آسمانی‌ها

آسماني‌ها

سلام، حالت چطور است. این روزها هوایت را کرده‌ام. می‌دانم خوبی، ولی نمی‌دانم چرا تو و دوستانت حالی از من نمی‌پرسید؟ ما هم به لطف شما خوبیم،‌ هنوز هم خیلی با شما غریبه نشده‌ایم دیروز آمده بودم سر مزارت، حسین هم آمده بود خیلی حرف زدیم حسین قطره قطره اب می‌شد و می‌ریخت روی قبرت، خیلی از شما شاکی بود. پای مصنوعی‌اش را گرفته بود توی دستش و در حالیکه اشک می‌ریخت رو به عکس دسته‌جمعی شما نگاه می‌کرد و می‌گفت:«یا پای خودم را پس بدهید یا مرا با خود….» بچه‌های پایگاه خیلی از شما گله دارند حق هم دارند، چون اگر شما هم مثل همه‌ی آدمهایی که مردند و رفتند، می‌مردید خیالی نبود ولی اینجا همه باور دارند شما زنده‌اید پس دور از انصاف است سالی یکبار هم شده سری به ما نزنید داداش! می‌کردم خیلی به شما نزدیک هستم بچه‌ها هرکس مشغول به کاری بودند یکی نامه می‌نوشت یکی دعا می خواند یکی … من هم برای شما یک نامه نوشتم و انداختم توی شط امیدوارم که به دستتایادت هست گفته بودی از جبهه برایت چند ترکش و پوکه می‌آوردم بابا! ای وا ….اصلاً فکر نمی‌کردم یادت بماند ولی وقتی ساک و بقیه‌ی وسایلت را به خانه آوردند اول چیزی که حواسم را به خودش جلب کرد همان ترکش و پوکه بود شب عید از طرف مدرسه آمده بودیم شلمچه عجب جایی بود در آنجا احساس می کردم خیلی به شما نزدیک هستم بچه ها هرکس مشغول به کاری بودند یکی نامه می نوشت یکی دعا می خواند یکی …. من هم برای شما نامه نوشتم و انداختم توی شط امیدوارم که به دستتان برسد و جوابش را به من بدهید منتظر می مانم به اروندکنار که رسیدیم دنیا توی سرم خراب شد هنوز یک ربع نمی‌شد که رسیده بودیم یکی از بچه‌ها که نابینا هم بود افتاد روی خاک و شروع کرد به گریه کردن خودش می گفت که هیچ‌وقت پدرش را ندیده است ولی دوست دارد که حتی یکبار هم که شده با او از نزدیک حرف بزند و به صورتش نگاه کند می‌گفت پدرش را کنار اروند دیده است و با او صحبت کرده است خیلی به او حسودی کردم او با اینکه چشم نداشت، توانسته بود پدرش را ببیند اما من با اینکه چشم داشتم نتوانسته بودم شما را ببینم یاد دخترت مروارید افتادم خیلی باهوش است، تو را می‌شناسد حتی عکسهای دوران بچگی‌ات را هم می داند این چه سری است خدا می‌داند! خلاصه، خیلی حرف زدم نمی‌خواهم زیاد مزاحمت شوم کم‌کم دارم به این نتیجه می‌رسم که شما آسمانی‌ها وقت این را ندارید که به زمین بیایید و حرف من را گوش دهید، خدا کند دستم به پای شما که به دامن انبیاء چنگ زدید، برسد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا