اشعاری به مناسبت ولادت امام محمد باقر (ع)

اشعاری به مناسبت ولادت امام محمد باقر (ع)

هلال ماه رجب انعکاس ابرویت

جهانیان همگی مست عطر خوشبویت

به روز اول مه آمدی به این دنیا

طلیعه ای تو به میلاد جد نیکویت

تو هدیه‌ای ز خدا بر امام زین العباد

سرور قلب پدر روی ماه دلجویت

ز مادرت حسنی،وز پدر حسینی تو

دل حسین(ع) تو بردی به جعد گیسویت

تو هاشمی،علوی،فاطمی ترین هستی 

تو باقری و شکافی،علوم در کویت

محمدی و محمد(ص) سلام داده به تو

شمایلت چو پیمبر، مثال او خویت

تو سرور علمای زمان خود گردی

و علمشان همه سنجند با ترازویت

دلم هوای تو کرده، دلم هوای بقیع

طلب نما تو مرا میل دل بود سویت

خوشا به شهر مدینه زمان میلادت

کنار حجت حق مهدی خداجویت

اسماعیل تقوایی

***

گل به دامن رسیده ، وقت خوندن رسیده

گل بارون شد مدینه ، نوه ی امام حسن رسیده

سر زده از سپیده ، خورشید دل و دیده

مژده آی بچه شیعه ، نوه ی امام حسین رسیده

ای نَسَبِ تو بهترین تو دنیا

می رسی از هر دو طرف به زهرا

(یا مولا یا امام باقر)

قرعه ی فال احمد، عالم آل احمد

از خوشحالی تو جنت ، میده به علی پیاله احمد

جبرئیل شده خیره ، دلش واسه تو میره

جابر موند زنده تا که ، ببینه روی تو رو بمیره

پر شده امشب از خوشی ساغرم

مست تولای امام باقرم

(یا مولا یا امام باقر)

تو آقا من یه برده ، عشقت درمون درده

دور سرت الهی ، عمو علی اکبرت بگرده

شاده هر روز و هر شب ، از شوق تو مرتب

هِی میسوزونه اسفند، پای قدم تو عمه زینب

اومدی با اومدنت مدینه ، دوباره رنگ شادیو ببینه

(یا مولا یا امام باقر)

مظاهر کثیری نژاد

***

مدینه باز دل بی قرارِ

زمین پُر از عطرِ بهارِ

فرشته نذرِ امام باقر گلاب و آیینه میاره

سحرِ روشن امید تو آسمونا در اومده

می تابه نورِ معرفت که عمرِ ظلمت سر اومده

رویِ دست امام سجاد گل پیغمبر اومده

مدینه باز دل بی قرارِ

زمین پُر از عطرِ بهارِ

فرشته نذرِ امام باقر گلاب و آیینه میاره

تو قاب چشماش پُر از اشکِ تبسم مادرِ

با یک نگاهش دلِ بابا ، به آسمون میپره

به روی ماهش گلای بوسۀ عمو علی اکبرِ

مدینه باز دل بی قرارِ

زمین پُر از عطرِ بهارِ

فرشته نذرِ امام باقر گلاب و آیینه میاره

ستارۀ عرش برینه ، چراغِ مهرش توی  سینه

میون خونه میخنده ، وقتی حسینِ زهرا رو میبینه

مدینه باز دل بی قرارِ

زمین پُر از عطرِ بهارِ

فرشته نذرِ امام باقر گلاب و آیینه میاره

شرابِ کوثرِ خدا ، میریزه از گوشۀ لبش

برایِ خواب آروم میشه رو دستایِ عمه زینبش

صدایِ خندۀ اباالفضل لالایی خونه هر شبش

مدینه باز دل بی قرارِ

زمین پُر از عطرِ بهارِ

فرشته نذرِ امام باقر گلاب و آیینه میاره

سخاوتُ وسعِت لطفش ، همیشه دریاییِ

ولایتش نور مهتابه شبای رویاییِ

تو عشق و مستی بهونۀ همه دلایِ زهراییِ

مدینه باز دل بی قرارِ

زمین پُر از عطرِ بهارِ

فرشته نذرِ امام باقر گلاب و آیینه میاره

تو باقرالعلمِ خدایی

بهشتِ سرسبزِ ولایی

تو یادگارِ پرنده هایِ مهاجرِ کرببلایی

شبِ جشنِ نگاه تو ، نزولِ مهر ومحبتِ

با تو بودن برایِ من قشنگ تر از حور و جنتِ

عیدیِ امشبم آقاجون ، یه براتِ زیارتِ

مدینه باز دل بی قرارِ

زمین پُر از عطرِ بهارِ

فرشته نذرِ امام باقر گلاب و آیینه میاره

تو دفترِ خاطراتِ من ، نشونۀ عشقتِ

رو شاخۀ مردۀ قلبم ، جوونۀ عشقتِ

دلم یه عمرِ که با دعایِ تو دیوونۀ عشقتِ

مدینه باز دل بی قرارِ

زمین پُر از عطرِ بهارِ

فرشته نذرِ امام باقر گلاب و آیینه میاره

ابوالفضل عابدی پور

***

گشته ذکر عالمین یا باقر آل عبا

 آمده فرزند زهرا باقر آل عبا

این خجسته جشنِ میلاد،تهنیت باد تهنیت باد

ای عزیز مصطفی یا باقر آل عبا…

جلوه شد ماهِ رخ دلبند زین العابدین

 مثل گل زیبا بُوَد فرزند زین العابدین

این خجسته جشنِ میلاد،تهنیت باد تهنیت باد

ای عزیز مصطفی یا باقر آل عبا…

 این پسر که عالمی محوِ تماشایش بُوَد

 همچو قرآنی به روی دستِ بابایش بُوَد

این خجسته جشنِ میلاد،تهنیت باد تهنیت باد

ای عزیز مصطفی یا باقر آل عبا…

بر خلایق تا ابد محبوب و مولا آمده

مخزن علمِ خداوندی به دنیا آمده

این خجسته جشنِ میلاد….

دُرّ رحمت از یم حقّ الیقین باید گرفت

عیدی از دستِ امامُ العارفین باید گرفت

 این خجسته جشنِ میلاد….

یک شبِ میلادت ای قدر و مقامِ تو رفیع

وعده ی ما مرقدت در صحن و ایوانِ بقیع

ای ولای تو مرا دلگرمی و بود و نبود

آرزوی ما بُوَد نابودی ِ آلِ سعود

ای فروغِ عرش اعلا،یبن الزهرا یبن الزهرا…

ای عزیز مصطفی یا باقرِ آل عبا…

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا