تدبیر ش ۳۷درکصحیح مردم قم ازتوطئه پنهان نوزدهمدی
مسئله ی نوزدهم دی، صرفاً یک حادثهی تاریخی گذرا نیست. اهمیت این حادثه از آنجاست که بخشی از ملت ایران – که مردم عزیز قم بودند – حادثهای را پیش از وقوع آن حس کردند. حس بیداری و هوشیاری این مردم به کمک آنها آمد، تا یک جریان عظیمی را در کشور شروع کنند. قضیهِی اهانت به امام بزرگوار در یک روزنامه و به قلم یک مزدور دربار طاغوت، از نظر خیلی از مردم سطحینگر و ظاهربین، آن روز چندان اهمیتی نداشت؛ عمق این قضیه و بخش پنهانی این توطئه را احساس نمیکردند؛ درک نمیکردند. وقتی یک توطئهای را انسان احساس نکند، طبعاً عکس العملی هم در مقابل آن نشان نمیدهد. مردم قم، جوانان قم، احساس کردند؛ درک کردند؛ اهمیت حادثه را فهمیدند. این مهمترین بخش از این حادثه ای است که در تاریخ انقلاب ما اتفاق افتاد. اگر شما قمیها آن درکی را که آن روز پیدا کردید، پیدا نمیکردید، به خیابانها نمیآمدید، دفاع نمیکردید، شهید نمیدادید و آن رسوایی بینظیر را برای دستگاه طاغوت به وجود نمیآوردید، معلوم نبود جریان مبارزات به این شکلی که اتفاق افتاد، اتفاق بیفتد و ادامه پیدا کند. نقطهِی شروع خیلی مهم است. و نقطهِی شروع یک چیز تصادفی نیست، ناشی از فهمکردن و درککردن یک حادثهای است که بسیاری از ابعاد آن پوشیده است؛ از چشمها پنهان است. این هنر را حادثهِی نوزدهِی دی قم داشت و نشان داد که این درک صحیح را از قضیهای که پیش آمده بود، دارد؛ توطئه را میفهمد؛ میداند که پشت سر این مقالهای که علیه امام درروزنامه درج شده است، چه چیزهایی باید اتفاقبیفتد و اتفاق میافتد.چون توطئه را فهمید، وادار به عکسالعمل شد.۴ ۰۴ ۱۹/۱۰/۸۷ دیدار پرشور هزاران نفر از مردم قمیک ملت باید حوادث را قبل از وقوع آن احساس کند و عکس العمل نشان بدهد
شمّ انسانی و عمیق یک ملت باید حوادث را قبل از وقوع آن احساس کند و بفهمد که چه اتفاقی دارد میافتد، وعکسالعمل نشان بدهد. در طول تاریخ اسلام وقتی نگاه میکنیم، نداشتن این درک و شمّ سیاسی درست،ملتها را همیشه در خواب نگه داشته است و به دشمنان ملتها امکان داده است که هر کاری که میخواهند، بر سرملتها بیاورند و از عکسالعمل آنها در امان ومصون بمانند.
با این نگاه، شما به حادثهِی کربلا نگاه کنید. بسیاری از مسلمانان دوران اواخر شصت سالهِی بعد از حادثهِی هجرت – یعنی پنجاه سالهِی بعد از رحلت نبی مکرم – از حوادثی که میگذشت، تحلیل درستی نداشتند. چون تحلیل نداشتند، عکسالعمل نداشتند. لذا میدان، باز بود جلوی کسانی که هر کاری میخواستند، هر انحرافی که در مسیر امت اسلامی به وجود میآوردند، کسی جلودارشان نباشد؛ میکردند. کار به جایی رسید که یک فرد فاسق فاجر بدنام رسوا – جوانی که هیچ یک از شرایط حاکمیت اسلامی و خلافت پیغمبر در او وجود ندارد و نقطهِی عکس مسیر پیغمبر در اعمال او ظاهر است – بشود رهبر امت اسلامی و جانشین پیغمبر!۴ ۰۴ ۱۹/۱۰/۸۷ دیدار پرشور هزاران نفر از مردم قمنسخهی حسین بن علی: غفلت زدایی از دنیای اسلام برای قیام علیه ظالمین
پیغمبر، اسلام را آورد تا مردم را به توحید، به پاکیزگی، به عدالت، به سلامت اخلاق، به صلاح عمومی جامعهِی بشری سوق بدهد. …. با فاصلهِی پنجاه سال بعد از رحلت پیغمبر، … یزید خلیفه شد ومأمورین غلاظ و شداد را گذاشتند در اطراف دنیای اسلام که از مردم بیعت بگیرند. مردم هم دسته دسته رفتند بیعت کردند؛ علما بیعت کردند، زهّاد بیعت کردند، نخبگان بیعت کردند، سیاستمداران بیعت کردند.در یک چنین موقعیتی که این قدر غفلت بر دنیای اسلام حاکم است که خطر را درک و استشمام نمیکنند، چه کار باید کرد؟ کسی مثل حسینبنعلی که مظهر اسلام است، نسخهِی بیتغییر پیغمبر مکرم اسلام است – «حسین منِّی و انا من حسین» – در این شرایط چه کار باید بکند؟ او باید کاری کند که دنیای اسلام را – نه فقط آن روز، بلکه در طول قرنهای بعد از آن – بیدار کند؛ آگاه کند؛ تکان بدهد. این تکان با قیام امام حسین شروع شد. … امام حسین باید این حرکت را انجام میداد، تا نشان بدهد که دستور کار، در یک چنین شرایطی، برای مسلمان چیست. نسخه را به همهِی مسلمانهای قرنهای بعدِی نشان داد. یک نسخهای نوشت؛ منتها نسخهِی حسین بن علی، نسخهِی لفاظی و حرافی و «دستور بده، خودت بنشین» نبود؛ نسخهِی عملی بود. او خودش حرکت کرد و نشان داد که راه این است. ایشان از قول پیغمبر نقل میکند که آن وقتی که شما دیدید که اسلام کنار گذاشته شد؛ ظالمین بر مردم حکومت میکنند؛ دین خدا را تغییر میدهند؛ با فسق و فجور با مردم رفتار میکنند؛ آن کسی که در مقابل این وضع، نایستد و قیام نکند، «کان حقّا علی اللَّه ان یدخله مدخله»؛ خدای متعال با این آدم ساکت و بیتفاوت هم مثل همان کسی که «مستحلّ حرمات اللَّه» است، رفتار خواهد کرد.این نسخه است.قیام امام حسین این است. در راه این قیام، جان مطهر و مبارک و گرانبهای امام حسین که برترین جانهای عالم است، اگر قربانی شود به نظر امام حسین، بهای زیادی نیست. جان بهترین مردمان که اصحاب امام حسین بودند، اگر قربان شود، برای امام حسین بهای گرانی محسوب نمیشود. اسارت آلاللَّه، حرم پیغمبر، شخصیتی مثل زینب که در دست بیگانگان اسیر بشود … این اسارت و پرداختن این بهای سنگین به نظر امام حسین، برای این مقصود سنگین نبود. بهایی که ما میپردازیم، باید ملاحظه شود با آن چیزی که با این پرداخت، برای اسلام، برای مسلمین، برای امت اسلامی و برای جامعه به دست میآید. گاهی صد تومان انسان خرج کند، اسراف کرده؛ گاهی صد میلیارد اگر خرج کند، اسراف نکرده. باید دید چه در مقابلش میگیریم.۴ ۰۴ ۱۹/۱۰/۸۷ دیدار پرشور هزاران نفر از مردم قمتدبیر ش ۳۸ نقش بصیرت در ارزیابی و فهم درست تحولات
مهم این است که یک انسان، یک مجموعه، ارزیابی و فهم درستی از تحولاتی که پیرامون او انجام میگیرد، داشته باشد. از حرکتی که به خیلی از چشمها نمیآید، بینایان و افراد بصیر آن را میفهمند که در حال انجام گرفتن است؛ این خیلی مهم است. تحولی که در انقلاب اسلامی واقع شد، از این قبیل بود. بعضی آن را نفهمیدند؛ تشخیص ندادند. بعضی آن را با یک حرکت کور که اشباه و نظایرش در خیلی از نقاط دنیا اتفاق میافتد، اشتباه گرفتند؛ آن جوری با آن رفتار کردند. بعضی کاسههای طمع خودشان را درآوردند تا از این حادثه، به نفع شخصی خود استفادهای بکنند. اینها همه ناشی از کوته بینی بود۴. ۰۴ ۱۹/۱۱/۸۷ دیدارفرماندهان و کارکنان نیروی هواییارتشخصوصیات اربعین:افشاگری، عمل و تحقق هدفهای افشاگری
امروز روز اربعین است و حادثهی ۲۹ بهمن تبریز هم یک حادثهی اربعینی است. اربعین در حادثهی کربلا یک شروع بود؛ یک آغاز بود. بعد از آنکه قضیهی کربلا انجام گرفت – آن فاجعهی بزرگ اتفاق افتاد – و فداکاری بینظیر اباعبداللَّه واصحاب ویاران وخانوادهاش در آن محیط محدود واقع شد، حادثهی اسارتها پیام را باید منتشر میکرد وخطبهها وافشاگریها و حقیقتگوییهای حضرت زینب و امام سجاد مثل یک رسانهی پرقدرت باید فکر و حادثه وهدف وجهتگیری را درمحدودهی وسیعی منتشر میکرد؛ و کرد. خاصیت محیط اختناق این است که مردم فرصت وجرأت این را پیدا نمیکنند که حقایقی را که فهمیدهاند، در عمل خودشان نشان بدهند؛ چون اولاً دستگاه ظالم و مستبد نمیگذارد مردم بفهمند و اگر فهم مردم از دست او خارج شد و فهمیدند، نمیگذارد به آنچه فهمیدهاند، عمل کنند. در کوفه، در شام، در بین راه، خیلیها از زبان زینب کبری یا امام سجاد یا از دیدن وضع اسرا، خیلی چیزها را فهمیدند، ولی کی جرأت میکرد؟ کی توانایی این را داشت که در مقابل آن دستگاه ظلم و استکبار و استبداد و اختناق، آنچه را که فهمیده است، بروز دهد؟ مثل یک عقدهای در گلوی مؤمنین باقی بود. این عقده روز اربعین اولین نشتر را خورد؛ اولین جوشش در روز اربعین در کربلا اتفاق افتاد…وقتی زینب کبریو مجموعهی اهل بیت وارد کربلا شدند، عطیهی عوفی و جناب جابر بن عبداللَّه و رجالی از بنی هاشم در آنجا حضور داشتند. این نشانه و نمونهای از تحقق آن هدفی است که با شهادتها باید تحقق پیدا میکرد؛ یعنی گسترش این فکر و جرأت دادن به مردم. از همین جا بود که ماجرای توابین به وجود آمد؛ اگر چه ماجرای توابین سرکوب شد؛ اما بعد با فاصلهی کوتاهی ماجرای قیام مختار و بقیهی آن دلاوران کوفه اتفاق افتاد و نتیجهی در هم پیچیده شدن دودمان بنیامیهی ظالم و خبیث بر اثر همین شد. البته بعد از او سلسلهی مروانیها آمدند؛ اما مبارزه ادامه پیدا کرد؛ راه باز شد. این خصوصیت اربعین است. یعنی در اربعین افشاگری هم هست، عمل هم هست، تحقق هدفهای آن افشاگری هم در اربعین وجود دارد۸.۰۸ ۲۸/۱۱/۸۷ دیدار با مردم آذربایجان شرقیقیام مردم تبریز در ۲۹ بهمن، یک حادثهی تعیین کننده بود
اگر حادثهی ۲۹ بهمن درتبریز پیش نمیآمد، یعنی یاد شهدای قم به وسیلهی تبریزیها آن جور با فداکاری زنده نگه داشته نمیشد، ممکن بود جریان مبارزه یک مسیر دیگری را طی کند. بسیار احتمال داشت که این حادثهی بزرگ با این شکلی که اتفاق افتاد، اتفاق نیفتد. یعنی قضیهی تبریز و قیام مردم تبریز در ۲۹ بهمن یک حادثهی تعیین کننده بود. ماجرای خونهای ریخته شدهی در قم و اصل انگیزهی حرکت قم را، ماجرای تبریز زنده و احیاءکرد. طبعاً مردم در این راه هزینه کردند؛ جانهای خودشان، آسایش خودشان، امنیت خودشان، همه را خرج کردند، لیکن نتیجهای که گرفتند، بیداری کل کشور بود. لذا برای قم یک اربعین گرفته شد، برای اربعین شهدای تبریز در ۲۹ بهمن هم، چندین اربعین گرفته شد. این، گسترش حرکت را نشان میدهد. خاصیت حرکت صحیح این است۸. ۰۸ ۲۸/۱۱/۸۷دیدار با مردم آذربایجان شرقیدرس حادثهی ۲۹ بهمن: تأثیر هوشیاری ، جرأت اقدام و امید به آینده
۳۱ سال الآن از ۲۹ بهمن سال۵۶ که این اتفاق در تبریز افتاد، میگذرد… درس چیست؟ هر حادثهای که از یک نیّت درست، از یک فکر درست سرچشمه میگیرد- حوادث بزرگ با خود درسهایی دارد – درسی دارد؛ آن درسها را بایستی آموخت. درس حادثهی ۲۹ بهمن، تأثیر هوشیاری، بیداری، بهوش بودن، یک؛ و جرأت اقدام، دو- ملاحظه نکردن از سختیها و خطرها – و امید به آینده، سه؛ این سه تا خصوصیت است.اولاً درک کند. خیلیها اهمیت موقعیت را نفهمیدند.مردم تبریز موقعیت و حساسیت را درک کردند و اقدام کردند. خود این هوشمندی و درک موقعیت و حساسیت، یک امر مهمی است. بعد اینکه موقعیت حساس فهمیده شد، همت و جرأت برای اقدام وجود داشته باشد. … و بعد هم این اقدام را از روی امید، با اتکاء به خدا، با توکل به خدا، با حسن ظن به خدا، انجام بدهند. بخشی از درسهای ۲۹ بهمن اینهاست۸. ۰۸ ۲۸/۱۱/۸۷ دیدار با مردم آذربایجان شرقیهوشیارانه حوادث را باید رصد کرد
حوادث را هوشیارانه باید دنبال کرد. خیلی از ملتها در مواقع حساس، حساسیت موقع را نفهمیدند. چون نفهمیدند، حوادث بر سر آنها بار شد، از روی آنها عبور کرد و غافل ماندند و لگدمال حوادث شدند. اگر آن روزی که بعضی از علما در مقابل خودکامگیهای رضاخان ایستادند، همه با آنها همراهی میکردند، اگر آحاد ملت آگاهانه میفهمیدند که چه اتفاقی دارد در این کشور میافتد و میایستادند، شاید ملت ما پنجاه سال جلوتر بود و خسارتهای پنجاه سال دوران انحطاط رژیم طاغوتی و وابستهی پهلوی را تحمل نمیکرد. غفلت موجب میشود که انسان این خسارتها را تحمل کند. غفلت نبایستی به خرج داد. اگر آن روزی که آمریکاییها در این کشور کودتا راه انداختند – آمریکا و انگلیس تواماً، در سال ۳۲ – حساسیت موقع درک میشد، اقدام مناسب انجام میگرفت، یقیناً سالها خسارتهایی که عاید شد برای کشور، پیش نمیآمد. هوشیارانه حوادث را باید رصد کرد۸. ۰۸ ۲۸/۱۱/۸۷ دیدار با مردم آذربایجان شرقی
افزایش بصیرت ، قدرت تحلیل و هدایت سیاسی۱۱
- مرداد ۳۰, ۱۳۹۲
- ۰۰:۰۰
- بدون نظر
- تعداد بازدید 95 نفر
- برچسب ها : 29بهمن, تدابیر, تدابیر مقام معظم رهبری, خصوصیات اربعین, رهبری, قیام, مردم تبریز, مردم قم, ملت, نوزدهم دی