ارتباط آفرینش جهنم و شیطان در قرآن

ارتباط آفرینش جهنم و شیطان در قرآن

آیات شریفه قرآن، درباره جهنم و تفاصیل آن، همانطور که استاد ما: حضرت آیه الله علامه طباطبائی مُدظله فرموده اند، از آیات بهشت بیشتر است. زیرا درباره دوزخ، قریب چهارصد آیه در قرآن شریف آمده است، و هیچ سوره ای از سور قرآن از ذکر جهنم تصریحاً و یا تلویحاً خالی نیست، مگر دوازده سوره از سُوَر قِصار. و بالجمله محصل مفاد مجموع این آیات آنستکه: دوزخیان از زندگانی ابدی و حیات حقیقیه عالم آخرت محروم می باشند. حال باید دید چرا این محرومیت نصیب آنان گردیده است؟ و به طور کلی جهنم یعنی چه؟ و از کجا پیدا می شود؟ و مبدأ پیدایش آن چیست؟ و ظهور آن در عالم باطن و حقیقت چرا به صورت آتش است؟ برای روشن شدن این موضوع ناچار از بیان مقدمه ای هستیم، و آن اینستکه: تمام این عالم وجود با همه این گسترش و پهناوری ای که دارد، از مُلک و مَلکوت، و عالم نفوس و أرواح و عقول و طبیعت، تماماً تجلیات و ظهورات حضرت حق سبحانه و تعالی می باشند، که از کَتم عدم و نیستیِ محض آنها را موجود نموده و به خلعت و لباس وجود مخلع و ملبس نموده است، و هر کدام از این مخلوقات که عین ظهور و نفس تجلی حق هستند دارای رتبه ای مخصوص و درجه و ماهیتی است که بدان از دیگران امتیاز پیدا نموده است.

مثلاً انسان دارای حد و حدودی است که او را انسان کرده، و دارای عقل و شعور و نفس ناطقه و غرائز مختص به خود کرده است، بطوریکه آنرا از سایر موجودات اعم از حیوان و جماد و نبات و عقول مفارقه و ارواح مجرده قدسیه جدا میکند، و اگر چنین خصوصیتی در او نبود، دیگر انسان نبود. و همچنین در بقیه از موجودات اگر خصوصیت های وجودیه آنان نبود، دیگر آنان نبودند؛ و یک وجود بَحتِ بسیط، عالم را فرا گرفته بود، بدون هیچگونه تمیز و تشخصی. این ماهیات مختلفه که مراتب و درجات وجودی موجودات را مشخص میکند، سبب تمایز موجودات و ظهور و تجلی حضرت حق می شود. و هر کدام به جای خود و در مرتبه خود مطیع و منقاد، و در همان حدی که برای وجود آنها مقرر شده است، آرام و ساکن، و طبق دستور تکوینی حضرت حق سبحانه و تعالی، فرمانبردار هستند. و همه در ذات و وجود خود مستقر و در حجاب ماهیت خود ثابت و استوارند.

خلقت شیطان براساس مصلحت :
از میان این همه مخلوقات، انسان و جن دارای یک خصوصیتی هستند که علاوه بر ماهیت و تمایز وجودی، آنها را از سائرین جدا کرده است؛ و آن حس استقلال طلبی و انانیت و شخصیت و استکبار است که در انسان بطور شدید و در جن به طور ضعیف موجود است. و این حس موجب آن شده است که خود را بالاتر و برتر و ارجمندتر و عالی رتبه تر از آنچه که هست بنگرد، و صفاتی از بهترین و عالی ترین صفات چون علم و قدرت و حیات و فروع آنها را به خود نسبت دهد و از خود بداند، و خود را کانون و مبدأ این کمالات بداند و حق را یکسره فراموش کند. این حس، حجابی عظیم است. زیرا بر خلاف متن واقع و حقیقت امر است. حجابی است تخیلی و موهومی نه اساسی و اصیل چون سائر موجودات. حجابی است که یکایک از صفات حق را گرفته و کذباً به خود نسبت میدهد و از خود میداند. خداوند شیطان را آفرید و او را دارای خصیصه کبر و استکبار نمود، و نفوس بشری به واسطه انقیاد و متابعت از او اختیاراً دارای این خصیصه شدند، و در نتیجه خود را بزرگ دیدند، و این بزرگ نگری مبدأ تمام خیالات فاسده و آراء و افکار باطله و کردار نکوهیده و بالاخره عقائد و ملکات خبیثه و سیئه گردید، و موجب فاصله افتادن بین آنان و بین حق شد، و این سیر انحرافی تشریعی بر خلاف سنت تکوین و متن واقع گشت.

البته اصل خلقت شیطان از روی مصلحت بود، وگرنه خدا نمی آفرید. و اینک هم شیطان یک مأمور خداست که حکم بازرس دارد، و نمی گذارد اشخاص آلوده و مبتلا به غل و غشِ عالم طبیعت و نفوس اماره، در حرم خداوند قدم گذارند. بازرسی میکند، و تفتیش صحیح به عمل می آورد؛ آنانکه پاک هستند طبق آیه کریمه قَالَ فَبِعِزَتِکَ لاَغْوِیَنَهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلاَ عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ، (آیه ۸۲ و ۸۳ سوره ص)؛ «شیطان گفت: سوگند به عزت تو که تمام بنی آدم را من اغوا میکنم، مگر آنانکه از بندگان مخلص تو باشند.» شیطان را بدانها دسترسی نیست، و آنانکه بر خدا پیشی میگیرند و از استکبار و تکبر بهره کافی دارند، و صفات عُلیا و أسماء حُسنای خدا را دزدیده و به خود نسبت میدهند، جلوی آنها را میگیرد و نمی گذارد در حرم خداوندی که جای خلوص است وارد شوند.

اگر شیطان نبود، عالم نزول و طبع و این دنیای پر غوغا نبود. زیرا شیطان سبب نزول و هبوط آدم بدین عالم شد؛ قبل از آن همه در بهشت بودند، ولی بهشت عالم ذَر که فقط بهشت استعداد و قابلیت بود و انسان همانند فرشتگان و حوریان قابل ترقی و تکامل نبود. شیطان موجب نزول آدم در این عالم و حرکت و مجاهده و جستجوی حق و تدارک مافات شد، و بالاخره انسان از أسفل السافلین با قدم مجاهده با اراده پروردگار حی قَیوم به أعلی عِلیین رسید. انسان از ملائکه هم اشرف شد، و این همه فضائل و درجات کسب نمود. اینها همه در اثر خلقت شیطان است، و فوائد آفرینش او؛ گرچه او چون خودش حجاب است و پیوسته منفور و ملعون ـ زیرا لازمه چنین حجابی که پیوسته موجب بُعد و دوری شود چنین است ـ ولیکن اصل مصلحت آفرینش شیطان را از نظر نباید دور داشت، و شیطان را موجودی مستقل و جدا از حکومت حضرت حق دانست، و او را در کارهای خود فعالٌ لِما یشآء پنداشت؛ که این توهم عین شرک است، و ضعف دستگاه حضرت ربوبی را میرساند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا