از میان لاک و خدا، کدامیک؟
دختر میگوید: من لاک زدم دلم نمیاد پاک کنم نماز بخوانم! میگویند: خدا را بیشتر دوست داری یا لاک را؟! یعنی گاهی افراد اینقدر فکرشان بهجایی نمیرسد که بین خدا و لاک، لاک را انتخاب میکنند!
یک نمونه هم حضرت اسماعیل است به او میگویند: تو باید ذبح شوی، میگوید:
در اختیار هستم. یکی از جان خودش و یک پدر از جان فرزند سیزدهسالهاش میگذرد، اما یک جوان دیگر از لاک نمیگذرد. ما برای همه شرایط سختی که برایمان پیش میآید، الگو و نمونه قرآنی داریم؛
[به عنوان] نمونه صبر، ایوب؛ «نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ» (ص، ۳۰). انواع تلخیها را روی سرش ریختند بلکه از خدا جدا شود، جدا نشد. نمونه سرمایهدار متدین، حضرت سلیمان. نمونه وفا حضرت ابراهیم؛ «وَ إِبْراهِیمَ الَّذِی وَفَّی» (نجم، ۳۷) ابراهیم سمبل بندگی و وفاداری بود. خدا فرمود: بچهات را بده، چشم! مالت را بده، چشم! هجرت کن، چشم! نمونه تسلیم هم اسماعیل است که گفت «یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ».
(برگرفته از درسهایی از قرآن، استاد محسن قرائتی)