آی با کلاه …

آي با كلاه  ...

آی با کلاه
دوستی داشتیم به نام «حسین مرندی» که شجاعت خاصی داشت. در پشت خاکریز به ردیف کلاه‌های آهنی را سرچوب می کرد و خودش ده یا بیست متر آن طرف تر می‌ایستاد.
وقتی عراقی‌ها شروع به تیراندازی می‌کردند از زاویه‌ای دیگر نگاه می کرد و دهانه آتش تیربار آن‌ها را در نظر می‌گرفت و بعد با آرپی‌جی درست همان نقطه‌ را هدف می‌گرفت.
منبع: کتاب سیرت شهیدان 

 

ابتکار حاج همت
در عملیات خیبر، دشمن برای اولین بار از تانک تی ۷۲ استفاده کرد. این تانک از رو به رو منهدم نمی‌شد و فقط از دو طرف مورد هدف آرپی‌جی قرار می‌گیرد. بچه‌ها با خبر رسیدن این نوع تانک روحیه‌ی خود را از دست دادند و دیگر نمی‌دانستند چه کنند.
تانک‌ها با شتاب به سمت خاکریزهای خودی حمله‌ور شدند و نیروهای آرپی‌جی زن هم کُپ کرده بودند. حاج همت در یک طرح ابتکاری فرمان داد تعدادی لاستیک اسقاطی را با نفت و بنزین آتش زدند و در صحنه نبرد رها ساختند. دشمن با مشاهده دود از طرف صحنه نبرد در جاهای مختلف تصور کرد تانک‌های پیشرفته‌اش هدف قرارگرفته، به همین خاطر عقب‌نشینی کرد و تک شدید و برنامه‌ریزی شد‌ه‌اش به شکست انجامید.
منبع: کتاب خلاقیت‌ها 

 

اتو زغالی
وقتی شهردار از کار تهیه‌ی چای دست می‌کشید، زغال‌های آتش را داخل کتری لعابی قراضه‌ای می‌ریختیم و لباس‌های رزمی خود را با آن اتو می‌کردیم.
همراه آن کاسه‌ی آبی نیز برای نم‌دار کردن لباس‌ها دم دست می‌گذاشتیم و کم‌کم آن کتری لعابی شد اتوی زغالی.
منبع: کتاب خلاقیت‌ها 

 

اذان بی‌سیم‌چی
بعضی از دوستان بی‌سیم‌چی برای روحیه دادن به رزمندگان، پشت بی‌سیم اذان می‌گفتند. به این ترتیب کل نیروهای مستقر در خط صدای اذان را مستقیم و به طور زنده می‌شنیدند.
منبع: کتاب خلاقیت‌ها 

 

ارتباط راه دور
آنتن بی‌سیم را به چوب بلندی می‌بستیم و با سیم چنگی به بی‌سیم داخل سنگر ربطش می‌دادیم و به این شیوه با راههای دور صحبت می‌کردیم.
منبع: کتاب خلاقیت‌ها 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
به بالا بروید