مسأله ۲۷۱۴: به سبب عقد ازدواج، زن به مرد حلال مىشود. و ازدواج بر دو قسم است: دائم و غیر دائم، عقد دائم یعنى مدت زناشویى در آن معین نشود. و زنى را که به این قسم عقد مىکنند (دائمه) گویند. و عقد غیر دائم یا موقّت، یعنى مدت زناشویى در آن معین شود، مثلاً زن را به مدت یک ساعت، یا یک روز، یا یک ماه، یا یک سال و یا بیشتر، عقد نمایند و زنى را که به این قسم عقد کنند (متعه) و (صیغه) مىنامند.
مسأله ۲۷۱۵: در زناشویى چه دایم و چه غیر دایم، باید صیغه عقد خوانده شود و تنها راضى بودن زن و مرد کافى نیست. و صیغه عقد را یا خود زن و مرد مىخوانند و یا دیگرى را وکیل مىکنند که از طرف آنان بخواند.
مسأله ۲۷۱۶: وکیل لازم نیست مرد باشد، زن نیز مىتواند براى خواندن صیغه عقد از طرف دیگرى، وکیل شود.
مسأله ۲۷۱۷: زن و مرد تا یقین نکنند وکیل آنها صیغه را خوانده است، نمىتوانند به یکدیگر نگاه محرمانه نمایند و گمان به اینکه وکیل صیغه را خوانده است کفایت نمىکند، ولى اگر وکیل بگوید: صیغه را خوانده ام، کافى است.
مسأله ۲۷۱۸: اگر زنى شخصى را وکیل کند که مثلاً ده روز، او را به عقد مردى در آورد و ابتداى ده روز را معین نکند، وکیل مىتواند هر وقت بخواهد، او را ده روز، به عقد آن مرد در آورد، ولى اگر معلوم باشد که زن، روز یا ساعت معینى را قصد کرده، باید عقد را مطابق قصد او بخواند.
مسأله ۲۷۱۹: یک نفر مىتواند براى خواندن صیغه عقد دائم، یا غیر دائم از طرف دو نفر وکیل شود. و نیز مىتواند از طرف زن وکیل شود و او را براى خود، به صورت دائم یا غیر دائم عقد کند، ولى بنا بر احتیاط مستحب، عقد را دو نفر بخوانند. کیفیت خواندن عقد دائم
مسأله ۲۷۲۰: اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند، باید پس از تعین مهر، اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسی عَلَىالصِّداقِ الَمعْلُوم) یعنى (خود را به ازدواج تو در آوردم به مهرى که معین شده است)، پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْویجَ) یعنى (قبول کردم ازدواج را) در این صورت عقد صحیح است.
مسأله ۲۷۲۱: اگر زن و مرد، دیگرى را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن، فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتى فاطِمَه مُوَکِّلَکَ اَحْمَد عَلَى الصِّداقِ الْمَعْلُوم)، پس بدون فاصله، وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ لِمُوَکِّلی أحْمَد عَلَى الصِّداق) صحیح مىباشد.
مسأله ۲۷۲۲: واجب نیست لفظى را که مردمى گوید، با لفظى که زن مىگوید مطابق باشد، بنا بر این اگر زن (زَوَّجْتُ) بگوید، مرد مىتواند (قَبِلْتُ التَّزْویجَ) یا (قَبِلْتُ النِّکاحَ) بگوید. کیفیت خواندن عقد موقت
مسأله ۲۷۲۳: اگر خود زن و مرد، بخواهند صیغه عقد غیر دائم را بخوانند، بعد از آنکه مدت و مهر را معین کردند، چنانچه زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسی فِیالْمُدَّهِ الْمَعْلُومَهِ عَلى المَهْرِ المَعْلُوم)، بعد بدون فاصله، مرد بگوید: (قَبِلْتُ) صحیح است. و اگر دیگرى را وکیل کنند، اول وکیل زن به وکیل مرد بگوید: (مَتَّعْتُ مُوَکِّلَتى مُوَکِّلَکَ فِیالْمدَّهِ الْمَعْلُومَهِ عَلى المَهْرِ المَعْلُوم)، پس بدون فاصله، وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ لِمُوَکِّلی هکَذا) صحیح مىباشد. شرایط عقد
مسأله ۲۷۲۴: عقد ازدواج چند شرط دارد، اول: به زبان عربى صحیح خوانده شود و اگر خود مرد و زن نتوانند، صیغه را به عربى صحیح بخوانند، چنانچه ممکن باشد، بنا بر احتیاط واجب باید کسى را که مىتواند به عربى صحیح بخواند، وکیل کنند و اگر ممکن نباشد، خودشان مىتوانند به غیر عربى بخوانند، اما باید لفظى بگویند که معناى (زوّجت) و (قبلت) را بفهماند. دوم: مرد و زن، یا وکیل آنها که صیغه عقد را مىخوانند، قصد انشاء داشته باشند، یعنى اگر خود مرد و زن صیغه را مىخوانند، زن به گفتن (زوّجتک نفسى) قصدش این باشد که خود را زن او قرار دهد و مرد به گفتن (قبلت التّزویج) زن بودن او را براى خود قبول نماید. و اگر وکیل مرد و زن، صیغه را مىخوانند، به گفتن (زوّجت) و (قبلت) قصد شان این باشد که مرد و زنى که آنان را وکیل کرده اند، زن و شوهر شوند. سوم: کسى که صیغه عقد را مىخواند بالغ و عاقل باشد، چه براى خودش بخواند یا از طرف دیگرى وکیل شده باشد. چهارم: اگر وکیل زن و شوهر یا ولىّ آنها، صیغه عقد را مىخوانند، در عقد، زن و شوهر را معین کنند، مثلاً اسم آنها را ببرند یا به آنها اشاره نمایند، پس کسى که چند دختر دارد، اگر به مردى بگوید: (زوّجتک احدى بناتى) یعنى یکى از دخترانم را به ازدواج تو در آوردم، و او بگوید: (قبلت) یعنى قبول کردم، چون در هنگام عقد، دختر را معین نکرده اند، عقد باطل است. پنجم: زن و مرد به ازدواج راضى باشند، ولى اگر زن در ظاهر با کراهت اجازه دهد و معلوم باشد قلبا راضى است، عقد صحیح است.
مسأله ۲۷۲۵: اگر در عقد ازدواج یک حرف غلط خواند شود که معناى آن را عوض کند، بنا بر احتیاط عقد باطل است.
مسأله ۲۷۲۶: کسى که دستور زبان عربى را نمىداند، اگر قرائتش صحیح باشد و معناى صیغه عقد را بداند و آن را قصد نماید، مىتواند عقد بخواند.
مسأله ۲۷۲۷: اگر زنى را براى مردى، بدون اجازه آنان عقد کنند و بعد زن و مرد بگویند به آن عقد راضى هستیم، عقد صحیح است.
مسأله ۲۷۲۸: اگر زن و مرد یا یکى از آن دو را به ازدواج مجبور نمایند و بعد از خواندن عقد، راضى شوند و بگویند به آن عقد راضى هستیم، بنا بر احتیاط دوباره عقد را بخوانند.
مسأله ۲۷۲۹: پدر وجدّ پدرى مىتوانند براى فرزند نابالغ یا دیوانه خود که در حال دیوانگى بالغ شده است همسر بگیرند. و بعد از آنکه طفل بالغ شد، یا دیوانه عاقل گردید، اگر ازدواجى که براى او کرده اند، مفسدهاى نداشته، بنا بر احتیاط نمىتواند آن را برهم بزند، امّا اگر مفسدهاى داشته، مىتواند آن را برهم بزند.
مسأله ۲۷۳۰: دخترى که به سنّ بلوغ رسیده و رشیده است، یعنى مصلحت خود را تشخیص مىدهد، اگر بخواهد شوهر کند، چنانچه باکره باشد، بنا بر احتیاط باید از پدر، یا جدّ پدرى خود اجازه بگیرد، اما اجازه مادر و برادر، لازم نیست.
مسأله ۲۷۳۱: اگر پدر و جدّ پدرى غایب باشند، به طورى که نتواند از آنها اجازه گرفت، یا دختر باکره نباشد اجازه پدر و جدّ لازم نیست.
مسأله ۲۷۳۲: اگر پدر یا جدّ پدرى، براى پسر نابالغ خود زن بگیرد، پسر بعد از بالغ شدن، باید خرج آن زن را بدهد.
مسأله ۲۷۳۳: اگر پدر یا جدّ پدرى براى پسر نابالغ خود زن بگیرد، چنانچه پسر در هنگام عقد، مالى داشته مهر زن را بدهکار است و اگر در موقع عقد، مالى نداشته، بنا بر احتیاط باید پدر یا جدّ او، مهر زن را بدهند. برهم زدن عقد ازدواج
مسأله ۲۷۳۴: اگر مرد بعد از عقد بفهمد زن، یکى از این هفت عیب را داراست مىتواند عقد را برهم بزند، اول: دیوانگى. دوم: بیمارى خوره. سوم: بیمارى برص. چهارم: کورى. پنجم: زمین گیر بودن. ششم: افضا بودن، یعنى راه بول و حیض، یا راه حیض و غایط زن یکى شده باشد. هفتم: گوشت، یا استخوانى در فرج او باشد که مانع نزدیکى شود.
مسأله ۲۷۳۵: اگر زن، بعد از عقد بفهمد شوهر او دیوانه است، یا آلت مردى ندارد، یا مرضى دارد که نمىتواند نزدیکى نماید و یا تخمهاى او را کشیده اند، مىتواند عقد را برهم بزند.
مسأله ۲۷۳۶: اگر مرد یا زن، به جهت یکى از عیبهایى که در دو مسأله پیش گفته شد، عقد را برهم بزند، باید بدون طلاق از هم جدا شوند.
مسأله ۲۷۳۷: اگر به جهت آنکه مرد نمىتواند نزدیکى کند، زن عقد را برهم بزند، شوهر باید نصف مهر را بدهد، ولى اگر به جهت یکى دیگر از عیبها، مرد یا زن، عقد را برهم بزند، چنانچه مرد با زن نزدیکى نکرده باشد، چیزى بر او نیست، اما اگر نزدیکى کرده، باید تمام مهر را بدهد. زنهایى که ازدواج با آنها حرام است
مسأله ۲۷۳۸: ازدواج با زنهایى که با انسان محرم هستند، حرام است، مانند مادر، دختر، خواهر، مادر زن، عمّه، خاله، مادر بزرگ، نوه دختر برادر، دختر خواهر، زن پدر و زن پسر.
مسأله ۲۷۳۹: اگر کسى زنى را براى خود عقد نماید، اگرچه با او نزدیکى نکند، مادر، مادر مادر آن زن و مادر پدر او هرچه بالا روند، با آن مرد محرم مىشوند و نمىتواند با آنها ازدواج کند.
مسأله ۲۷۴۰: اگر زنى را عقد کند و با او نزدیکى نماید، دختر و نوه دخترى و پسرى آن زن هرچه پایین روند، چه در وقت عقد باشند یا بعد به دنیا بیایند، با آن مرد محرم مىشوند.
مسأله ۲۷۴۱: اگر با زنى که براى خود عقد کرده، نزدیکى نکرده باشد، تا وقتى آن زن در عقد اوست، نمىتواند با دختر او ازدواج کند.
مسأله ۲۷۴۲: عمه و خاله پدر، عمه و خاله پدر پدر، عمه و خاله مادر و عمه و خاله مادر مادر، هرچه بالا روند با انسان محرمند.
مسأله ۲۷۴۳: پدر و جدّ شوهر، هرچه بالا روند و پسر و نوه پسرى و دخترى او هرچه پایین آیند، چه در موقع عقد باشند، یا بعد به دنیا بیایند، با زن او محرم هستند.
مسأله ۲۷۴۴: اگر زنى را براى خود عقد کند، چه دائم باشد و چه موقت، تا وقتى که آن زن در عقد اوست، نمىتواند با خواهر آن زن ازدواج نماید.
مسأله ۲۷۴۵: اگر زن خود را به صورتى که در احکام طلاق گفته مىشود (طلاق رجعى) دهد، در بین عدّه نمىتواند خواهر او را عقد نماید، بلکه در عدّه (طلاق باین) نیز که بعد بیان مىشود، بنا بر احتیاط با خواهر او ازدواج نکند و اما اگر زنى را متعه نماید، باید از ازدواج با خواهر او، حتى در مدت عده، هرچند مدت متعه گذشته و یا متمتّع مدت را بخشیده باشد، خوددارى نماید.
مسأله ۲۷۴۶: انسان نمىتواند بدون اجازه زن خود، با خواهر زاده و برادر زاده او ازدواج کند. و اگر بدون اجازه زنش آنان را عقد نماید و بعد زن بگوید به آن عقد راضى هستم، اشکال ندارد.
مسأله ۲۷۴۷: اگر زن بفهمد شوهرش، برادر زاده و یا خواهر زاده او را عقد کرده و حرفى نزند، چنانچه بعد رضایت ندهد، عقد آنان باطل است.
مسأله ۲۷۴۸: اگر انسان پیش از ازدواج با دختر عمه یا دختر خاله خود، با مادر آنان زنا کند، دیگر نمىتواند با آنان ازدواج نماید.
مسأله ۲۷۴۹: اگر با دختر عمه یا دختر خاله خود، ازدواج نماید و پیش از آنکه با آنان نزدیکى کند با مادرشان زنا نماید، بنا بر احتیاط از آنها جدا شود.
مسأله ۲۷۵۰: اگر بازنى، غیر از عمه و خاله خود، زنا کند، بنا بر احتیاط با دختر او ازدواج نکند، اما اگر زنى را عقد نماید و با او نزدیکى کند، سپس با مادر او زنا کند، آن زن بر او حرام نمىشود و همچنین است اگر پیش از آنکه با او نزدیکى کند با مادر او زنا نماید، گرچه بنا بر احتیاط مستحب، از آن زن جدا شود.
مسأله ۲۷۵۱: زن مسلمان نمىتواند به عقد کافر در آید، چه اهل کتاب باشد یا کتاب نداشته باشد، مرد مسلمان نیز نمىتواند با زنهاى کافر که اهل کتاب نیستند ازدواج کند، ولى ازدواج با زنهاى اهل کتاب یعنى یهود، نصارى و مجوس، به عقد دائم یا موقت، مانعى ندارد.
مسأله ۲۷۵۲: اگر با زنى که در عدّه طلاق رجعى است، زنا کند آن زن بر او حرام مىشود و اگر با زنى که در عده متعه، یا طلاق باین و یا عده وفات است زنا کند، بعداً مىتواند او را عقد نماید، اگرچه بنا بر احتیاط مستحب با او ازدواج نکند. و معناى (طلاق رجعى)، (طلاق باین)، (عده متعه) و (عده وفات) در احکام طلاق گفته خواهد شد.
مسأله ۲۷۵۳: اگر با زن بىشوهرى که در عدّه نیست زنا کند، بعد مىتواند آن زن را براى خود عقد نماید، و همچنین است اگر دیگرى بخواهد آن زن را عقد کند.
مسأله ۲۷۵۴: اگر زنى را که در عده دیگرى است براى خود عقد کند، چنانچه مرد و زن، یا یکى از آنان بدانند که عده زن تمام نشده و بدانند عقد کردن زن در عدّه، حرام است، آن زن بر او حرام مىشود، اگرچه مرد بعد از عقد، با آن زن نزدیکى نکرده باشد.
مسأله ۲۷۵۵: اگر زنى را براى خود عقد کند و بعد معلوم شود که در عدّه بوده، چنانچه هیچ کدام نمىدانستهاند زن در عدّه است و نمىدانستهاند عقد کردن زن در عده حرام است، در صورتى که مرد با او نزدیکى کرده باشد، آن زن بر او حرام مىشود.
مسأله ۲۷۵۶: اگر انسان بداند زنى شوهر دارد و با او ازدواج کند، باید از او جدا شود. و بعد نیز او را براى خود عقد نکند.
مسأله ۲۷۵۷: زن شوهردار، اگر زنا بدهد بر شوهر خود حرام نمىشود و چنانچه توبه نکند و بر عمل خود باقى باشد، بهتر است شوهر او را طلاق دهد، ولى باید مهرش را بدهد.
مسأله ۲۷۵۸: زنى را که طلاق دادهاند و زنى که متعه بوده و شوهرش مدت او را بخشیده یا مدتش تمام شده، چنانچه بعد از مدتى دوباره شوهر کند و بعد شک کند هنگام عقد شوهر دوم، عده شوهر اول تمام بوده یا نه، نباید به شک خود اعتنا کند.
مسأله ۲۷۵۹: مادر، خواهر و دختر پسرى که لواط داده بر لواط کننده حرام است، اگرچه بنا بر احتیاط لواط کننده و لواط دهنده بالغ نباشند، ولى اگر گمان کند که دخول نشده، یا شک کند دخول شده یا نه، بر او حرام نمىشوند.
مسأله ۲۷۶۰: اگر با مادر، یا خواهر و یا دختر کسى ازدواج نماید و بعد از ازدواج، با آن شخص لواط کند، آنها بر او حرام نمىشوند.
مسأله ۲۷۶۱: اگر کسى در حال احرام که در احکام حج گذشت، با زنى ازدواج نماید عقد او باطل است. و چنانچه مىدانسته زن گرفتن بر او حرام است، دیگر نمىتواند آن زن را عقد کند.
مسأله ۲۷۶۲: اگر زنى که در حال احرام است با مردى که در حال احرام نیست ازدواج کند، عقد او باطل است و اگر زن مىدانسته ازدواج کردن در حال احرام حرام است، بنا بر احتیاط واجب بعداً با آن مرد ازدواج نکند.
مسأله ۲۷۶۳: اگر مرد (طواف نساء) را که یکى از اعمال حج است بجا نیاورد، زن بر او حرام مىشود و نیز اگر زن (طواف نساء) نکند شوهرش بر او حرام مىشود، ولى اگر بعد (طواف نساء) را انجام دهند، یا نایب بگیرند که آن را انجام دهد، به یکدیگر حلال مىشوند.
مسأله ۲۷۶۴: اگر کسى دختر نابالغى را براى خود عقد کند و پیش از آنکه نه سال دختر تمام شود، با او نزدیکى کند، در صورتى که افضا نشده باشد بنا بر احتیاط مستحب از مقاربت با او خوددارى کند.
مسأله ۲۷۶۵: زنى را که در سه نوبت طلاق داده اند، بر شوهرش حرام مىشود، ولى اگر با شرایطى که در احکام طلاق گفته مىشود، با مرد دیگرى ازدواج کند سپس طلاق بگیرد، شوهر اول مىتواند دوباره او را براى خود عقد نماید. احکام عقد دائم
مسأله ۲۷۶۶: زنى که به عقد دائم در آمده، نباید بدون اجازه شوهر از خانه بیرون رود و باید خود را براى هر لذّتى که او مىخواهد تسلیم نماید و بدون عذر شرعى از نزدیکى کردن او جلوگیرى نکند و اگر در اینها از شوهر اطاعت نماید، تهیه غذا، لباس و منزل او، بر شوهر واجب است و اگر تهیه نکند چه توانایى داشته باشد یا نداشته باشد، به زن بدهکار است.
مسأله ۲۷۶۷: اگر زن در کارهایى که در مسأله پیش گفته شد، از شوهر اطاعت نکند، گناهکار است و حق غذا، لباس، منزل و همخوابى ندارد، ولى مهر او از بین نمىرود.
مسأله ۲۷۶۸: مرد حق ندارد زن خود را به خدمت خانه، مجبور کند.
مسأله ۲۷۶۹: مخارج سفر زن، اگر بیشتر از مخارج وطن باشد، بر شوهر نیست، ولى اگر شوهر مایل باشد زن را سفر ببرد، باید خرج سفر او را بدهد.
مسأله ۲۷۷۰: زنى که از شوهر اطاعت مىکند و شوهر خرج او را نمىدهد، در صورت امکان مىتواند خرجى خود را بدون اجازه، از مال او بردارد و اگر ممکن نیست، چنانچه ناچار باشد معاش خود را تهیّه کند، در موقعى که مشغول تهیه معاش است، اطاعت شوهر بر او واجب نیست.
مسأله ۲۷۷۱: بنا بر مشهور بین علما (قدّس الله ارواحهم) مرد باید در هر چهار شب، یک شب نزد زن دائمى خود بماند، اما بعید نیست که واجب نباشد، مخصوصا در صورتى که یک زن داشته باشد.
مسأله ۲۷۷۲: شوهر نمىتواند بیش از چهار ماه، با زن دائمى خود نزدیکى نکند.
مسأله ۲۷۷۳: اگر در عقد دائمى، مهر را معیّن نکند، عقد صحیح است و چنانچه مرد با زن نزدیکى کند، باید مهر او را مطابق مهر زنهایى که مانند او هستند، بدهد.
مسأله ۲۷۷۴: اگر هنگام خواندن عقد دائم، براى دادن مهر، مدتى معیّن نکرده باشند، زن مىتواند پیش از گرفتن مهر، از نزدیکى کردن شوهر جلوگیرى کند، چه شوهر توانایى دادن مهر را داشته باشد چه نداشته باشد، ولى اگر پیش از گرفتن مهر به نزدیکى راضى شود و شوهر با او نزدیکى کند، دیگر نمىتواند بدون عذر شرعى، از نزدیکى شوهر جلوگیرى نماید. احکام عقد موقّت
مسأله ۲۷۷۵: متعه کردن زن، اگرچه براى لذّت بردن نباشد، صحیح است.
مسأله ۲۷۷۶: بنا بر احتیاط واجب، شوهر نباید بیش از چهار ماه، نزدیکى با متعه خود را ترک کند.
مسأله ۲۷۷۷: زنى که متعه مىشود اگر در عقد شرط کند شوهر با او نزدیکى نکند، عقد و شرط او صحیح است و شوهر فقط مىتواند لذّتهاى دیگر از او ببرد، ولى اگر بعد به نزدیکى راضى شود، شوهر مىتواند با او نزدیکى نماید.
مسأله ۲۷۷۸: زنى که متعه شده اگرچه آبستن شود، حق خرجى ندارد.
مسأله ۲۷۷۹: زنى که متعه شده حق همخوابى ندارد، از شوهر ارث نمىبرد و شوهر نیز از او ارث نمىبرد.
مسأله ۲۷۸۰: زنى که متعه شده اگر نداند که حق خرجى و همخوابى ندارد، عقد او صحیح است و براى آنکه نمىدانسته، حقى بر شوهر پیدا نمىکند.
مسأله ۲۷۸۱: زنى که متعه شده، مىتواند بدون اجازه شوهر، از خانه بیرون رود، ولى اگر بر اثر بیرون رفتن، حق شوهر از بین مىرود، بیرون رفتن او حرام است.
مسأله ۲۷۸۲: اگر زن، مردى را وکیل کند تا به مدت و مبلغ معیّن، او را براى خودش متعه نماید، چنانچه مرد او را به عقد دائم خود در آورد، یا به غیر از مدت یا مبلغى که معیّن شده، او را متعه کند، وقتى آن زن فهمید، اگر فورا بگوید: راضى هستم، عقد صحیح وگرنه باطل است.
مسأله ۲۷۸۳: اگر پدر یا جدّ پدرى، براى محرم شدن، یک ساعت یا دو ساعت زنى را به عقد پسر نابالغ خود در آورد کافى است و نیز مىتواند دختر نابالغ خود را براى محرم شدن، به عقد کسى در آورد و باید آن عقد براى دختر نفعى داشته باشد. و لازم نیست مدّت زنا شویى را قدرى قرار دهند که شوهر بتواند از زن لذت ببرد.
مسأله ۲۷۸۴: اگر پدر یا جدّ پدرى، طفل خود را که در جاى دیگرى است و نمىداند زنده است یا مرده، براى محرم شدن به عقد کسى در آورد، بر حسب ظاهر محرم بودن حاصل مىشود و چنانچه بعد معلوم شود هنگام عقد، آن دختر زنده نبوده، عقد باطل است و کسانى که بر اثر عقد به ظاهر محرم شده بودند نامحرمند.
مسأله ۲۷۸۵: اگر مرد مدت متعه را ببخشد، چنانچه با زن نزدیکى کرده، باید تمام مهر را به او بدهد و اگر نزدیکى نکرده باشد، باید نصف آن را بپردازد.
مسأله ۲۷۸۶: مرد مىتواند زنى را که متعه او بوده و هنوز عدهاش تمام نشده، به عقد دائم خود در آورد.
احکام ازدواج ۲
- آذر ۱۹, ۱۳۹۱
- ۰۰:۰۰
- No Comments
- تعداد بازدید 146 نفر
- برچسب ها : آموزش و یادگیری, احکام, ازدواج، احکام