اینجا از خدا غیرِ خدا طلبیدن خطاست
وقتى امام سجاد سلام الله علیه به مکّه مشرف شد، به عرض ایشان رساندند: والى مدینه که باغ شما را به ستم گرفت شکایت او را به عبدالملک خلیفه وقت برسانید، چون عبدالملک در این سال به مکّه آمده است. حضرت فرمود: من در کنار کعبه، از صاحب این خانه دنیا نمىخواهم چه رسد که به غیر خدا پناه ببرم و مسائل دنیا را در این جا مطرح کنم! این جا جاى نیایشى است که انسان را با محبوب حقیقى آشنا کند. بدا به حال کسى که در کنار کعبه، از صاحب کعبه غیر از محبوب حقیقى را طلب کند!
امام سجاد علیه السلام در عرفات دید سائلى به تکدّى پرداخته، گریه مىکند. حضرت فرمود:
اگر تمام دنیا دستِ این مرد بود و از دست او گرفته مى شد، حق نداشت امروز در این سرزمین براى آن اشک بریزد! این جا از خدا غیر خدا را طلبیدن، ضرر کردن است.
به تعبیر استاد بزرگوار، حکیم متألّه، مرحوم الهى قمشهاى ـ قدس الله سرّه الشریف ـ :
حجرالأسود خالِ لب لعل است و این خال را ببوس تا به محبوبت برسى. بوسى حَجَر خالِ لب لعلنگاران.(۳)
زائر با یمین خدا بیعت مىکند و حجرالأسود را تنزل دست پروردگار مىداند؛ چه این که کعبه را تنزّل بیت معمور و عرش خدا مىداند و طواف خود را تنزّل طواف فرشتگان مىشمارد. و سرانجام خود را فرشتهاى متوسط مىیابد و آثار فرشتگى را در خود مشاهده مىکند.
وقتى به سرزمین عرفات مىرسد، دعاهاى خاصّ عرفه را همانند امام سجّاد و سالار شهیدان، سیدالشهدا علیهماالسلام مىخواند.
امّا زمزم، رسول الله صلّى الله علیه و آله و سلم آن قدر به آب زمزم علاقه داشت که استهداء مىکرد و مىفرمود: شما که از مکه به مدینه مىآیید، براى من آب زمزم سوغات بیاورید.(۴) این آب در اثر نیایش آن مادر جوشید. وقتى هاجر به ابراهیم خلیل عرض کرد من و این کودک نوزاد را در این سرزمین لم یزرع به که مىسپارى (اِلى مَن تَدَعُنا) فرمود: به صاحب این سرزمین (اِلى ربّ هذه البنیه)(۵) این گفتن همان و آرامش قلب مادر همان.
رسول الله صلّى الله علیه و آله و سلم آن قدر به آب زمزم علاقه داشت که استهداء مىکرد و مىفرمود: شما که از مکه به مدینه مىآیید، براى من آب زمزم سوغات بیاورید.(۴) این آب در اثر نیایش آن مادر جوشید. وقتى هاجر به ابراهیم خلیل عرض کرد من و این کودک نوزاد را در این سرزمین لم یزرع به که مىسپارى (اِلى مَن تَدَعُنا) فرمود: به صاحب این سرزمین (اِلى ربّ هذه البنیه)(۵) این گفتن همان و آرامش قلب مادر همان.
وقتى کودک تشنه شد، مادر به دنبال آب، هفت بار از سینه صفا به مروه و از بالاى مروه به صفا رفت و آمد. ناگهان دید که زیر پاى کودک نوزاد چشمهاى جوشیده است که همچنان هزاران قرن است مىجوشد! چه با برکت است زمزم!
بدا به حال کسى که با آب زمزم وضو بگیرد، در کنار کعبه طواف کند و از خدا غیر خدا بخواهد و نورانى نشود!
امام صادق علیه السلام فرمود: «نور الحق لا یزال على الحاج ما لم یذنب.»(۶)
«حاجى تا زمانى که آلوده به گناه نشود، نور خدا در او هست و زایل نمىشود.»
این عالىترین بهاء به حج و زیارت است. این عمل نور است. خوشا به حال کسى که این نور را در آن جا ببیند و در جان خود پیاده کند.
وقتى انسان از کعبه و از سفر بیت الله باز مىگردد باید طواف وداع انجام دهد و با خدا گفتگو کند.
روایت شده که امام هشتم علیه السلام آنگاه که مىخواست کعبه، این بناى توحید را وداع کند، به خدا عرض مىکرد:
«اِنّی انقلبُ على أن لا اله الاّ أنت»(۷) ؛ «خدایا! من از کنار خانه تو با توحید بازمىگردم و بر این اعتقادم که پروردگارى جز تو نیست.»
زائر باید بگوید: خدایا! من موحّد از اینجا مىروم و نه تنها معتقدم که در عالم خدایى هست که این ضعیفترین درجه توحید است بلکه آنچنان موحّدم که تمام کارها را فانى در کار تو و تمام اوصاف را فانى در وصف تو و بالأخره تمام ذوات را فانى در ذات تو مىبینم؛ (انّى انقلب على أن لا اله الاّ أنت.)
حضرت فرمود: «الدّخول فى الکعبه دخول فى رحمه الله والخروج عن الکعبه خروج من الذنوب»(۸) ؛ اگر انسانى توفیق پیدا کرد و به درون کعبه راه یافت، جایى که انسان در هر حال و به هر سوى مىتواند نماز بخواند، و به هر سمت رو کند به قبله رو کرده است و بالأخره آنجا که نمودار کامل از «فأینما تُوَلُّوا فثمّ وجه الله»(۹) است، چنین شخصى وارد رحمت الهى شده است و هنگامى که از کعبه بیرون مىآید از گناهان خارج مىشود.
حضور امام زمان (عج) در حجّ
وجود مبارک حضرت بقیّه الله، حجه بن الحسن ـ عجّل الله تعالى فرجه الشریف ـ هر سال در مراسم حجّ حضور دارد.(۱۰) در عرفات و منا حاضر است. همچنین بسیارى از شاگردان خاصش مانند ابوبصیرها، سدیر صیرفىها و زهرىها و … که تربیت شده او هستند در مراسم حضور دارند. حضرت مىتواند به شاگردان خود از راه ملکوت بفهماند که چه کسى انسان است و چه کسى حیوان. ممکن است کسى در سرزمین عرفات و منا به وجود مبارک بقیه الله الاعظم دعا هم بکند و دعاى فرج را هم بخواند امّا قلب او، قلب انسان نباشد. ممکن است کسى مشکلى داشته باشد و مشکلش ناخودآگاه به برکت حضرت حجت ـ سلام الله علیه ـ حل شود امّا چنین نیست که اگر عملى خارق عادت در حج یا در منا و عرفات پیدا شد، مستقیماً توسّط وجود مبارک حضرت حجّت باشد. احتمال دارد خود حضرت باشند و احتمال دارد اولیایى که دست پرورده آن حضرت هستند باشند. ممکن است سالمندى، زن یا مرد، و یا ناواردى راه خیمه و چادر را گم کند یا در بین راه بدون زاد و راحله بماند و ولیّى از اولیاى الهى که تربیت شده مکتب ولایت امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ است او را راهنمایى کند. گرچه این شخص مع الواسطه خدمت حضرت حجّت رسیده است اما بلاواسطه نبوده است. چنین نیست که هر اثر غیبى در مراسم حجّ مستقیماً مربوط به وجود مقدس حضرت ولى عصر ـ ارواحنا فداه ـ باشد. خیلى توفیق مىخواهد و چنین تشرّفى براى اَوحَدى از موحّدان پیش مىآید که وجود مبارک حضرت ـ سلام الله علیه ـ شخصاً به بالین او بیاید. البته عنایت ایشان شامل اولیا و شاگردان و صالحین و صدیقین و شهدایى را که تربیت کرده است، مىشود. آنها مأموران ایشان هستند و به دستور ایشان مشکلات دیگران را حلّ مىکنند و خلاصه این که وجود مقدّس حضرت و دست پروردگان ایشان، باطن ما را مىبینند.
تفاوت حج با دیگر عبادات
زائران بیت الله الحرام هر عبادتى را که انجام مىدهند راز و رمز بسیارى از آنها برایشان روشن است. نماز کارهایى دارد. روزه دستوراتى دارد. زکات و جهاد دستوراتى دارد که پى بردن به منافع و فواید این دستورات دشوار نیست. نماز ذکرهایى دارد که معناى آن روشن است؛ رکوع و سجودى دارد که تعظیم را تفهیم مىکند و تشهدى دارد که اعتراف را به همراه دارد و …
روزهداراى پرهیز از مشتهیات است. همدلى و همدردى و همآهنگى با مستمندان و یادآور فشار گرسنگى و تشنگى بعد از مرگ است. روزه گرفتن منافع فراوان دارد که هم منافع طبّى و دنیایىاش معلوم است و هم منافع تهذیب روح و معنوى آن.
زکات، انفاق و تعدیل ثروت و رسیدگى به حال مستمندان و ضعیفان است که منفعت و مصلحت آن هم مشخّص است.
جهاد و مرزدارى و دفاع مقدّس علیه تهاجم بیگانگان نیز منافع فراوانى دارد که پى بردن به آنها دشوار نیست.
لیکن حج، یک سلسله دستورات و مراسم و مناسک دارد که پى بردن به راز و رمز آن بسیار سخت و دشوار است. فهمیدن معناى بیتوته در مشعرالحرام، سر تراشیدن، بین صفا و مروه هفت بار رفتن و بازگشتن و در بخشى از این مسافت هروله کردن و … دشوار است، چرا که این راز و رمزى دارد پیچیده. لذا جریان تعبّد در حجّ بیش از سایر دستورات دینى است.
از رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلم نقل شده است که آن حضرت به هنگام لبیک گفتن، به خدا عرض کرد:
«لبّیکَ بِحَجَّه حَقّاً تَعَبُّداً و َرِقّاً»(۱۱)؛ «خدایا! من با رقّیت و عبودیّت محض لبیک مىگویم و مناسک حجّ را انجام مىدهم.»
از آنجا که روح تعبّد در حج بیشتر است، سرّ بسیارى از مناسک با عقل عادى قابل تبیین نیست. لذا به هنگام گفتن لبیک، عرض کرد: «تعبّداً و رقّاً» نظیر ذکرى که در سجده تلاوت گفته مىشود.
پس حج یک سلسله دستوراتى دارد که با بندگى محض و رقّیت صرف و عبودیّت تامّ هماهنگتر است، براى این که آن اسرار و منافع مرموز را تبیین کنند، در روایات به صورت منافع آوردهاند و گاهى هم به صورت داستان در سخنان اهل معرفت و دل آمده است. از یک سو به عنوان بیان اسرار است و از سوى دیگر به عنوان داستان مىخواهند بخشهاى اساسى حج را خوب تفهیم و تبیین کنند.
۳ ـ دیوان الهى قمشهاى.
۴ ـ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۱۳۵.
۵ ـ فروع کافى، ج۴، ص۲۰۱ .
۶ ـ فروع کافى، ج۴، ص۲۵۳/ ثواب الاعمال صدوق، ص۷۴.
۷ ـ وافى، باب دخول الکعبه .
۸ ـ وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۲۷۲.
۹ ـ بقره/ ۱۱۵.
۱۰ ـ بحار، ج۵۲، ص۱۵۱ و ص۱۵۲/ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۳۰۷.
۱۱ ـ مجمع الزوائد، ج۳، ص۲۲۳/ و محجه البیضاى فیض کاشانى.