ادّعای خدایی از سوی بهاء الله

ادّعاي خدايي از سوي بهاء الله

بهاء الله نیز مانند سیّد باب ادّعای خدایی نمود، در ارتباط با این موضوع می توان اسناد زیر را ارائه نمود:
 
1- میرزا حسینعلی(بهاء الله) در صفحه ۲۹۹ کتاب مبین اظهار می دارد :
تنها لا اله الّا انا المسجون الفرید: یعنی نیست خدایی غیر از من زندانی تنها.
 
2- بهائیان معتقدند که  میرزا حسینعلی نوری نیز ، ذات خدا می باشد.
جهت اثبات این ادعا به صفحه ۲۰۷کتاب تاریخ حضرت صدرالصّدور، تألیف نصرالله رستگار رجوع می کنیم که از قول عبدالبهاء (پسر ارشد بهاءاللّه) آمده:
” ای مقبل إلی الله و منقطع إلی الله ، مقام مظاهر قبل نبوت کبری بوده و مقام حضرت اعلی الوهیت شهودی و مقام جمال اقدس اقدم احدیت ذات هویت وجودی و رتبه این عبد ، عبودیت محضه صرفه بحته حقیقی ، و هیچ تفسیر و تأویلی ندارد. ” (رستگار،نصرالله-  تاریخ حضرت صدر الصّدور – صفحه ۲۰۷- طهران – سنه ۱۰۴ بدیع)
 
*)لازم به ذکر است که منظور از حضرت اعلی و جمال اقدس اقدم به ترتیب سید باب و میرزاحسینعلی نوری می باشند که ادّعا نموده اند خود خدا هستند.
 
3- بهاء الله در لوح مخصوصی که به مناسبت تولد خود صادر کرده چنین می گوید:
فًیا حًبًّذا مِن هذا الفجر الًّذی …. فیه وُلِدَ مًن لَم یلِد و لم یولًد
یعنی: چه خوش است این بامداد ….که در آن کسی به دنیا آمده که که نه زاییده و نه زاده شده است!!! ( کتاب ایام تسعه تألیف اشراق خاوری صفحه ۵۰)
 
4- از آنجا که اختلافات میرزا حسینعلی با برادرش یحیی صبح ازل بر سر جانشینی  سیّد باب شدت یافت  ، پیروان این دو نفر آشوب هایی را در بغداد بوجود آوردند. در نتیجه بهاء الله توسط حکومت عثمانی به اسلامبول و از آن جا به ادرنه و سرانجام به عکا تبعید شده و در آن جا زندانی شد. در این زندان ، بهاء الله اظهار داشت:
اِنَّ الَّذی خَلَقَ العالَمَ لِنَفسِهِ قَد حُبِسَ فی اَخرَبِ الدِّیارِ بِمَا اکتَسَبَت اَیدِی الغافِلین.
یعنی: کسی که جهان را برای خودش خلق کرده بخاطر اعمال غافلین در بدترین مکان زندانی شده است !
( کتاب لوح ابن الذئب صفحه ۴۲و الواح نازله خطاب به ملوک و رؤسای ارض صفحه ۱۱۵)
 
 
 
5-  همچنین در جایی دیگر بیان داشته:
قُل لا یرى فى هَیکلی اِلّا هَیکلُ اللّهِ وَ لا فى جَمالی اِلّا جَمالُه وَ لا فى کَینُونَتى اِلّا کَینُونَته وَ لا فى ذاتى اِلّا ذاته و لا فى حَرَکتى اِلّا حَرَکَتُه وَ لا فى سُکُونى اِلّا سُکُونُه و لا فى قَلَمى اِلّا قَلَمُه …. قُل لَم یکُن فى نَفسى اِلّا الحَقُّ وَ لا یرى فى ذاتى اِلّا اللّهُ….
ترجمه: بگو در هیکل من بجز هیکل خدا و در جمال من بجز جمال او و در وجود من بجز وجود او و در ذات من بجز ذات او و در حرکت من بجز حرکت او و در سکون من بجز سکون او و در قلم من بجز قلم او دیده نمی شود ….بگو در نفس من بجز حق وجود نداشته و در ذات من غیر از الله چیزی دیده نمی شود! ( کتاب مبین یا آثار قلم اعلی جلد یک صفحات ۱۳و۱۴، همچنین آثار قلم اعلی جلد ۲ صفحه ۵۸۹)
 
6- احمد یزدانی(مبلغ معروف بهایی) نیز، القاب میرزا حسینعلی بهاء را اینچنین بیان می کند:
” مظهر نفس الله ، اسم اعظم ، قیوم الارض و السماء ، مالک الوجود ، مبعث الرسل، مکلم الطور …و مالک یوم الدین ” ( نظر اجمالی به دیانت بهایی چاپ دوم ص ۷۴)
 
7-  در یکی از مناجات هایی که خطاب به بهاءالله ، خوانده می شود نیز اشاره می کنیم :
َاللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِشَعَراتِک الَّتی یتَحرَّکُ عَلی صَفَحاتِ الوَجه
ترجمه: خدایا تو را به موهایی که در صورتت می جنبند سوگند می دهم…!
(ادعیه محبوب صفحه ۱۲۳)
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
به بالا بروید