اعلمیت و مرجعیت (۲)

اعلمیت و مرجعیت (2)

شیخ انصارى در مطارح الانظار مى نویسد:
(الاعلم من کان أقوى ملکه وأشدّ استنباطاً بحسب القواعد المقرره ونعنى به من أجاد فى فهم الأخبار مطابقه والتزام اشاره وتلویحاً وفى فهم أنواع التعارض وتمیز بعضها عن بعض وفى الجمع بینهما بإعمال القواعد المقرره لذلک مراعیاً للتقریبات العرفیه ونکاتها وفى تشخیص مظان الأصول اللفظیه والعملیه وهکذا إلى سائر وجوه الاجتهاد واما أکثر الاستنباط وزیاده الاستخراج الفعلى مما لامدخلیه له تحت مسئلتنا.)۱۶
اعلم کسى است که ملکه اجتهاد او قوى تر باشد و طبق قواعد تعیین شده بهتر استنباط کند و اخبار را خوب دریافت نمایدو از دلالت مطابقى التزامى اشارات و تلحویات اخبار بهره بردو درک خوبى در فهم انواع تعارض و تشخیص آن و در جمع بین اخبار متعارض و کاربرد قواعد تعیین شده داشته باشد در عین این که به تقریبات و نکات عرفى [در جمع بین اخبار] توجه مى کند.
و توان تشخیص جایگاه اجراى اصول لفظى و عملى را داشته و به سائر راههاى اجتهاد نیز آشنا باشد. اما استنباط بیشتر و استخراج زیادتر فعلى دخالتى در مسأله ما ندارد.
سیدابوالحسن اصفهانى (م: ۱۳۶۵) مى گوید:
(ولیعلم أن الملاک فى الاعلمیه هوالأقدریه فى فهم الأخبار واستنباط الأحکام منها وکونه أجود فهماً للأخبار وشده الاستنباط لاکثره الاستنباط الفعلى ولا تدقیق النظر فى المسائل الاصولیه التى قلما یتفق وقوعها فى طریق الاستنباط کالمعانى الحرفیه)۱۷
و باید دانسته شود که ملاک در اعلمیت توان بیشتر فهم اخبار و استنباط احکام از آنهاست و این که مجتهد درک و فهم بهترى ازاخبار داشته و از قوت استنباط برخوردار باشد نه کثرت استنباط فعلى و نه وقت در مسائل اصولى که کمتر در راه استنباط واقع مى شوند مانند بحث معانى حرفى.)
محقق عراقى مى گوید:
(المراد من الاعلم من کان أحسن استنباطاً من غیره لکونه اقوى نظراً فى تنقیح قواعد المسأله ومدارکها واکثر خبره فى کیفیه تطبیقها على مواردها وأجود فهما للاخبار فى استنباط المسائل الفرعیه من مضامینها مطابقه والتزاماً واشاره وتلویحاً وأکثر اطلاعاً بمدارک المسأله ونظائرها کما یرشد إلیه قوله(ع): (أنتم أفقه الناس إذا عرفتم معانى کلامنا)۱۸ نعم لاعبره بکثره الاستنباط والاحاطه بالفروع الفقهیه لانّ ذلک یجامع مع ضعف الملکه ایضاً)۱۹
مقصود از اعلم کسى است که استنباط نیکوترى از دیگران داشته باشد. براى دین که نظر وبینش قوى ترى در تنقیح مسأله و مدارک آن و خبرویت بیشترى در چگونگى تطبیق قواعد مسأله بر موارد آن و فهم بهترى در اخبار و استنباط مسائل فرعى از مضمون مطابقى التزامى اشارى آن و اطلاعات فزونترى از مدارک مسأله و نظائر آن دارد.
به همین نظر ارشاد مى کند سخن معصوم که مى فرماید:
(شما فقیه ترین مردم هستید زمانى که معناى سخنان ما را بشناسید).
آرى ملاک اعلمیت کثرت استنباط و احاطه به فروع فقهى نیست زیرا این دو با ضعف ملکه نیز سازگارند.
سید محمد کاظم یزدى درعروه الوثقى مى نویسد:
(المراد من الاعلم من یکون اعرف بالقواعد والمدارک للمسأله واکثر اطلاعاً لنظائرها وللأخبار وأجود فهماً للأخبار والحاصل ان یکون أجود استنباطاً).۲۰
اعلم کسى است که قواعد ومدارک مسأله را بیشتر بشناسد و اطلاع زیادترى از مسائل همانندآن داشته باشد. آگاهى بیشترى از اخبار داشته باشد و بهترآنها را بفهمد ونتیجه این که: استنباط بهتر داشته باشد.
از مجموع آنچه در تعریف اعلم ارائه شد به خوبى این مطلب به دست مى آید که آنچه در اعلمیت نقش اصلى را دارد کیفیت استنباط است نه کثرت استنباط. در نتیجه آن مجتهدى که از ابزار اجتهاد بهره بیشتر و بهترى ببرد اعلم خواهد بود و این دقت و توجه را باید در تمام مسائلى که استنباط مى کند به خرج بدهد. اجتهاد زیاد که همراه با دقت و آگاهى نباشد کارساز نیست و صرف اطلاع از اقوال بزرگان نیز کارآرایى ندارد.
همچنین توانایى زیاد بر مسائل اصولى که نقشى در اجتهاد ندارند نمى تواند نشانه اعلمیت باشد. چه بسا اشخاصى که ید طولائى در مسائل اصولى دارند; اما در تطبیق قواعد با موارد آن تبحر ندارند و درنتیجه در استنباط و استخراج احکام ضعیف و ناتوانند. این در تاریخ اجتهاد شاهد و گواه دارد. اصول دانانى بوده اند که به خاطر غور و ژرف کاوى بیش از اندازه و مورد نیاز در دانش اصول اهل نظر براى فتواى آنان بهایى نداده اند و ارزشى قائل نشده اند.
کثرت استنباط در صورتى که دقت لازم در استخراج احکام را به همراه نداشته باشد نشانه اعلمیت نیست. گرچه با وجود دیگر ملاکه مى توان آن را نوعى تجربه عملى براى استنباط قرار داد که باعث قوت توان اجتهاد مى گردد.
ملاک دیگرى که برخى برآن پاى مى فشارند و آن را نشانه اعلمیت فرد مى شمارند درک محضر اساتید بسیار است.
این نیز از ملاکهاى باطل و بى ارزش است. حضور زیاد در درس مهمتر از کثرت استنباط نیست. همان گونه که زیادى استنباط فعلى به تنهایى دلیل بر اعلمیت نیست حضور زیاد در دروس حوزه نیز دلیل بر اعملیت فرد نمى گردد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا