اسم من ((خشخاش )) است !

اسم من ((خشخاش )) است !

دارای انواع و اقسام می باشم که مهمترین آنها خشخاش سفید – خشخاش سیاه – خشخاش منشور – خشخاش زبدی و خشخاش شاخی است .خشخاش سفید
از بین انواع خشخاش تنها من که خشخاش سفید نام دارم اهلی و بستانی شده و کشت می شوم . و طبق تحقیقاتی که به عمل آمده کشت من در ایران از قرن نوزدهم شروع شده و قبل از آن در ایران کاشتن من معمول نبوده ولی از زمان تسلط اعراب بر ایران مختصری از شیره اش از خارج به ایران وارد شده است . گل بوته من که به گل شیطان معروف است سفید و با خطوط الوان بسیار زیبا و دیدنی است . دانه های کوزه من به الوان سفید – زرد – قهوه ای و سیاه دیده می شود و طبق مقررات داروسازی روغن خشخاش را فقط بایستی از دانه های سیاه گرفت ولی در صنعت رعایت این اصل نمی شود. شیره ای که از کوزه من می گیرند نامش افیون می باشد که بدون جهت به تریاک معروف شده و بعدا در جای دیگر خود را به شما معرفی کرده زیان خود را شرح خواهد داد، دانه های من ۲۵ درصد روغن دارد و این روغن در داروسازی و صنعت مصرف می شود. به کوزه خشک کرده من کوکنار می گویند. کبسول مرا هنگامی که رنگ آن شروع به زرد شدن کرد چیده و خشک می کنند. کوکنار مسکن و آرامبخش است ، جوشانده آن بطور غرغره در مورد گلودرد و سینه درد تجویز می شود و تنقیه این جوشانده در مورد اسهال خونین بکار می رود. خوردن دانه های من حرکات دودی معده را تقویت کرده و نفخ را از بین می برد. در استعمال داخلی کوکنار بدون دانه به صورت دمکرده یک درصد بکار می رود.خشخاش سیاه
معنی کلمه خشخاش سیاه در کتب قدیم و جدید با هم فرق کلی دارد. در کتب جدید که ترجمه ی کتب اروپائی است خشخاش سیاه به نوعی خشخاش سفید اطلاق می شود که رنگ دانه های آن سیاه است ولی در کتب قدیمی ایران خشخاش سیاه به گیاه اطلاق می شد که با خشخاش سفید فرق کلی داشت . خشخاش سیاه دارای گلی است سرخ و آتشین که مانند لاله داغ دار بوده و شباهت زیادی به گل شقایق دارد و روی این اصل عده ای آنرا نوعی شقایق می دانند. این نوع خشخاش تاکنون اهلی و بستانی نشده و تنها در دامنه ی کوه البرز به عمل می آید و در جاهای دیگر کمتر دیده شده است و به موجب یک افسانه ی قدیمی کشت آنرا به سیمرغ نسبت می دهند و می گویند چون سیمرغ نگهداری و تربیت زال نریمان را عهده دار شد آنرا کاشت و راه گرفتن نوشدارو را از شیره کوزه آن به او آموخت تا در موقع لزوم جان نوه ی خود را از مرگ نجات دهد ولی متاءسفانه پس از مرگ سهراب به دست رستم رسید.
برگ خشخاش سیاه از خشخاش سفید خشن تر و کلفت تر و دندانه های اطراف آن بیشتر است .
از کوزه من چنانچه قبلا شرح داده شد نوشدارو می گیرند که سابقا کلمه تریاک منحصرا به آن اطلاق می شد و حالا تریاک سیاه خوانده می شود دانه های کوزه من برخلاف دانه های خشخاش سفید خوراکی نیست و تنها مصرف دارویی دارد. برگ یا تخم و شیره من در همه احوال از خشخاش سفید قوی تر و موثرتر است . جهت رفع حرارت جگر و سیلان رحم مفید است جوشانده ریشه گیاه من که به نصف برسد جهت عرق النساء (سیاتیک ) تجویز می شود.خشخاش منشور
از آن جهت مرا منشور نامند که برگ و گل من زود می ریزد – من نوعی خشخاش وحشی و بیابانی هستم برگ من شبیه برگ رازیانه وتر تیزک است برگ من زبر و مایل به سفیدی است کوزه من کوچک شبیه شقایق است خاصیت تسکین دهنده و آرام بخش من از تریاک سیاه کمتر زرد بیشتر است در اطراف من و برادرم خشخاش زبدی هنوز مطالعات جدید به عمل نیامده و بعید نیست که همانگونه که امروز نوشداروی تریاک سیاه اهمیت پیدا کرده است ما دو برادر یک روز شهرت جهانی پیدا نماییم .
خشخاش زبدی
زبد به فتح زا و با به معنی کف دریا است و چون جمیع اجزای من سفید و ستک مانند کف دریا می باشد به من خشخاش زبدی گفته اند. جمیع اجزاء من قی آور و مسهل قوی می باشند – استنشاق جوشانده من جهت پاک شدن دماغ و خوردن آن جهت دفع بلغم مفید می باشد. بذر من تا ۵/۲ گرم جهت اسهال بلغم تجویز شده و زیادتر از آن سمی و کشنده می باشد.خشخاش شاخی
اسم من خشخاش شاخی است و اعراب خشخاش مقرن گویند و در زبان فرنگی به من خشخاش کرنو گویند. جوشانده من با آب عسل ضد عفونی کننده جلدی است و خوردن آن ضد عفونی کننده معده بوده و اخلاط آنرا بوسیله قی و اسهال خارج می کند. سرمه گل من با روغن زیتون جهت پاک کردن چشم از چرک مفید است . خوردن یک مثقال از بذر من مسهل بسیار قوی بوده و جوشانده ی ریشه من جهت پاک شدن کبد و عرق النساء سودمند می باشد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
به بالا بروید