نقش آموزه‌های دینی در تربیت و استحکام خانواده (۱)

نقش آموزه‌های دینی در تربیت و استحکام خانواده (1)

مقدمه

در رابطه با عوامل تأثیرگذار در استحکام، تقویت و تربیت خانواده این سؤال مطرح است که التزام به آموزه‌های اعتقادی و عبادی چه نقشی در تقویت بنیان‌های خانواده به ویژه در تربیت اخلاقی و معنوی آنان دارند. برای هر فرد مسلمان و معتقد روشن است که پرستش و ارتباط معنوی با خالق متعال، جوششی است از اعماق وجود انسان که شعاع نورش، زندگی و اجتماع را نورانی می‌نماید و به زندگی معنا و مفهومی صحیح می‌دهد. خاستگاه پرستش فطرت پاک و بی آلایش و جوهرهٔ ذاتی و حقیقی انسان بوده که اگر به صورت صحیح راهبری شود، انسان را به اهداف بلندش که همانا سعادت است، متصل می‌سازد. به همین سبب ترویج عبادت و اشاعهٔ سنت ارزشمند نیایش به درگاه حضرت حق، سرلوحهٔ تعالیم همهٔ انبیا بوده است.
تعالیم و آموزه‌های اسلام در حوزهٔ عبادت و نیایش، به دو بخش کلی تقسیم می‌شود که البته میان این دو ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. نخستین بخش این تعالیم را اعتقاد و ایمان به خداوند، پیامبران، امامان معصوم و جهان آخرت تشکیل می‌دهد. التزام عملی به اعمال و رفتارهای دینی، معنوی و عبادی که از طریق وحی و یا از طریق اولیای خدا رسیده، بخش دیگری از تعالیم و آموزه‌های اسلام را شامل می‌شود. در نوشتار حاضر، در صدد هستیم تا به جایگاه و نقش آموزه‌های عبادی و معنوی و اعتقادی در رابطه با خانواده و فرزندان بپردازیم و با تحلیل و تفسیر آموزه‌های مربوط به نقش آنها در تربیت، تقویت و استحکام خانواده مبادرت ورزیم. روش ما در این پژوهش، تحلیلی و اسنادی خواهد بود.

نقش باورهای اعتقادی در تحکیم خانواده
برخورداری همسران از باورهای دینی و اعتقادی در تحکیم خانواده تأثیر اساسی دارد. بیگانگی و بی توجهی آنها به اعتقادات و باورهای مذهبی، باعث مشکلات جدی در زندگی خواهد شد. قرآن کریم می‌فرماید: هر کس از یاد و ذکر من رویگردان شود در زندگی سختی قرار خواهد گرفت. (طه: ۱۲۴) پر واضح است که ذکر و یاد خداوند، از باور و اعتقاد درونی به خالق هستی و ایمان به توحید برمی خیزد. قرار گرفتن در زندگی سخت و ناگوار می‌تواند به دلیل حرص، ترس و اضطراب حاصل از این رویگردانی باشد. (۱)
رویگردانی از باورهای دینی و اعتقادی، آرامش و لذت را از زندگی می ستاند و موجب حیرت و سرگردانی و احساس پوچی می‌شود. ممکن است علی رغم امکانات مادی و رفاهی خوبی که دارد، اما زندگی آرام و مطمئنی نداشته باشد.
در رابطه با تأثیر باورهای دینی بر آرامش روان علاوه بر آموزه‌های دینی، پژوهش‌های روان شناختی متعددی انجام گرفته که در ادامهٔ بحث به آنها خواهیم پرداخت؛ در این قسمت از بحث فقط به چند نمونه از آنها اشاره می‌کنیم.
شریل و لارسون (۲) در پژوهش‌های متعددی که روی افراد بیمار انجام دادند، دریافتند که اعتقادات مذهبی و باور به خداوند در بهبودی سریع‌تر ناراحتی‌ها دخالت دارد و بهبودی در افراد مذهبی به مراتب سریع‌تر و موفق‌تر از افرادی است که اعتقادی به خداوند ندارند. همچنین آقای پیترسون (۳) در مقالهٔ خود با عنوان «جایگاه ایمان مذهبی در بهداشت روانی» نتیجه می‌گیرد که ایمان به خداوند و باور مذهبی در دوره‌های دشوار و تحمل ناپذیر از جمله در گرفتاری بدنی و روحی، به انسان آرامش می‌دهد. (۴)

نمودهای باورهای دینی
باورها و اعتقادات دینی نمودهای مختلفی دارد که البته در طول یکدیگر هستند. این نمودها عبارت‌اند از:

۱. اعتقاد به خداوند

دین و باورهای دینی با ارائه یک چارچوب جامع برای تفسیر وقایع، و نیز ارائه پاسخ‌های مشخص و قانع کننده‌ای برای پرسش‌های وجود مانند اینکه از کجا آمده‌ام و به کجا می‌روم، تفسیری همه جانبه از حیات انسانی در اختیار می‌گذارد و خلأ زندگی را با ایجاد معنا برای لحظه لحظهٔ آن برطرف می‌کند. سلامت بخش ترین جنبهٔ دین، توانایی آن در فروکاستن از نگرانی‌ها و تشویش‌ها از طریق اعطای این اندیشه که یک احساس کنترل براین دنیای مادی دارد و در سایه قدرت خداوند، می‌تواند بر مشکلات فائق شود. قدرتی که برترین قدرت‌ها و صاحب اراده و اختیار است. این باور همان اعتقاد به خدای یگانه است که مهم‌ترین باور دینی به حساب می‌آید.
توحید و خداپرستی موجب می‌شود نگرش فرد به همهٔ هستی و زندگی انسان، هدف دار و معنادار باشد و در رفتارها با انسجام، وحدت رویه و آرامش عمل کند. باور به خدا، همهٔ رفتارها و زندگی خانوادگی را به سوی کسب رضایت خداوند، سوق می‌دهد. فردی که خدا را ناظر و همراه خود و حتی از رگ گردن به خود نزدیک‌تر می‌بیند، تلاش می‌کند در برخورد با اعضای خانواده و انجام وظایف خانوادگی، رضایت او را جلب نماید. توجه به عدالت خداوند و اینکه هیچ گونه ظلمی را روا نمی‌دارد و حق هیچ موجودی را ضایع نمی‌کند، زمینهٔ شناختی دیگری برای مهار رفتاری اعضای خانواده است. هر چه این حالت قوی‌تر باشد، مشکلات فرد کمتر خواهد بود، و چنین افرادی به ناظر و داور بیرونی برای حل مشکلات خود نیاز نخواهند داشت. توجه به صفحات خداوند، از جمله رحمت و مهربانی گسترده، توانایی نامحدود، حمایت از مخلوقات خود از جمله انسان و کفایت آنها، نیز آثار مثبت بر زندگی فرد و جنبه‌های خانوادگی او بر جای می‌گذارد. عطوفت و رحمت اعضای خانواده نسبت به هم که شعبه‌ای از تجلی رحمت خداوند است، (۵) زمینهٔ پیشگیری و حل بسیاری از مشکلات است. (۶) توکل برخداوند، یعنی اعتماد و تکیه بر قدرت او در همهٔ امور زندگی، از آثار ایمان به خداست. گاهی سستی اراده، ترس، غم، اضطراب و عدم اشراف کامل برموقعیت ها موجب می‌شود فرد نتواند از روش‌های مقدور برای حل مشکل بهره برداری مناسب کند. توکل بر خدا باعث تقویت ارده و تأثیر کمتر عوامل مخل روانی شده و فرد را در کوشش برای حل مسائل زندگی و رسیدن به تعادل و سازگاری، تواناتر می‌کند. (۷) خانواده‌ها در طول زندگی، با مشکلات متعددی روبه رو می‌شوند که برخی اقتصادی‌اند، مانند در آمد کم، ورشکستگی یا دزدیده شدن اموال و بیکاری، برخی به سلامت اعضا مربوط می‌شوند، مانند بیماری، معلولیت و مرگ، و برخی به روابط و مشکلات باز می‌گردد. در چنین شرایطی توکل بر خدا، به تقویت اراده اعضای خانواده و کوشش بیشتر آنها کمک می‌کند. افزون بر این، در بن بست ها و شرایطی که به ظاهر همهٔ اسباب و نشانه‌های مادی از عدم حل مشکل حکایت می‌کند، توکل بر خدا روزنهٔ امیدی در برابر افراد می‌گشاید و گاه مشکلات را از راه‌هایی که افراد گمان نمی‌برند، حل می‌کند. پژوهش‌های تجربی نیز که دربارهٔ رابطهٔ توکل و حرمت خود (۸)(عزت نفس) انجام شده مؤید این مطلب است. در تحقیقی که توسط محمد صادق شجاعی دربارهٔ رابطهٔ توکل و حرمت خود انجام گرفت، این نتیجه حاصل شده که کسانی که بر خداوند توکل دارند، از حرمت خود (عزت نفس) بالایی برخوردار بوده و در زندگی احساس نیرومندی و کارآمدی می‌کنند. این‌ها در مشکلات زندگی مقاوم بوده و با اراده‌ای قوی که در سایهٔ اعتماد به خداوند به دست آورده‌اند، برمشکلات غلبه می‌کنند. (۹)
اگر نگاهی به زندگی اولیای خدا و پیامبران و همچنین افراد موفق داشته باشیم متوجه خواهیم شد که در سایهٔ توکل به خدا و حرمت خود بوده است. حضرت شعیب (علیه السلام)، علت توفیق و موفقیت خود را در مقابل مشکلات و تهدیدهای مشرکین این گونه بیان می‌کند: توفیق، من فقط از خداست. به او توکل کردم و به سوی او باز می‌گردم. (هود: ۸۸) نکتهٔ مهم در خانواده، توصیهٔ متقابل افراد به توکل است که این نکته برای زنان بیشتر اهمیت دارد و مثبت‌تر ارزیابی شده است؛ (۱۰) زیرا مسئولیت اصلی حل بیشتر مشکلات به ویژه اقتصادی بر عهده مرد است و تقویت روحیهٔ او از جانب دیگران، اهمیتی ویژه دارد.
از آثار ایمان به خدا، تسلیم و رضا به مقدرات الهی است. پدیدآیی این حالت مبتنی بر فراهم شدن زمینه‌های شناختی و عاطفی است. فرد باید باور داشته باشد که همهٔ رویدادهای جهان منوط به اذن خداوند و توانی است که او به اسباب و علل افاضه می‌کند. (کهف: ۳۹)؛ اسراء: ۲۰) به علاوه، خداوند نه تنها نسبت به مصالح انسان‌ها آگاه‌تر است، بلکه خیرخواه‌تر و سعادت طلب تر از خود آنها نسبت به خودشان است؛ (۱۱) بنابراین؛ همهٔ حوادث در جهت خیر و صلاح انسان‌ها روی می‌دهد. حالت رضایت به رضای الهی موجب می‌شود اعضای خانواده مشکلات را در زندگی، مثبت و تکامل بخش تلقی کنند و زمینهٔ سازگاری با چنین حوادث بازگشت ناپذیری را فراهم کرده و اختلافات ناشی از این حوادث را آسان‌تر حل کنند. در همین رابطه پژوهش‌های متعدد، تأثیر باورهای دینی بر رضایت مندی از ازدواج را تأیید کرده است. تحقیقات دیگر، دین را مهم‌ترین عامل ثبات و پایداری ازدواج اعلام کرده است. (۱۲)
در پژوهشی که توسط مجتبی حیدری در سال ۱۳۸۳ انجام گردید این نتیجه به دست آمد که بین دینداری و رضامندی خانوادگی رابطهٔ زیادی است. هر مقدار نگرش دینی افراد قوی‌تر باشد، رضایت از زندگی آنان افزایش می‌یابد. یعنی هر چقدر اعتقاد به خداوند و دستورات او محکم‌تر باشد، زندگی زناشویی از ثبات بیشتری برخوردار بوده و آرامش بیشتری در خانواده حاکم خواهد بود. (۱۳) هانت (۱۴)(۱۹۷۸) پس از بررسی سازگاری زناشویی زوج‌ها اعلام کرد، مذهب و باورهای مذهبی، با سازگاری زناشویی و سازگاری و رضامندی از زندگی ارتباط دارد و این افراد سازگاری و رضایت بیشتری از زندگی دارند. (۱۵)

۲. اعتقاد به رسالت و امامت

دومین باور دینی که رکن دین داری به شمار می‌رود، اعتقاد به رسالت انسان‌هایی از سوی خداوند است که به عنوان انبیای الهی در تاریخ شناخته شده‌اند. وصایت و جانشینی انبیا که در مذهب شیعه به «امامت» معروف است نیز در راستای تکمیل رسالت انبیاست. (۱۶)
در زندگی انسان، نقش باور به اصل نبوت و امامت به دو بعد، باز می‌گردد: اولین بعد، آموزش امور دینی به ویژه زندگی بر اساس اصول دینی است. راه منحصر به فرد شناخت تعالیم دین، پس از کلام خداوند، سخنان پیامبر و جانشینان ایشان است، به گونه‌ای که حتی استفادهٔ صحیح از کلام خداوند نیز مبتنی بر شناخت و درک سخنان اولیای دین (علیهم السلام) است. دومین بعد در رابطه با اعتقاد به رسالت و امامت، نقش الگودهی آنان است. اصل همانندسازی که در ضمن تقلید و الگوگیری از کودکی در انسان وجود دارد، عامل اساسی یادگیری است، به گونه‌ای که برای کودکان تقلید از الگوهای شایسته، هنگام حل مشکل یا در رویارویی با محیط اطراف، تأثیر بسیار مثبتی دارد. (۱۷) افزون بر این، از میان شیوه‌های متعدد یادگیری، مشاهدهٔ الگو مؤثرترین و پایاترین روش‌هاست. در زمینهٔ چگونگی روابط اعضای خانواده و نوع رفتارها نیز پیروی و همانندسازی با انسان‌هایی که تعالیم دین به طور کامل در آنها تجلی یافته، ضروری است. از آنجا که افراد برای یادگیری شیوهٔ رفتار و برخورد مناسب در خانواده، به نمونه‌های عینی رفتاری در همهٔ ابعاد زندگی نیازمند هستند، خواه ناخواه به سوی چنین الگوهایی کشیده می‌شوند؛ از این رو ارائهٔ نمونه‌های مناسب، برای کارایی بهتر افراد و خانواده‌ها و رویارویی با مسائل زندگی، سودمند خواهد بود. در این باره، قرآن افرادی را که به دنبال کمال معنوی هستند، دعوت می‌کند که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را الگویی نیکو در زندگی در نظر گیرند. (۱۸) همچنین در این جهت، رفتار اولیای دین (علیهم السلام) از اولین تا آخرین مرحلهٔ زندگی خانوادگی درس آموز است؛ مانند: گزینش همسر، مهریه و جهیزیه، مراسم ازدواج، آداب معاشرت در همهٔ ابعاد، روش برخورد با فرزندان؛ همچنین برخورد با والدین الگوی قابل اعتماد و کاملی است.

۳. اعتقاد به زندگی پس از مرگ

سومین باور مهم دینی که می‌تواند در زندگی انسان‌ها نقش بسزایی ایفا کند، اعتقاد به زندگی پس از مرگ، حساب رسی اعمال در روز قیامت، و پاداش و مجازات افراد بر اساس رفتارهایشان است. هر چند اعتقاد به معاد بر همهٔ ابعاد زندگی انسان‌ها تأثیرگذار است، در اینجا بیشتر بر جنبه‌های خانوادگی تأکید می‌شود. امروزه علی رغم پیشرفت‌های علمی و کاهش مشکلات زندگی، اضطراب‌ها و نگرانی‌ها رو به فزونی است. بخشی از این مشکلات بر اثر احساس بی هدفی و پوچی در زندگی است. (۱۹) باور نداشتن به زندگی پس از مرگ نیز این مشکل را بیشتر می‌کند. این امر برخانواده نیز اثر نامطلوب گذاشته است. در خانواده‌ای که تقید به اعتقادات نیست، به علت بی توجهی به اهداف متعالی، به کارکردهای محدود زندگی خانوادگی اکتفا شده و خانواده‌ها بر اثر بی هدفی به راحتی به جدایی و انحلال کشیده می‌شوند. اعتقاد به زندگی پس از مرگ، خانواده را متوجه اهداف پایداری می‌کند که موجب پیوند بیشتر اعضای خانواده می‌شود؛ (۲۰) از این رو، در خانواده‌های برخوردار از این باور با وجود مشکلات شدید، مانند معلولیت‌ها، افراد سال‌های طولانی از یکدیگر حمایت عاطفی کرده و احساسی رضایت بخش از زندگی دارند.
اثر دوم باور به معاد، ایجاد انگیزه در افراد و تشویق آنهاست. در کلمات اولیای دین (علیهم السلام) به پاداش‌ها و نعمت‌های اخروی اشاره شده که در ازای انجام وظایف خانوادگی به فرد داده می‌شود. توجه به این نعمت‌ها و آسایش در زندگی اخروی، افراد را برمی انگیزد که رفتارهای خود را در جهت کسب این نعمت‌ها، سوق دهند؛ برای نمونه، آیاتی از قبیل آیات ذیل، شوق افراد را در انجام وظایف بسیار تقویت می‌کند: «شما و همسرانتان در نهایت شادمانی وارد بهشت شوید. سینی‌هایی از طلا و جام‌هایی در برابر آن‌ها می‌گردانند و در آنجا آنچه دل‌ها بخواهد و چشم‌ها از آن لذت ببرد، موجود است و شما در آن جاودانید، و این همان بهشتی است که به خاطر اعمالی که انجام می‌دادید، وارث آن شده‌اید». (زخرف: ۷۰ ــ ۷۲)
اثر سوم باور به معاد که بی ارتباط با اثر دوم نیست، نقش آن در مقابلهٔ مناسب با مشکلات است. خانواده‌ای که به فقدان عزیزی یا معلولیت گسترده یا مشکلات بسیار شدید اقتصادی دچار می‌شود، کمتر چیزی مانند باور به معاد می‌تواند او را تسکین دهد. اساساً برخی مشکلات جبران ناپذیر است و افراد تنها با توجه به پاداش‌های زندگی اخروی می‌توانند خود را آرامش بخشند.
اثر چهارم باور به معاد، نقش مهارکننده و بازدارندهٔ آن است. بسیاری از مشکلات خانواده به عدم مهار رفتارهایی باز می‌گردد که افراد را به تعدی به حقوق یکدیگر، تحمیل به دیگران و پرخاشگری‌ها می‌کشاند. باور به معاد و یادآوری عواقب بد تعدی به حقوق دیگران و عدم انجام مسئولیت‌ها، افراد را تا حدی از رفتارهای نامناسب باز می‌دارد. برای نمونه، یکی از آثار بدخلقی در خانواده فشار روحی در عالم برزخ است، به گونه‌ای که حتی اگر فرد در ابعاد دیگر زندگی به وظایف خود عمل کند، ولی در خانواده رفتار نامناسب بروز دهد، در عالم برزخ دچار فشار و سختی شدید می‌شود. (۲۱) همچنین در کلمات اولیای دین (علیهم السلام) به عواقب بدرفتاری با همسر اشاره شده است (۲۲) که توجه فرد به این عواقب ناخوشایند در زندگی اخروی، می‌تواند او را تا حدی از رفتار نامناسب باز دارد. (۲۳)

اصول و روش‌های تأثیرگذاری والدین

التزام والدین به مسائل عبادی و معنوی و همچنین همراه کردن فرزندان در این عرصه‌ها، بر اساس چند مبنا و اصل، در فرزندان مؤثر بوده و برکات تربیتی و معنوی ویژه‌ای بر آنان خواهد داشت. این مبانی و اصول عبارت‌اند از:

۱. تأثیر ظاهر در باطن

منظور از ظاهر، همهٔ اموری است که قابل مشاهده بوده و به صورت عینی و ملموس از انسان سر می زند؛ و مراد از باطن، مسائلی است که قابل مشاهده نیست و درونی می‌باشد مثل فکر، نیت، اراده، شناخت. هر عمل و کار ظاهری که از انسان سر می زند گر چه تصنّعی و غیر واقعی هم باشد، در درون و باطن انسان اثر می‌گذارد. لذا در آموزه‌های اسلامی سفارش شده تا انسان خودش را به حالات خاص در آورد تا تأثیرات آن کار در باطن هویدا شود. به عنوان مثال دربارهٔ گریهٔ بر سید الشهداء (علیه السلام) سفارش شده که در مجالس عزای حضرت گریه کنید و اگر نشد، حالت گریه (تباکی) به خود بگیرید (۵۲) و در روایتی حضرت علی (علیه السلام) می‌فرمایند: اگر بردبار نیستی پس خود را بردبار جلوه بده، چه اندک پیش می‌آید که کسی خود را به گروهی شبیه سازد و جزو آنان نشود. (۵۳)
حضرت لقمان (علیه السلام) به فرزندش توصیه می‌کند که به هنگام راه رفتن، با تفرعن و غرور بر زمین گام مزن؛ (اسراء: ۳۷) حالت تکبر و غرور یک نقش و حالت ظاهری است که فرعونی شدن دل، حاصل آن است. پس اینجا نیز ظاهر بر باطن اثر کرده است.
وقتی والدین تقید به عبادات و مسائل معنوی دارند و فضای منزل را با اعمال خود معنوی می‌سازند و وقتی فرزند خود را نیز در این فضای معنوی و روحانی قرار می‌دهند، بی گمان در فرزند نیز تأثیر معنوی و تربیتی گذاشته و او را به طرف خدا و دینداری جلب خواهند کرد.

۲. ظهور تدریجی شاکله و شخصیت

 ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری انسان (شاکله) آرام آرام و به تدریج شکل می‌گیرد و همان طور که در ابتدای بحث اشاره شد، عوامل زیادی در آن تأثیرگذار هستند. یکی از عوامل عمده محیط خانواده به ویژه پدر و مادر است. پدر و مادر به وسیلهٔ اصلاح شرایط و معنوی ساختن آن، می‌توانند بسترهای لازم را برای رشد معنوی و تربیتی فرزندان مهیا کنند و شخصیت دینی به فرزند خود عطا نمایند.
زمانی که فرزند بیشتر اوقات خود را در فضا و محیطی عاطفی، دوستانه، با صفا و مملو از محبت پروردگار، سپری می‌کند، تمام بسترهای لازم برای شکل گیری شخصیتی دینی و معنوی فراهم بوده و شاکلهٔ وجودی فرزند، بر اساس دینداری شکل خواهد گرفت.

۳. مداومت و محافظت بر عمل

به این دلیل که ما در صدد شکل دهی شخصیت و رفتارهای فرزندان به نحو پایدار هستیم می‌باید در فرآیند تربیت آنان از قواعدی پیروی کنیم که نتیجهٔ دلخواه را به وجود آورد. یکی از قواعد مهم و نتیجه بخش در تربیت معنوی، قاعدهٔ مداومت و محافظت است. مداومت، ناظر به کمیت و محافظت، ناظر به کیفیت عمل است؛ مداومت بر عمل، استمرار آن را نشان می‌دهد و محافظت بر عمل، مراقبت و مراعات شرایط و ضوابط آن را بیان می‌دارد (شرایط و ضوابط عمل، اعم از ظاهری و باطنی است). همراهی مداومت و محافظت، ضروری است، زیرا مداومت بدون محافظت، سازندهٔ عادات سطحی و خشک و بی روح است و محافظت بدون مداومت، اصلاً سازنده نیست.
در قرآن کریم یکی از ویژگی‌های افرادی که از نوسان و انحراف در امان هستند، مداومت بر نماز و محافظت از آن قرار داده شده …(انسان‌ها در خسرانند) مگر نمازگزارانی که بر نماز خود مداومت می‌ورزند…و آنان که بر نماز خود محافظت دارند. (معارج، آیات ۲۳ ــ ۳۴) اگر محافظت در نماز نباشد، نه تنها باعث رستگاری نمی‌شود بلکه باعث بیچارگی و خسران می‌گردد. (۵۴)
مداومت و تکرار و همچنین رعایت شرایط یادگیری و تأثیرگذاری از مباحث جدی و اساسی در تقویت ذهن، یادگیری بهتر و ایجاد شناخت، است. به طوری که در روان شناسی یکی از مهم‌ترین علل فراموشی اطلاعات از حافظه، بی توجهی به آن مطلب دانسته شده و همچنین یکی از راه‌های جلوگیری از فراموشی، تکرار و توجه جدی به آن مطلب است. همچنین عواملی از قبیل حواس پرتی، به خواب و خیال فرورفتن و بی علاقگی از عوامل کاهش تمرکز حواس، معرفی گردیده است. (۵۵)
با توجه به نکات ذکر شده اولاً والدین می‌باید در اعمال عبادی خود استمرار و تکرار را رعایت نمایند و در هیچ شرایطی از اعمال عبادی غفلت نکنند و همچنین فرزندان را در جمع صمیمی و معنوی خود به ویژه در دعا و زیارت داخل کرده و آنان را به این کار عادت دهند. به عنوان مثال، پدر و مادر بایستی نماز، دعا، معنویات را در هر موقعیتی مثل عروسی، مسافرت، میهمانی، مریضی و …ملتزم باشند تا فرزندان عبادات را جدی تلقی کنند و هرگز این تصور برایشان پیش نیاید که عبادات برای زمان بیکاری و سرحالی است.
وقتی فرزندان التزام و استمرار پدر و مادر را در انجام مسائل معنوی به ویژه نماز، دعا و قرائت قرآن، مشاهده کردند، در ذهن آنها نقش بسته و تمایل قلبی و درونی به طرف معنویت ایجاد خواهد شد. به ویژه اگر والدین با توجه به روحیات و سن متناسب فرزندان، مسائل معنوی را آموزش داده باشند.

۴. زمینه سازی و آماده سازی موقعیت

حالات و ویژگی‌های رفتاری انسان‌ها در بستر شرایط و موقعیت می‌روید و از آنها تأثیر می‌پذیرد. از این رو موقعیت‌های مختلف، زمینه ساز و بسترساز خوبی برای شکل دهی رفتارها و حالات انسان‌ها می‌باشند. مهیا کردن زمینه‌های مناسب و موقعیت‌های مطلوب، به مثابهٔ عامل تسهیل کننده‌ای برای ظهور رفتارها و کردارهای مطلوب است.
در بحث تربیت معنوی فرزندان و در بحث تأثیرگذاری تربیتی ــ معنوی والدین بر فرزندان، توجه به اصل مذکور حیاتی می‌باشد. پدر و مادر با التزام به عبادات و اعمال معنوی و به دنبال آن جذب و قبول فرزندان در جمع صمیمی و معنوی خود، زمینهٔ تحول رفتاری کودکان را فراهم می‌نمایند. وقتی پدر سعی می‌کند شرایط اقامهٔ نماز و قرائت قرآن را با تهیهٔ سجادهٔ زیبا برای فرزندان و یا مکان مناسب برای نماز و دعا، آماده سازد، در واقع زمینه را برای مشارکت فرزند آماده کرده است. حتی برخی والدین پا را فراتر گذاشته و مرتب فرزندان را در این امر تشویق مادی و کلامی می‌کنند؛ بلکه به صورت مستقیم و غیر مستقیم صحبت از افراد و بچه‌هایی می‌کنند که علاقه مند به معنویت و عبادت هستند.
پر واضح است که در این موقعیت‌ها و بسترها، انگیزهٔ کافی برای فرزندان وجود دارد تا خود را هم رنگ والدین کنند به ویژه اگر شرایط به گونه‌ای باشد که فرزندان بدون هیچ مشکلی بتوانند در مسائل عبادی مشارکت کنند. به عنوان مثال، در خانواده‌ای که دختر و پسر جوان و نوجوان حضور دارند و چه بسا ممکن است در خواب یا بیداری محتلم شوند و غسل جنابت نیاز داشته باشند، پدر و مادر حتی بایستی شرایطی فراهم کنند که فرزندان بدون خجالت و بدون درد سر، بتوانند خود را طاهر کنند و آمادهٔ انجام وظایف شرعی شوند.

۵. الگوگیری و اسوه پروری

یکی دیگر از اصول و راه کارهای اساسی و بنیادین در امر تربیت و انتقال مفاهیم و ارزش‌ها به دیگران، استفاده از اصل الگوگیری و اسوه پروری است. این اصل که در مباحث روان شناختی تحت عنوان «یادگیری مشاهده‌ای» مطرح گردیده، اهمیت زیادی در یادگیری و تأثیرپذیری دارد. آلبرت بندورا که از طرفداران جدی این اصل است، اعتقاد دارد بیشتر یادگیری‌های انسان و تأثیرپذیری‌های او، از طریق یادگیری مشاهده‌ای انجام می‌شود. ایشان اعتقاد دارد چیزهایی را که انسان به صورت سمعی و بصری مورد مشاهده قرار می‌دهد، تأثیرش از راه‌های دیگر بیشتر است. به عنوان مثال، ایشان می‌گوید وقتی ما فیلمی را به کودک یا بزرگسال نمایش می‌دهیم و یا در موقعیت اجتماعی با افراد خاصی ارتباط پیدا می‌کنیم، رفتارها و منش‌های آنان در ما تأثیر زیادی خواهد گذاشت. ایشان همچنین اعتقاد دارد هر قدر الگوی مورد مشاهده، احترام اجتماعی، شایستگی و تخصص، محبوبیت و جذابیت و رابطهٔ عاطفی خوب با الگو گیرنده داشته باشد، تأثیرش زیادتر و بهتر خواهد بود. (۵۶)
در آموزه‌های اسلامی به بحث الگوپروری و اسوه پروری تأکید شده و سفارش شده تا با اعمال و رفتار نیکو دیگران را دعوت به خیر و دینداری کنیم (۵۷) و همچنین در قرآن کریم دستور دستور داده شده که: در وجود رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای شما اسوه و الگوی نیکویی وجود دارد و هست. (احزاب: ۲۱)
وقتی والدین ملتزم به نماز، قرائت قرآن، دعا، زیارت و …هستند در واقع از چند ناحیه می‌توانند تأثیرگذار باشند. از طریق اسوه بودن، الگوی قابل مشاهده بودن، جایگاه عاطفی و اجتماعی داشتن و همچنین از طریق آماده کردن شرایط و موقعیت برای فرزندان می‌توانند تأثیر معنوی و تربیتی خوبی بر فرزندان داشته باشند.
به عنوان نمونه، وقتی والدین فرزندان را به زیارت مرقد مطهر امامان معصوم (علیهم السلام) و امامزاده‌ها می‌برند، علاوه بر اینکه این عمل آنان الگو دادن به فرزندان است، فرزندان را در معرض و موقعیت تحولی عمیق و ماندگار قرار می‌دهند. وقتی فرزندان به زیارت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیهم السلام) شرفیاب می‌شوند و با اعتقاد به اینکه آنان صدایشان را می‌شنوند و جوابشان می‌دهند و با اعتقاد به اینکه آنان منزلت و جایگاه بلندی پیش پروردگار دارند، شعلهٔ عشق آنها خرمن جانشان را می‌سوزاند و دل را مشتعل ساخته و آمادهٔ پرواز به سوی ارزش‌های به جا مانده از آنان می‌کند و به راهی می‌روند که اولیای دین رفته‌اند. زیارت در واقع ایستادن در مقابل آینه است؛ چرا که انسان با زیارت، خود را در میزانی عرضه می‌کند که او را مورد سنجش قرار دهد. وقتی ما در برابر یک معصوم و امام قرار می‌گیریم و در مزار پیشوایان دین، با شناخت، بصیرت و علاقهٔ قلبی، حضور می‌یابیم و می دانیم که اینان کمال مجسم و عینیت فضیلت و جلوه‌های عبودیت و پاکی‌اند، در این صورت عظمت آنان ما را متوجه نقایصمان می‌کند و پاکی آنان ما را از نابهنجاری رفتاری‌مان واقف می‌کند. اطاعت آنان معصیت ما را محو می‌کند و نورانیت آنان تیره جانی و تاریکی دل ما را، نورانی می‌سازد. صفای آنان غل و غش ما را و خداترسی آنان، هواپرستی ما را، تعالی روح و رتبه والایشان، تنزل مقام و پستی منزل ما را، نمایان می‌سازد. حضور در مزار امامان پاک، ما را آگاه می‌کند که: اگر آنان در قله‌اند ما هنوز به دامنه هم نرسیده‌ایم. اگر آنان معصوم‌اند ما گرفتار معصیتیم. اگر آنان برگزیدهٔ خدایند ما در دام ابلیس و هوای نفس اسیریم. اگر آنان در اوج معراج معنوی‌اند، ما در هبوط مادی مانده‌ایم و اگر آنان بندهٔ خدایند، ما در بند خودیم. زیارت به عنوان یک عمل عبادی، زمینه ساز این تقارن و مقایسه‌ها و محاسبه‌ها است و تا این سنجش انجام نگیرد به کاستی‌های اخلاقی و معنوی خود اطلاع نخواهیم یافت. وقتی زائر با رعایت ادب، زمزمه‌های ویژه، درد دل‌های عاشقانه و تواضع در محضر اولیای خدا حاضر می‌شود و ادای احترام می‌کند؛ اگر این حالات استمرار یابد، در وجود او درونی شده، او را تربیت خواهد کرد. به ویژه وقتی می‌بیند دیگران نیز این حالات را دارند، تأثیرش بیشتر خواهد شد.
نکته‌ای که در انتهای این بحث باید تذکر دهم این است که گر چه تکرار و استمرار در اثر گذاری و نقش آفرینی اهمیت زیادی دارد، به طوری که ما خیلی از عبادت‌ها را تکرار می‌کنیم و برخی از آنان مثل نماز و ذکرهای آن را روزانه تکرار می‌نماییم؛ حتی در روان شناسی تبلیغات، تکرار و استمرار از اصول تبلیغات شمرده شده و کارایی زیادی برای آن ثابت شده است؛ اما اگر در تکرار جذابیت و تنوع و نوآوری وجود نداشته باشد، ممکن است تأثیر منفی بگذارد و این امر در رابطهٔ با تربیت فرزندان می‌یابد به صورت جدی مورد توجه قرار گیرد.
به عنوان مثال، اگر والدین فرزندان را به طور مرتب به زیارت حرم امامان معصوم ببرند و یا مرتب به دعا و قرائت قرآن دعوت کنند، بدون اینکه ملاحظهٔ توانایی و رغبت بچه‌ها را در نظر بگیرند و بدون اینکه تنوع و جذابیتی در کارها ایجاد کنند، ممکن است بچه‌ها، نفرت پیدا کنند و تمایل لازم را به این اعمال نشان ندهند. لذا می‌باید اعتدال و دقت لازم را داشت. حضرت علی (علیه السلام) در این باره می‌فرمایند: هر کسی از چیزی خوشش نیاید و برایش جذاب نباشد، و آن را دشمن بدارد، دوست ندارد به آن بنگرد و نزد او از آن یاد شود. (۵۸) از این فرمایش گهربار این استفاده برده می‌شود که باید کاری کنیم که فرزندان اعمال عبادی را با رغبت و شوق و علاقه انجام دهند و الاّ آثار منفی خواهد داشت.

نتیجه گیری

ــ نقش آموزه‌های اعتقادی در تربیت اعضای خانواده، بسیار اساسی است.
ــ تأثیر آموزه‌های عبادی در استحکام و تقویت خانواده، جدی و شگرف است.
ــ وظایف عبادی و اعتقادی افراد، به نحو شایسته و روشن در متون دینی بیان شده است.
ــ همسران از طریق الگو و اسوه بودن برای فرزندان، نقش زیادی در گرایش فرزندان به عبادت و معنویت دارند.
ــ در خانواده‌ای که التزام عملی به اعتقادات و عبادات وجود دارد، آرامش روانی، نورانیت درونی و مسائل اخلاقی موج می زند.
ــ امیدواری، پیشرفت مادی و معنوی و همینطور حس وظیفه شناسی نسبت به دیگران در خانواده‌های معتقد به آموزه‌های اعتقادی و عبادی، بسیار بالا است.

پی‌نوشت‌ها:
 ۱. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۳، ص ۳۲۷ ــ ۳۳۰.
۲.Sherril, Larson.
۳.Peterson.
۴. علی احمد ابهری، نقش ایمان و اعتقاد مذهبی در درمان بیماری‌ها، ص ۲۸.
۵. متقی هندی، کنزالعمّال، ح ۵۶۶۷.
۶. محمد رضا سالاری فر، خانواده در نگرش اسلام و روان شناسی، ص ۱۱۰.
۷. دیمائتو، روان شناسی سلامت، ج ۲، ص ۷۵۷.
۸. حرمت خود که همان Self-esteem» است به معنای میزان ارزش و اعتباری است که شخص برای خود قائل است. به عبارت دیگر گستره‌ای است که فرد خود را در آن پهنه، توانا، مهم، موفق و باارزش می‌داند (محمد صادق شجاعی، توکل به خدا، ص ۹۸).
۹. همان، ص ۲۲۵.
۱۰. حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۱۷.
۱۱. کلینی، کافی، ج ۳، ص ۱۰۰،۱۰۱.
۱۲. ر.ک: باقر غباری بناب، «باورهای مذهبی و اثرات آنها بر بهداشت روان»، اندیشه و رفتار، ش ۴.
۱۳. مراد از دینداری در این پژوهش اعتقاد به خداوند و آموزه‌های دینی است و مراد از رضامندی، توافق زناشویی، رابطهٔ مناسب با همسر، استحکام خانواده و همدلی بیشتر در زندگی است (مجتبی حیدری، دینداری و رضامندی خانوادگی، ص ۱۹۲ و ۲۰۲).
۱۴.Hunt.
۱۵. همان، ص ۳۴.
۱۶. سید محمد حسین طباطبایی، شیعه در اسلام، ص ۱۸۰ ــ ۱۸۹.
۱۷. ناصر سقای بی ریا، روان شناسی رشد با نگرش به منافع اسلامی، ج ۲، ص ۵۵۵.
۱۸. «مسلماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی هست. برای آنهایی که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند». (احزاب: ۲۱)
۱۹. کارل گوستاو یونگ، روان شناسی و دین، ص ۱۲،۱۳،۸۵ و ۱۷۴.
۲۰. واکر هاپ، «دین به زندگی معنا می‌بخشد»، ترجمه اعظم پویا، نقد و نظر، ش ۱ و ۲ ص ۱۴۱.
۲۱. به عنوان مثال، سعد بن معاذ با وجود اینکه فردی درستکار بود به طوری که بعد از وفاتش پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) او را غسل و کفن کرد، ولی فرمود او با خانواده‌اش بدخلقی کرده و ممکن است عذاب شود (مجلسی، بحار الانوار، ج ۶، ص ۲۲۰).
۲۲. امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: «از رحمت خدا به دور است زنی که شوهر خود را اذیت کند و ناراحتش نماید؛ و سعادت مند است زنی که شوهر خود را اکرام کند». (همان، ج ۱۰۰، ص ۲۵۳).
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: «کسی که همسرش را بدون دلیل بزند، در روز قیامت من دشمن او خواهم بود». (دیلمی، ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۷۵).
۲۳. محمد رضا سالاری فر، خانواده در نگرش اسلام و روان شناسی، ص ۱۱۶.
۲۴. عبدالواحد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج ۱، فصل ۳۲، ص ۳۶۳، ح ۷.
۲۵.Sparawski.
۲۶.Houghston.
۲۷.Jerrigan.
۲۸.Nack.
۲۹. علی احمد پناهی، آرامش در پرتو نیایش، ص ۱۳۸.
۳۰. الکسیس کارل، نیایش، ترجمه علی شریعتی، ج ۸، ص ۳۲.
۳۱.Koenig.
۳۲.Larson.
۳۳. دیوید فونتانا، روان شناسی، دین و معنویت، ص ۳۵۶.
۳۴. همان، ص ۳۴۳.
۳۵. علیرضا میراحمدی زاده و همکاران، «رضامندی زناشویی و تعیین عوامل تأثیرگذار بر آن» اندیشه و رفتار، ش ۳۲، ص ۵۷.
۳۶. رضا مهکام، خانه گریزی دختران، ص ۱۰۲.
۳۷. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۲۹۲.
۳۸. همان، ج ۷۵، ص ۱۱۷.
۳۹. همان.
۴۰. همان، ج ۶۷، ص ۱۸۶.
۴۱. نهج البلاغه، ترجمه عابدینی مطلق، حکمت ۲۵۲.
۴۲. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۹۳، ص ۲۵۴.
۴۳. امام خمینی (قدس سره)، آداب الصلوه (آداب نماز)، ص ۳۵۰.
۴۴. حسن بن محمد دیلمی، ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۲۱۴.
۴۵. میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، اسرارالصلوه، ص ۵۳.
۴۶.Dale Carnegie.
۴۷. دیل کارنگی، آیین زندگی، ترجمه ریحانه سیف، ص ۲۰۳.
۴۸. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، مناجات خمس عشر، مناجات هشتم). جهت آشنایی با آثار تربیتی، روان شناختی و معنوی عبادات ر.ک: علی احمد پناهی، آرامش در پرتو نیایش.
۴۹. برای شخصیت تعاریف زیادی ارائه شده از جمله آن را به مجموعه‌ای از خصوصیات نسبتاً ثابت و مداوم که فرد را از دیگری جدا می‌کند، تعریف نموده‌اند (سعید شاملو، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان شناسی شخصیت، ص ۱۳).
۵۰. شولتز دوان، نظریه‌های شخصیت، ص ۱۱۹.
۵۱. همان، ص ۲۴۵ ــ ۲۴۷.
۵۲. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۲۸۸.
۵۳. نهج البلاغه، ترجمهٔ دشتی، ص ۶۷۲، قصار ۲۰۷.
۵۴. «وای بر نمازگزارانی که از نماز خود محافظت نمی‌کنند و اهمال دارند». (ماعون: ۴).
۵۵. بی.آر، هرگنهان، مقدمه‌ای برنظریه های یادگیری، ص ۳۷۹ ــ ۳۸۰.
۵۶. دکتر بی.آر.هرگنهان، مقدمه‌ای بر نظریه‌های یادگیری، ص ۳۷۹ ــ ۳۸۰.
۵۷. «مردم را با اعمال خود به خوبی‌ها دعوت کنید و نه فقط با زبان». (مجلسی، بحارالانوار، ج ۵، ص ۱۹۸).
۵۸. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۲۸۵.

منابع
نهج البلاغه، ترجمهٔ سید جعفر شهیدی، تهران، آموزش و انقلاب اسلامی، ۱۳۷۲.
احمدی ابهری، علی، اندیشه و رفتار، مقاله نقش ایمان و اعتقاد مذهبی در درمان بیماری‌ها، ضمیمه ش ۹ و ۱۰، تهران، انستیتو روان پزشکی، ۱۳۷۶، ص ۴۰ ــ ۵۷.
امام خمینی (قدس سره)، آداب الصلوه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (قدس سره)، ۱۳۷۰.
آزموده، پیمان و همکاران، «نقش دین در زندگی»، روان شناسی، ش ۴۱، ۱۳۸۶، ص ۲۵ ــ ۴۰.
بی ریا، ناصر و همکاران، روان شناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، تهران، سمت، ۱۳۷۵.
پناهی، علی احمد، آرامش در پرتو نیایش، قم مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی،۱۳۸۴.
حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۱۲ ق.
حسینی دشتی، مصطفی، معارف و معاریف، قم، بی نا، ۱۳۷۶.
حیدری، مجتبی، دینداری و رضا مندی خانوادگی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سره)، ۱۳۸۵.
خوانساری، جمال الدین محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم، (تألیف تمیمی آمدی)، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۳.
دوان شولتز، نظریه‌های شخصیت، ترجمهٔ یحیی سید محمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۴.
دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب، قم، شریف رضی،۱۴۱۲ ق.
سالاری فر، محمدرضا، خانواده در نگرش اسلام و روان شناسی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۶.
شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان شناسی شخصیت، تهران، رشد، ۱۳۷۴.
شجاعی، محمدصادق، توکل به خدا، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سره)، ۱۳۸۳.
شجاعیان، رضا، «ارتباط دعا با سلامت روانی»، اندیشه و رفتار، ش ۱۳۸۱،۳ ص ۵۸ ــ ۷۰.
طباطبایی، سید محمد حسین، شیعه در اسلام، قم، دفتر انتشارات اسلامی،۱۳۷۳.
طبرسی، فضل بن حسن، مکارم الاخلاق، تهران، دارالکتب الاسلامی، ۱۳۷۶ هـ ق.
غباری بناب، باقر، «باورهای مذهبی و اثرات آنها در بهداشت روان»، اندیشه و رفتار، ش ۱۳۷۴،۴، ص ۴۰ ــ ۵۸.
فونتانا، دیوید، روان شناسی دین و معنویت، ترجمهٔ ساوار، تهران، ادیان، ۱۳۸۵.
کارل، الکسیس، نیایش، ترجمه علی شریعتی، تهران، الهام، ۱۳۷۷.
کارنگی، دیل، آیین زندگی، ترجمهٔ ریحانه سیف، تهران، پیمان، ۱۳۸۰.
متقی هندی، حسام الدین، کنزالعمال، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۴۰۹ ق.
مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ ق.
مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۰.
ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا، اسرار الصلوه، بی جا، پیام آزادی، ۱۳۶۵.
مهکام، رضا، خانه گریزی دختران، قم، مرکز پژوهش اسلامی، صدا و سیما، ۱۳۸۳.
میراحمدی زاده، علیرضا و همکاران، «رضامندی و زناشویی و تعیین عوامل تأثیرگذار بر آن»، اندیشه و رفتار، ش ۱۳۸۲،۳۲.
نوری طبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسایل، بیروت، مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۸ ق.
نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، نقش دین در بهداشت روان، تهران، دفتر نشر معارف،۱۳۸۲.
واعظی نژاد، حسین، طهارت روح، نماز و عبادت در آثار شهید مطهری، تهران، ستاد اقامه نماز،۱۳۸۱.
هاپ واکر، ل، «دین به زندگی معنا می‌بخشد»، ترجمهٔ اعظم پویا، نقد و نظر، سال هشتم، ش ۱ و ۲، خرداد ۱۳۸۲، ص ۱۲۰ ــ ۱۴۵.
هرگِنهان. بی.آر، مقدمه‌ای برنظریه های یادگیری، ترجمه علی اکبر سیف، تهران، دوران، ۱۳۷۷.
یونگ، کارل گوستاو، روان شناسی و دین، ترجمهٔ فؤاد روحانی، تهران، شرکت نشر کتاب‌های جیبی، ۱۳۷۰.
معرفت اخلاقی (۲)
منبع: معرفت اخلاقی (۲)

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید