اصل پنجم قانون کار

اصل پنجم قانون کار

پرانتز باز
همه چیز سر جای خودش بود
و خودش سر جای چیزی مثل…
آب که سر بالا می رود
چرا که هر وقت ایستاده بخوابی
بی گمان خوابیده بیدار می شوی
و این اصل پنجم قانون کار است
که با خط درشت بر پیشانیم نوشته اند
پرانتز بسته
کسی از خیابان می گذرد
از همه چیزهائی که او را بیاد می آورند
پرانتز باز
می گذرد
کودکان با بادبزنهای دستی
کلمات زبان بسته را بیاد می آورند
و مغازه دارها به انتظار کسی می نشینند
که همواره می آید اما او نیست
پرانتز بسته
از لا به لای انگشتانش همه چیز را مرور می کند
بشقاب صد هزار نفری را
حکم دو یاری
بازی سرشکستنک
جای این همه خالی را
مرور می کند
بالای تمام خیابان ها
خیابانی هست
بالای تمام خیابانها
خیابانی
نامی را زیر لب تکرار می کند
تکرار می کند زیر لب نامی را
مردم به او نمی خندند
دیوانه نشده است
مردم به او گریه می کنند
دیوانه شده اند
پرانتز باز
بی آن که بسته شود
همه چیز سر جای خودش بود
و خودش سر جای چیزی مثل…

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا