نقش میراث پیامبران

نقش ميراث پيامبران

سؤال: «این میراثهای پیامبران به هنگام ظهور امام مهدی علیه السلام و دوران حکومت عادلانه او چه نقشی خواهند داشت؟»
جواب: این میراثها، نشانگر این واقعیت است که امام مهدی علیه السلام از همه ی مردم به پیامبران و جانشینان راستین آنان، نزدیکتر است و آن گرامی ادامه دهنده همان خط آسمانی و خدایی است که تمامی پیامبران، از آدم تا محمد صلی الله علیه و اله و سلم در پی تحقق آن بودند. و نیز نشانگر نکات دیگری است که خواهد آمد.
اینک برخی از روایات در این مورد:
۱- امام باقر علیه السلام فرمود:
«اذا ظهر القائم علیه السلام ظهر برایه رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم و خاتم سلیمان و حجر موسی و عصاه.» [۱] .
یعنی: هنگامی که قائم علیه السلام ظهور نماید با پرچم ویژه ی پیامبر، خاتم سلیمان، سنگ و عصای ویژه موسی، ظهور می کند.
از امام صادق علیه السلام آورده اند که در روایتی پیرامون پرچم خاص پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم فرمود:
«… نزل بها جبرئیل یوم بدر… نشرها رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم یوم بدر، ثم لفها و دفعها الی علی علیه السلام فلم تزل عند علی علیه السلام حتی اذا کان یوم البصره، نشرها امیرالمؤمنین ففتح الله علیه، ثم لفها و هی عندنا… لا ینشرها أحد حتی یقوم القائم، فاذا هو قام نشرها…» [۲] .
یعنی: جبرئیل در روز بدر، آن پرچم را برای پیامبر آورده و آن حضرت آن را گسترد و به اهتزاز درآورد و آنگاه پس از پیروزی آن را پیچید و به امیرمؤمنان علیه السلام داد و روز جنگ بصره نزد آن حضرت بود، در آنجا آن پرچم را گسترد و پس از رسیدن پیروزی از جانب خدا، بار دیگر آن را بست و به امام راستین پس از خویش سپرد… و هم اکنون آن پرچم پیروزی بخش نزد ما خاندان پیامبر است و کسی آن را نخواهد گشود تا قائم قیام کند و آنگاه است که او پس از قیام آن پرچم ویژه ی پیامبر را خواهد گشود.
اما «خاتم سلیمان»، روایت است که:
«… اذا لبسه سخر الله له الطیر و الریح و الملک.» [۳] .
یعنی: آن حضرت هنگامی که آن خاتم را با خود بر می داشت، خداوند پرنده و باد و فرشتگان را مسخر او می ساخت.
اما سنگ و عصای موسی علیه السلام، قرآن شریف می فرماید:
«و اذا استسقی موسی لقومه، فقلنا اضرب بعصاک الحجر، فانفجرت منه اثنتا عشره عینا، قد علم کل أناس مشربهم….» [۴] .
یعنی: و بیاد آور آنگاه را که موسی برای قوم خویش آب خواست و ما گفتیم: «عصایت را بر آن تخته سنگ بزن!»
پس دوازده چشمه از آن جوشیدن گرفت (به گونه ای که) و هر گروهی آبشخور خود را می دانست.
و در مورد عصای او می فرماید:
«و اوحینا الی مموسی أن ألق عصاک فاذا هی تلقف ما یأفکون.» [۵] .
یعنی: و به موسی وحی کردیم که عصای خویش را بیفکن و به ناگاه دیدند که همه ی جادوهایشان را می بلعد.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
«عصی موسی قضیب آس، من غرس الجنه أتاه بها جبرئیل لما توجه تلقاه مدین.» [۶] .
یعنی: عصای موسی از چوب «آس» بوده است که از درختهای بهشت است و هنگامی که او بسوی مدین حرکت کرد، جبرئیل آن را برای او آورد.
و امام باقر علیه السلام فرمود:
«اذا خرج القائم… و یحمل معه حجر موسی بن عمران -و هو وقر بعیر- فلا ینزل منزلا الا نبعث منه عیون….» [۷] .
یعنی: هنگامی که قائم علیه السلام ظهور کند… سنگ عظیم و ویژه ی موسی بن عمران به همراه اوست. و در هر منزلگاهی فرود می آید از آن سنگ، چشمه ها می جوشد….
۲- امام صادق علیه السلام به یعقوب بن شعیب فرمود:
«ألا أریک قمیص القائم الذی یقوم علیه؟»
قال: «بلی!»
فدعی بقمطر ففتحه و أخرج منه قمیص کرابیس فنشره، فاذا فی کمه الأیسر دم.»
فقال علیه السلام: «هذا قمیص رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم الذی کان علیه یوم ضربت رباعیته و فیه یقوم القائم.»
قال یعقوب بن شعیب: «فقبلت الدم و وضعته علی وجهی، ثم طواه أبوعبدالله و رفعه.» [۸] .
یعنی: آیا پیراهن خاصی را که قائم علیه السلام هنگام ظهور بر اندام مبارک خویش دارد به تو نشان دهم؟
پاسخ داد: آری فدایت گردم.
امام صادق علیه السلام بسته ی خاصی را طلبید و آن را گشود و پیراهن ویژه ای را بیرون آورد که در آستین چپ آن قطرات خون بود.
آنگاه فرمود: «این پیراهن پیامبر گرامی است. در جنگ احد آنگاه که دندان مبارکش را شکستند، این پیراهن بر تن پیامبر بود. و قائم علیه السلام نیز به هنگامی که ظهور کند این پیراهن را بر تن دارد.»
یعقوب می گوید:» من آستین خون آلود پیراهن را بوسه زدم و بر چهره ام نهادم آنگاه امام صادق علیه السلام آن را بست و در جای خود قرار داد.»
۳- امام صادق علیه السلام به مفضل فرمود:
«أتدری ما کان قمیص یوسف؟»
قلت: «لا!»
قال: «ان ابراهیم علیه السلام لما أوقدت النار، نزل علیه جبرئیل بالقمیص و ألبسه ایاه، فلم یضره معه حر و لا برد، فلما حضرته الوفاه جعله فی تمیمه و علقه علی اسحاق علیه السلام و علقه اسحاق علی یعقوب علیه السلام فلما ولد یوسف علقه علیه و کان فی عضده، حتی کان من أمره ما کان.
فلما أخرجه یوسف علیه السلام من التمیمه وجد یعقوب ریحه و هو قوله عزوجل: «انی لأجد ریح یوسف لو لا أن تفندون.» فهو ذلک القمیص من الجنه.»
قلت: «جعلت فداک!… فالی من صار هذا القمیص؟»
قال علیه السلام: «الی أهله و هو مع قائمنا اذا خرج.»
ثم قال: «کل نبی ورث علما -أو غیره- فقد انتهی الی آل محمد علیهم السلام.» [۹] .
یعنی: «آیا می دانی پیراهن یوسف چه بود؟»
مفضل گفت: «نه! فدایت گردم!»
فرمود: «هنگامی که ابراهیم را به آتش افکندند جبرئیل فرود آمد و آن پیراهن را بر اندام او پوشانید، آنگاه دیگر با آن پیراهن، نه حرارت آتش به او آسیب رسانید و نه سوز سرما. هنگامی که رحلت او فرارسید، آن را در بسته ی خاصی قرار داد و به
اسحاق سپرد و اسحاق نیز به یعقوب سپرد و یقعوب نیز آن را به یوسف سپرد و همچنان به همراه یوسف بود تا آن لحظه ای که خود را به برادرانش شناسان و آن پیراهن را از جایگاه ویژه اش خارج ساخت تا بسوی پدر بفرستد و آنگاه بود که یعقوب بوی عطرآگین آن را استشمام کرد که قرآن می فرماید:
«… انی لأجد ریح یوسف لو لا أن تفندون.» [۱۰] .
و این پیراهن از بهشت بود.
مفضل می گوید: گفتم: «فدایت گردم! این پیراهن به کجا و چه کسی انتقال یافت؟»
فرمود: «به اهلش! هنگامی که قائم ما قیام کند به همراه او خواهد بود.»
سپس فرمود: «هر پیامبری دانشی از خود بجای می گذارد یا ارث دیگری از او بماند، سرانجام به آل محمد صلی الله علیه و اله و سلم می رسد.»
