تدبیر ش ۷۹ (مهر) آبان و آذر ۹۱لزوم بررسی تاریخی حوادث سیزده آبان
در مورد مسئله سیزده آبان که در ادبیات نظام اسلامی ما بهعنوان مبارزه با استکبار نام گرفته است، حرفهای گفتنی بسیار است. مسئله فقط این نیست که ما یک خاطره تاریخی را میخواهیم زنده نگه داریم یا به آن افتخار کنیم؛ مضامینی در دل این مسئله وجود دارد. شما میدانید که سیزده آبان حامل سه حادثه تاریخی است؛ تبعید امام در سال ۴۳، کشتار دانش آموزان نوجوان در سال ۵۷و سرانجام تسخیر لانه جاسوسی در سال ۵۸. در هر سه حادثه، یک طرف ملت ایران است، احساسات مردم است، مظهر مبارزه یعنی امام بزرگوار است و مردم ایران؛ یک طرف قضیه هم دولت مستکبر آمریکاست. بنابراین، یک مبارزهای بین نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی و ملت ایران با این اعتقاد از یک طرف، و دولتمردان آمریکا و حکومت مستکبر آمریکا از طرف دیگر در جریان است. … شما جوانها با نگاه تاریخی به مسائل کشور، باید روی این مسئله تأمل کنید.۲ ۲. ۱۰/۰۸/۹۱ بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان در آستانه روز ملی مبارزه با استکبار جهانیتحلیل پیروزی ملت ایران در ۶۰ سال ایستادگی در مقابل آمریکا
دو نکته اساسی در اینجا[مبارزه با استکبار آمریکا] وجود دارد که باید مورد بررسی قرار بگیرد: یکی اینکه این مبارزه از کجا شروع شد و چه مراحلی را طی کرد و به کجا رسید؟ دوم اینکه نتیجه این مبارزه چه شد؟ بالاخره دو گروه، دو دسته، دو انسان وقتی با هم مبارزه میکنند، یکی باید پیروز باشد، یکی باید شکست بخورد. نتیجه چه شد؟ در این مبارزه طولانی، کی پیروز شد؟ کی شکست خورد؟.
در مورد سؤال اول که مبارزه از کِی شروع شد؟ مبارزه از قبل از سال ۴۳ شروع شد؛ یعنی از سال ۳۲ با کودتای۲۸ مرداد که به وسیله آمریکاییها در ایران انجام گرفت و حکومت دکتر مصدق را سرنگون کردند. مأموران آمریکایی … رسماً آمدند ایران، با چمدانهای پر از دلار، الواط و اوباش و اراذل و بعضی از سیاستمداران خودفروخته را تطمیع کردند و کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ را در اینجا راه انداختند و حکومت مصدق را سرنگون کردند. جالب این است که بدانید حکومت مصدق که به وسیله آمریکاییها سرنگون شد، هیچگونه خصومتی با آمریکاییها نداشت. او در مقابله با انگلیسیها ایستاده بود و به آمریکاییهـا اعتماد کرده بـود؛ امیدوار بـود که آمریکاییها به او کمک کنند؛ با آنها روابط دوستانهای داشت، به آنها اظهار علاقه میکرد، شاید اظهار کوچکی میکرد. … منافع استکباری اقتضاء کرد، آمریکاییها با انگلیسها همدست شدند، پولها را برداشتند آوردند اینجا و کار خود را کردند. عنصر اصلی کودتا در تهران، یک فرد آمریکایی بود؛ … بعد که کودتا را به ثمر رساندند و شاه را که فرار کرده بود، به اینجا برگرداندند، شدند همهکاره کشور؛ یعنی زمام اختیار کشور را در دست گرفت. … اینها ده سال … هر کار خواستند در این کشور کردند؛ بالأخره یک انفجاری در ده سال بعد از این قضیه در خرداد ۴۲ اتفاق افتاد. اینجا هم طرف قضیه اگرچه حکومت ظالم طاغوت و حکومت پهلوی بود، اما آمریکاییها پشت سر این حکومت قرار داشتند؛ آنها بودند که آن را تقویت میکردند و به وسیله او بر همه امور کشور ما مسلط شده بودند. این مبارزه ادامه پیدا کرد تا سال ۴۳ آمریکاییها ناگزیر شدند مستقیماً داخل مسائل بشوند. امام بزرگوار را در سال ۴۳ تبعید کردند. اینجا هم به حسب ظاهر، آنها توانستند حرف خودشان را پیش ببرند و به خیال خودشان ملت ایران را مغلوب کنند؛ اما ملت ایران مغلوب نشد. … در سال ۵۶ و دنبالهاش سال ۵۷ این حرکت عظیم ملت ایران به رهبری امام بزرگوار شروع شد. این دفعه، این مبارزه دیگر مبارزهای نبود که امید پیروزی برای دشمن وجود داشته باشد. ملت ایستاد، مقاومت کرد، فداکاری کرد؛ مردانش، زنانش، حتّی دانشآموزانش در خیابانها کشته شدند؛ اما سرانجام در سال ۱۳۵۷ ملت ایران پیروز شد. یعنی در این مبارزه طولانی از سال ۳۲ تا سال ۵۷ – در طول مدت بیست و پنج سال مبارزه – بالأخره آن که پیروز میدان شد، ملت ایران بود. انقلاب اسلامی پیروز شد، حکومت متکی به آمریکا سرنگون شد، حکومت پادشاهی طولانیمدتِ استبدادی خبیثِ فاسدِ وابسته نابود شد و حکومت ملت ایران، حکومت انقلاب و نظام اسلامی بر سر کار آمد.
از روز اول آمریکاییها شروع کردند به معارضه، به اخلال در کارها؛ مرکز اخلال و مرکز همه توطئه ها هم همین لانه جاسوسی، یعنی سفارت آمریکا در تهران بود. … در سیزده آبان سال ۵۸ دانشجوها بهعنوان زبدهترین قشر مبارز ملت ایران، حرکت تسخیر لانه جاسوسی را انجام دادند. اینجا یک بار دیگر آمریکا در توطئه های خود در مقابل ملت ایران شکست خورد.
سلسله شکستهای آمریکا ادامه پیدا کرد. … این شکست آمریکا در منطقه بود. امروز مردم این شکست را دارند میبینند؛ با حوادث مصر، حوادث تونس، حوادث شمال آفریقا، حوادث این منطقه عظیم عربی، با نفرتی که ملتها نسبت به آمریکاییها پیدا کردهاند. آن روز کسی از آحاد مردم نمیتوانست با دقت این را ببیند؛ اما تئوریسینهای سیاسی آمریکایی میفهمیدند که این انقلاب اگر بماند، اگر ریشه بدواند، اگر از خود بار و برگ صحیح و چشمگیری نشان بدهد، این حوادث پیش خواهد آمد. لذا هرچه در توان داشتند، تا امروز علیه انقلاب به کار برده اند.
خب! حالا بعد از این مدت مبارزه، کی در این میدان پیروز شده؟ این خیلی مسئله مهمی است. از سال ۳۲ تا الآن که نزدیک سال ۹۲ هستیم – یعنی در طول حدود شصت سال – یک مبارزه بین ملت ایران از یک طرف، و دولت مستکبر آمریکا از طرف دیگر، به راه افتاده؛ این چیز کوچکی نیست، این خیلی حادثه مهمی است. تا امروز کی پیروز این میدان است؟ این درخور تأمل است. وقتی ما فهمیدیم که در اینجا آنکه پیروز شده است، اراده و تصمیم قاطع یک ملت همراه با ایمان و توکل به خداست، این درسی میشود برای همه ملتها؛ این یک اصلی میشود در همه تحولات تاریخی؛ فلسفه جدید تاریخ، مبتنی بر اصول اسلامی، با نگاه کردن به این حادثه، به بار مینشیند، تدوین میشود و مورد قبول همه قرار میگیرد؛ و این واقعیت اتفاق افتاده است؛ یعنی ملت ایران در تمام این مدت و تا امروز، پیروز این میدان عظیم است. به چه دلیل؟ به طرف ایران نگاه کنید؛ دلیلش این است که اینها میخواستند انقلاب را از بین ببرند، اما انقلاب ماند؛ انقلاب نه فقط ماند، بلکه روزبهروز قویتر شد. … البته در این زمینهها خیلی حرف هست؛ اگر انسان بخواهد همه جوانب قضیه را بگوید، شاید ساعتها به طول بینجامد؛ اما در یک جمله کوتاه میشود اینجور نتیجهگیری کرد که قدرت آمریکا، دولت آمریکا، استکبار آمریکا که در مقابل ملت ایران قرار گرفته بود و این مبارزه طولانی را از سال ۳۲ با ملت ایران شروع کرده بود – که امسال سال ۹۱ است – در این مبارزه، آن که شکست خورده، همان دولت مستکبرِ متکبرِ خودبزرگبین آمریکاست؛ و آن که پیروز شده، ملت سرافرازِ مصممِ مقتدرِ ایران است. … خب! نتیجه چه؟ نمیخواهیم که رجز بخوانیم، نمیخواهیم که حماسهسرایی کنیم؛ میخواهیم یاد بگیریم، میخواهیم درس بگیریم؛ میخواهیم از حقایق و واقعیات عالم، به برکت هدایت اسلامی، راهمان را پیدا کنیم. درس این است که وقتی یک ملتی عازم و مصمم ایستاد و مقاومت کرد و از درون جوشید و به خدای بزرگ اتکال کرد و در میدان مبارزه، از جان و مال و آبرو دریغ نکرد، ولو آن ملت به قدر حریف پول ندارد، به قدر حریف سلاح ندارد، به قدر حریف پیشرفت علمی نداشته است، جمعیتش نسبت به حریف کم است، یکصدم حریف رسانه ندارد، این ملت در بزرگترین مبارزات و سختترین مبارزات، پیروز خواهد شد.۲ ۲. ۱۰/۰۸/۹۱ بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان در آستانه روز ملی مبارزه با استکبار جهانیلزوم مراقبت در چالش با آمریکا
چالشهای ما با استکبار جهانی تمام که نشده است – تمام هم نخواهد شد، عیبی هم ندارد – چالش و زورآزمایی، برای یک ملت ورزش است و او را روزبهروز قویتر میکند؛ ما با این چالشها قوی میشویم؛ لیکن باید مراقب بود، فهمید که چالش هست، فهمید که حریف چه کار میخواهد بکند، فهمید که راه مقابله با حریف چیست. اگر اینها را نفهمیدیم، اگر دچار نفهمی شدیم، اگر دچار راحتطلبی شدیم، اگر از بیّنات و واضحات غفلت کردیـم، شکست مـیخـوریـم؛ خدا کـه بـا کسی خویشاوندی ندارد. اگر ایستادید – همچنان که تا امروز ایستادهاید – و متکی به خدا و دین خدا بودید، قطعاً پیروز میشوید؛ اما اگر ما نایستیم، اگر به شرایط لازمِ یک مبارزه با این عظمت توجه نکنیم، خب! معلوم است که خدای متعال به ملتهای تنبل، به ملتهای سرگرم مسائل حقیر، توجهی نمیکند. لطف خدا، عنایت خدا، پشتیبانی خدا شامل ملتهایی میشود که بایستند، بفهمند، بصیرت داشته باشند، تشخیص بدهند، حرکت کنند.۲
2. ۱۰/۰۸/۹۱ بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان در آستانه روز ملی مبارزه با استکبار جهانیمقایسه انقلاب اسلامی با انقلاب کبیر فرانسه و اکتبر شوروی
انقلاب کبیر فرانسه به یک معنا یک انقلاب ناکام بود. حداکثر یازده سال یا دوازده سال بعد از انقلاب، امپراتوری پرقدرت ناپلئون به وجود میآید؛ یعنی یک پادشاهی مطلق، که پادشاهان قبل از لویی شانزدهمِ کشتهشده در انقلاب هم اینجور که ناپلئون پادشاهی کرده بود، پادشاهی نکرده بودند! ناپلئون میخواست تاجگذاری کند، پاپ را آوردند تا تاج سلطنت را روی سر ناپلئون بگذارد؛ اما ناپلئون اجازه نداد پاپ بگذارد؛ از دست پاپ گرفت، خودش روی سرش گذاشت! حالا اینها در حاشیه و توی پرانتز است. در مقایسه با انقلاب ما، بد نیست به این نکته توجه شود: در انقلاب ما آن چیزی که نگذاشت چنین حوادث و فجایعی پیش بیاید – لااقل بـه یک شکلی، ولـو مثلاً خفیفتـرش – وجـود امام خمینی بود. آن رهبریای که متّبع و متنفّذ و مطاع عندالکل بود، او بود که نگذاشت؛ والاّ مطمئن باشید که حالا اگر نه آنجور حوادث، حوادثی شبیه آن پیش میآمد. در همین ده دوازده سالی که مابین انقلاب تا ظهور ناپلئون و قدرت گرفتن ناپلئون است، سه گروه بر سر کار آمدند؛ که هر گروه، گروه قبلیشان را کشتند، نابود کردند و خودشان سر کار آمدند؛ باز گروه بعدی آمد، این گروه را نابود کرد و کشت. مردم هم که در نهایت بلبشو و بدبختی زندگی میکردند. این انقلاب کبیر فرانسه بود، انقلاب اکتبر شوروی هم از جهات زیادی همینجور است – یعنی شبیه انقلاب کبیر فرانسه است – منتها آنجا یک وضع خاصی بود، و عوامل گوناگون دیگری که به یک شکلی مردم را هدایت و کنترل کرد. بد نیست اینها مورد توجه قرار بگیرد. در محافلی که حالا بنده با اینها برخورد دارم – چه محافل تاریخی، چه محافل دانشگاهی اینچنینی – متأسفانه نمیبینم که به نکات موجود در این انقلابها توجه کنند.۵ ۵. ۹۱/۰۸/۲۴ بیانات در چهارمین نشست اندیشههای راهبردی با موضوع آزادیوضعیت بسیار تأسفبار غرب از لحاظ آزادی
ما حالا که میخواهیم درباره مسئله آزادی بحث کنیم و تحقیق کنیم و پژوهش کنیم و پیش برویم، نسبتمان با نظرات غربی چه باشد؟ این یک نکته اساسی است. … یک فاصله عمیقی بین نگاه و نگرش اسلام و نگاه و نگرش غرب وجود دارد؛ … منشأ اصلی هم … این است که: ملاک و معیار آزادی در آنجا بحث انسانسالاری است؛ در اینجا بحث خداسالاری است، عبودیت خداست، توحید الهی است؛ این به جای خود محفوظ. یک وقت ما نگاه میکنیم به نظرات غربی، میبینیم این نظرات خروجی خوبی نداشتهاند؛ واقع قضیه این است دیگر. حالا این همه متفکرین برجسته و بزرگشان – «کانت» و غیر کانت و دیگران – راجع به آزادی حرف زدهاند و مطالبی گفتهاند؛ کو حالا؟ کجای دنیای غرب از لحاظ عمل، رفتارشان منطبق است با آن چیزهایی که آنها گفتهاند و آنها خواستهاند؟ آن محدودیتهایی که آنها مراعات کردهاند و ملاحظه کردهاند، وجود ندارد. اگر فرض کنیم این چیزی که امروز در واقعیت غرب میبینیم، عیناً ترجمه عملیاتی آنهاست؛ پس آنها هم خیلی وضعشان بد بوده؛ چون امروز وضعیت غرب از لحاظ آزادی، وضعیت بسیار تأسفبار و بدی است؛ یعنی به هیچ وجه قابل دفاع نیست.
در غرب، امروز آزادی اقتصادی به همین شکل است: … تصاحب موقعیتهای اقتصادی به وسیله اشخاص معدود. اگر کسی توانست با زرنگی یا با تقلب یا با هر شکل دیگری، خودش را به باشگاه توانگران اقتصادی برساند، همه چیز مال اوست. البته در آمریکا نگاه نمیکنند به سابقه اشرافیگری؛ برخلاف اروپا و سنتهای اروپایی که آنجاها یک مقداری به این مسائل اهمیت میدادند؛ در گذشته بیشتر، در حالا کمتر. در آمریکا آنجور سابقههای اشرافی و خانوادگی و اینها وجود ندارد. آنجا هر کسی – ولو یک باربر، یک حمّال – بتواند یک وقت از یک موقعیتی استفاده کند و خودش را به آن نقطه بـالای سـرمـایـهداری بـرسانـد، در ردیف آن سرمایهدارهاست و از امتیازات برخوردار میشود و امتیازات مال آنهاست. در آن منشوری که آمریکاییهـا درست کردند، یکی از بـزرگان و پیشروان و بنیانگذاران آمریکای امروز … میگوید: اداره کشور آمریکا باید به دست همان کسانی انجام بگیرد که ثروت کشور آمریکا در دست آنهاست. این یک اصل کلی است؛ هیچ ابایی هم نمیکنند. ثروت کشور دست این عده است، اینها هم باید کشور را اداره کنند؛ درست نقطه مقابلِ آنچه که برادر عزیزمان میخواهند با تعاونیها درست کنند، که همه حق مدیریت داشته باشند، ولو یک سهم داشته باشند. خب! این آزادی اقتصادیشان.
در زمینه سیاسی هم شما این بازی تزاحمات دوحزبی را میبینید که صحنه سیاسی را در انحصار خودشان درمیآورند و قطعاً کسانی که وابسته به این احزاب هستند، مراتب و اندازههایشان بسیار بسیار کمتر از یک درصد و اینهاست. اصلاً این احزاب امتداد حقیقی و واقعی در بطن جامعه ندارند؛ در واقع باشگاههایی هستند برای تجمع یک عدهای. آنهایی که میآیند رأی میدهند، یا به شعارها فریب میخورند، یا تحت تأثیر تسلط رسانهای هستند که فوقالعاده در غرب غنی و پیشرفته است؛ بهخصوص در آمریکا که واقعاً فاصلهاش با ما فاصله زمین تا آسمان است از لحاظ توانایی آنها در تبلیغ و دگرگون کردن واقعیتها – سیاه را سفید نشان دادن، سفید را سیاه نشان دادن – فـوقالعاده در ایـن زمینههـا پیشرفته و کارآمـدنـد. بـه ایـن وسیلههـا مـردم را میکِشند.
در زمینه مسائل اخلاقی هم همین همجنسبازی است که … البته برخی قیود هنوز باقی است. این قیود هم آدم حدس میزند که بهزودی از بین خواهد رفت؛ یعنی ازدواج با محارم، زنای با محارم، منطقاً هیچ منعی نباید برای اینها داشته باشد. اگر فرض کنیم ملاک و جواز همجنسبازی و زندگی مشترک بدون همسری، میل انسان است، خب! یک نفر هم میل پیدا میکند فرضاً با محارم خودش یک چنین فجوری را انجام دهد؛ چرا باید مانعی وجود داشته باشد؟ یعنی منطقاً وجود ندارد. قاعدتاً هم این موانع از بین خواهد رفت، این موانع هم از آنها گرفته خواهد شد.
بنابـرایـن، واقعیتهـای جـامعه غـربـی، خیلی واقعیتهـای بـد، تلخ، زشت و بعضاً نفرتانگیز است؛ نه عدالتی هست، نه چیزی هست؛ تبعیض هست، زورگویی هست؛ در زمینه مسائل جهانی، جنگافروزی هست. برای اینکه کارخانههای تولید اسلحه به پول و نوایی برسند، بین دو ملت جنگ به راه میاندازند، برای اینکه آن کارخانه ورشکست نشود! میآیند کشورهای خلیج فارس را از ایران، از جمهوری اسلامی میترسانند، برای اینکه به آنها فانتوم بفروشند، میراژ بفروشند! این کارها بهطور دائم دارد انجام میگیرد.
با مقولات شریف – مقولهای مثل حقوق بشر، مقولهای مثل مردمسالاری – برخورد گزینشی میشود؛ برخوردهای بسیار بد و غیر اخلاقی با این مقولات انجام میگیرد. بنابراین وضعیت واقعیتهای کنونی زندگی در غرب، همان غربی که فلاسفهاش آن همه در باب آزادی حرف زدهاند، وضعیتِ واقعاً بدی است.۵ ۵. ۹۱/۰۸/۲۴ بیانات در چهارمین نشست اندیشههای راهبردی با موضوع آزادیپایان دادن به اختلافات بین مسئولان قوای سهگانه
این کاری هم که الآن در مجلس محترم شورای اسلامی هست، این هم یکی از همان مسائلی است که یک جنبه تحسین و تمجید درش هست. این را من عرض بکنم؛ شما برادران و خواهران عزیز و ملت عزیز ما توجه داشته باشید؛ اینی که از مسئولان کشور سؤال بکنند، حالا یا از رئیس جمهور یا از سایر مسئولان اجرایی، این از دو جهت کار مثبتی است: یکی اینکه نشان میدهد که نمایندگان مردم در قوه مقننه احساس مسئولیت میکنند نسبت به مسائل کشور؛ این مثبت است. جنبه دیگر این است که مسئولان کشور با اعتماد به نفس و با شجاعت قابل تحسین، میگویند آماده هستند که بیایند توضیح بدهند، این سؤالات را بیان کنند؛ این هم مثبت است. هم مسئولان قوه مقننه ما به وظیفه عمل میکنند، هم مسئولان قوه مجریه ما نشان میدهند که به صحت عمل خودشان و صداقت خودشان اطمینان دارند و اعتماد دارند. انسان چه میخواهد دیگر، از همه بهتر، این است. حالا این کار اتفاق افتاده است؛ یعنی مجلس میگوید، میخواهد بپرسد، این احساس وظیفه است. دستگاه دولتی میگوید، میخواهد با اعتماد به نفس پاسخ بدهد و از عهده پاسخ برمیآید … این هم قابل تحسین هست؛ هر دو قضیه خوب است، لکن من معتقدم که این دو نقطه مثبت تا اینجا انجام گرفته، از اینجا به بعد دیگر ادامه پیدا نکند. همین جا تمامش بکنند؛ همین جا تمام کنند قضیه را! مجلس یک امتحان خوبی داده است، یک امتحان خوبی مسئولین اجرایی دادهاند؛ این امتحان، امتحان خوبی بود. مردم هم با بصیرتند، مردم میفهمند، تشخیص میدهند. ادامه این کار همان چیزی است که دشمنان میخواهند؛ دوست میدارند این دو قوه را در مقابل هم قرار بدهند؛ یک عدهای تحت تأثیر احساسات از این طرف، یک عدهای تحت تأثیر احساسات از آن طرف، یک عدهای قلمها و وسایل تبلیغ را در روزنامه و در پایگاه اینترنتی و غیره بهکار بگیرند و یک فضای شلوغی درست کنند. نه! کشور احتیاج دارد به آرامش. همه مسئولین، چه مسئولین تقنین، چه مسئولین قضا، چه مسئولین اجرا، برای اینکه کار خود را انجام بدهند، آرامش لازم دارند، مردم هم آرامش را دوست دارند. آنچه که وظیفه مجلس بود، انجام گرفت؛ دولت هم در مقابل آنچه که وظیفه مجلس است، اعتماد به نفس لازم را نشان داد؛ این از هر دو طرف خرسند کننده است. از حالا من از آن برادران و مجموعه چند ده نفری در مجلس که این کار را شروع کردند، تقاضا میکنم قضیه را تمام کنند و نشان بدهند عملاً هم مسئولین دولتی، هم مسئولین قوه مقننه و قوه قضائیه که بیش از همه چیز به وحدت این ملت و آرامش کشور احترام میگذارند.۸ ۸. ۹۱/۰۹/۰۱ بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان و فعالان طرح شجره طیبه «صالحین»
افزایش بصیرت ، قدرت تحلیل و هدایت سیاسی۳۸

- شهریور 6, 1392
- 00:00
- No Comments
- تعداد بازدید 117 نفر
- برچسب ها : آزادی, امریکا, انقلاب اسلامی, انقلاب فرانسه, تدابیر, تدابیر مقام معظم رهبری, رهبری, سیزده آبان, غرب, قوای سه گانه, لزوم مراقبت
اشتراک گذاری این صفحه در :

نکات ضروری در دوست داشتن همسر
۱۴۰۴/۰۱/۲۰
مدت زمان شیردهی نوزاد
۱۴۰۴/۰۱/۱۹
هم کفو بودن در ازدواج
۱۴۰۴/۰۱/۱۸
روان شناسي رابطه خانواده با نوجوان
۱۴۰۴/۰۱/۱۷
از زندگی تا شهادت سید حسن نصرالله
۱۴۰۳/۰۹/۱۲
مفهوم «کوثر» در قرآن و ارتباط آن با شخصیت حضرت زهرا (س) چیست؟
۱۴۰۳/۰۸/۳۰
رعایت حریم خصوصی دیگران در قرآن، احادیث و آثار امام
۱۴۰۳/۰۸/۱۶
شیر مادر در سرنوشت روانی کودکان موثر است
۱۴۰۳/۰۵/۱۰
نقش والدين و مربیان در رشد زباني كودك
۱۳۹۲/۰۱/۰۷
آرامش وجدان با شستشو
۱۳۹۱/۰۹/۱۸
عذاب و پاداش الهی اعمال خود انسان
۱۳۹۲/۰۵/۰۷