تشویق یا تنبیه فرزندمان، ملاک و معیارهای درستی داشته‌ایم و یا براساس حدس و گمان و از روی بی‌حوصلگی برای خالی نبودن عریضه تصمیم به تشویق یا تنبیهی نامتناسب گرفته‌ایم؟
واقعیت این است که مدیران موفق آنهایی هستند که ابتدا در محیط خانه، مدیریت را تمرین کرده‌اند و طعم شایستگی را ابتدا از نگاه رضایتمند همسر و فرزند چشیده‌اند. این مدیران با نیرویی مضاعف و دلگرمی خاصی وارد محل کار خود شده و سعی می‌کنند تا روشی دلسوزانه و مشابه خانه بر کار اعمال کنند و جو همکاری برای رسیدن به اهداف مشترک را آماده و پیاده کنند. آنها انجام کار برایشان مشکل نیست، چرا که رضایتمندی و موفقیت را در اثر نوع کارکردشان هر لحظه  احساس می‌کنند. با قاطعیت تصمیم می‌گیرند و اجرا می‌کنند چرا که مهر تأیید را از طرف خانواده به همراه دارند.
با این مقایسه می‌توان برای پی بردن به میزان لیاقت و کفایت مدیریت در خانه از فرزندان دلبندمان که هر آنچه می‌کنیم، برای آنهاست بخواهیم تا به ما امتیاز دهند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید