وقتی امام رضا بطلبد

وقتي امام رضا بطلبد

به نظر من زیارت رفتن زیارت رفتن پول نمی خواهد، دعوت از طرف خود حضرت می خواهد، من خودم اصلا حتی خرجی روزمره هم نداشتم ولی دل عاشق و خراب حضرت را داشتم. روزی رفتم قائمه روضه به در قائمه اعلامیه سفر مشهد را زده بود ایستادم بخوانم بعد با خودم گفتم تو که پول خرجی هم نداری می خواهی بری مشهد. فردای آن روز دو مرتبه موقع سلام دوره، پایان روزه رو به امام رضا، بعد از سلام گفتم آقا تا کی باید از دور به تو سلام دهم و آه کشم. فردا صبح آن روز شوهرم زنگ زد و گفت اسمت برای مشهد در آمده است. یک دنیا را به من دادند … دو بچه دارم. نگران بودم بچه هام را به دست چه کسی بسپارم چون کل خانواده ام رفته بودند کربلا و قرار نبود تا بیست و هشت صفر بیایند. من در کنار خوشحالی که در سینه داشتم مانده بودم چطور به سفر بروم، گفتم آقا مرا دعوت کردی ولی بچه هایم را چه کنم و به دست چه کسی بسپارم که مطمئن باشد فردای آن روز خواهر و برادر و پدر و مادرم زنگ زدند گفتند ما خسته شدیم از شلوغی و فردا می آییم، به همان حضرت آنها آمدند و سوار قطار شدم و با خوشحالی تمام به پابوس آقا آمدم در این سفر نسبت به سفر های قبل احساس خوشایندی دارم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
پیمایش به بالا