۴- امام صادق علیه السلام فرمود:
«… یکون علیه قمیص رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم الذی کان علیه یوم أحد و عمامته السحاب و درع رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم و سیف رسول الله ذوالفقار.» [۱۱] .
یعنی: پیراهن پیامبر که در جنگ احد بر تن مبارکش بود، عمامه آن حضرت وزره و شمشیرش که «ذوالفقار» [۱۲] نام داشت، همه به هنگام قیام قائم همراه آن حضرت خواهد بود.
۵- امام باقر علیه السلام فرمود:
«کانت عصی موسی لآدم علیهم السلام فصارت الی شعیب، ثم صارت الی موسی بن عمران و انها لعندنا و ان عهدی بها آنفا و هی خضراء کهیئتها حین انتزعت من شجرتها و انها لتنطق اذا استنطقت، اعدت لقائمنا علیه السلام یصنع بها ما کان یصنع بها موسی بن عمران علیه السلام و انها تصنع ما تؤمر و انها حیث القیت تلقف -ما یأفکون- بلسانها.» [۱۳] .
یعنی: عصای موسی نخست مال آدم بود از او به شعیب پیامبر و آنگاه به موسی رسید و اینک آن عصا نزد ما خاندان پیامبر است. من تازه آن را دیده ام که سبز رنگ است، درست بسان هنگامی که از درخت بریده شده است.
آن عصا، هنگامی که خواسته شود، به قدرت خدا سخن می گوید و برای قائم ما، آماده شده است و آن گرامی از آن، همانگونه بهره می برد که موسی علیه السلام بهره برد. و آن عصا هر آنچه دستور یابد انجام می دهد و هنگامی که افکنده شود هر آنچه را که فریبکاران و ساحران و دروغپردازان و شیادان روزگار بافته باشند، همه را می بلعد و باطل می سازد.
________________________________________
[۱] غیبت نعمانی، ص ۲۳۸، باب ۱۳، ح ۲۸ و معجم احادیث الامام المهدی علیه السلام، ج ۳، ص ۲۴۸.
[۲] غیبت نعمانی، ص ۳۰۷، باب ۱۹، ح ۲ و معجم احادیث الامام المهدی علیه السلام، ج ۳، ص ۳۸۷.
[۳] بحارالانوار، ج ۶۳، ص ۱۹۴.
[۴] سوره بقره، آیه ۶۰.
[۵] سوره اعراف، آیه ۱۱۷.
[۶] غیبت نعمانی، ص ۲۳۸، باب ۱۳، ح ۲۷ و بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۲۲ و ج ۵۲، ص ۳۵۱.
[۷] کافی، ج ۱، ص ۲۳۱، غیبت نعمانی، ص ۲۳۸، باب ۱۳، ح ۲۹ و بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۱۸۵ و ج ۵۲، ص ۳۲۴.
[۸] غیبت نعمانی، ص ۲۴۳، باب ۱۳، ح ۴۲ و بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۵.
[۹] اکمال الدین، ج ۲، ص ۶۷۴، ح ۲۸ و بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۲۴۸ و ج ۵۲، ص ۳۲۷.
[۱۰] سوره یوسف، آیه ۴۲. یعنی:… چون کاروان به راه افتاد، پدرشان گفت: اگر مرا دیوانه نخوانید بوی یوسف به مشامم می رسد.
[۱۱] غیبت نعمانی، ص ۳۰۷ و ۳۰۸، باب ۱۹، ح ۲ و معجم احادیث الامام المهدی علیه السلام، ح ۳، ص ۳۸۷.
[۱۲] اشیاء و وسایل خاص پیامبر، هر کدام نام مخصوص داشتند برای نمونه: پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم عمامه ی مخصوصی داشت که نامش «سحاب» بود. زره ی ویژه ای داشت که نامش «سابعه» بود و شمشیر ویژه ای داشت که نامش «ذوالفقار» بود. و عصای مخصوصی که نامش «ممشوق» بود و ناقه ای داشت که نامش «غضباء» بود. و این از نکات ظریف بود که به هر چیز نام مناسبی نهاده بود.
[۱۳] اکمال الدین، ج ۲، ص ۶۷۳،باب ۵۸، ح ۲۷ و معجم احادیث الامام المهدی علیه السلام، ح ۳، ص ۲۴۵.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
پیمایش به بالا