انجام درستِ کار و انجام کارِ درست

انجام درستِ کار و انجام کارِ درست

انجام درستِ کار و انجام کارِ درست

پاسخ روان‌شناس به چند پرسش نوروزی

زهرا وافر (روان‌شناس بالینی)

یکی از مشکلات من نزدیک سال نو، نداشتن توانایی مدیریت خرید قبل از عید است. وقتی به خرید می‌روم با دیدن هر جنسی هوس خرید آن به سرم می‌زند و همیشه تا ریال آخر پولم را خرج می‌کنم! طوری که برای خرج زندگی تا آخر ماه، مجبور به قرض گرفتن می‌شوم! لطفاً در این زمینه مرا راهنمایی کنید.

پاسخ: در قدم اول، باید بدانیم چرا افراد، بیش ‌از حد لازم خرید می‌کنند؟ یکی از دلایل ناهشیار خرید افراطی به‌ویژه در خانم‌ها، احساس بی‌ارزش بودن است. گاهی افراد احساس می‌کنند با اشیایی که تهیه می‌کنند و اجناس گران‌قیمتی که می‌خرند، به ارزش خود می‌افزایند! یا گاهی اوقات خانم‌ها به‌ویژه هم‌زمان با خانه‌تکانی عید، دچار این احساس می‌شوند که قدر زحمات و ارزش وجودی آن‌ها به‌اندازه کافی توسط همسر و باقی اعضای خانواده دانسته نمی‌شود، درنتیجه سعی می‌کنند با خرید بیش‌ازحد به‌نوعی این احساس را در وجود خود جبران کنند و در واقع با خرج‌تراشی، به شکل غیرمستقیم از اعضای خانواده و به‌ویژه همسر انتقام جانانه‌ای بگیرند! توصیه ما به شما این است که اگر با چنین احساسات و تفکراتی درگیر هستید، به خرید نروید مگر آن‌که قبلش این افکار و احساسات را با خودتان یا اطرافیانتان حل‌وفصل کرده باشید.

شاید باور نکنید اما یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار بر خرید افراطی، گرسنگی است! پس لطفاً در روزهای آخر سال و هم‌زمان با خرید عید، «رژیم» نگیرید چون به‌احتمال زیاد گرسنگی باعث می‌شود مغزتان مدام دستور خرید هر چیزی را برای شما صادر کند! بهتر است با شکم کاملاً سیر به خرید بروید که مغز قدرت تصمیم‌گیری بهتری داشته باشد.

و اما عامل دیگر، «چشم‌وهم‌چشمی» یا «تقلید» است. دلیلی ندارد همه آن چیزهایی را که خواهرشوهر یا دوستتان برای عید خریده است، شما هم بخرید! حالا که به لطف فضای مجازی، مدام خریدهای افراد مختلف را در مکان‌ها و شرایط گوناگون می‌بینید، ممکن است تصمیم بگیرید برای جانماندن از قافله، شما هم همان وسایل و لباس‌های جدید را برای سال نو خریداری کنید. پرواضح است که چنین تصمیمی از پایه و اساس اشتباه است، زیرا افراد نیازها و سلایق مختلف و البته بضاعت مالی متفاوتی دارند و قرار نیست هر چیزی را که دیگران می‌خرند، شما هم بخرید. جدا از این‌که اهداف افراد در زندگی نیز متفاوت است؛ شاید شما در شرایطی زندگی می‌کنید که کار عاقلانه‌تر این باشد که خرید چندانی برای عید نداشته باشید اما در عوض پول خود را برای خرید خانه یا تعویض وسیله نقلیه پس‌انداز کنید، پس با یک اراده قوی بکوشید بدون فکر کردن به آنچه دیگران خریده‌اند، فقط بر اساس اولویت‌ها، ضرورت‌ها و توان مالی خودتان خرید کنید.

جالب است بدانید که تحقیقات روان‌شناسان یک رابطه قوی بین وجود افسردگی در افراد و خریدهای تکانشی نشان داده است. در واقع، افراد افسرده، به‌ویژه آن‌هایی که بیماری‌شان تشخیص داده نشده و تحت درمان نیستند، گاهی اوقات به این امید که حال خود را خوش و شادی را تجربه کنند، به خرید کردن تکانشی و بی‌هدف روی می‌آورند، اما در حقیقت نه‌تنها این عمل باعث شادی پایداری نمی‌شود، بلکه در درازمدت موجب احساس گناه و سرزنش خود نیز می‌شود، پس اگر علائم افسردگی را در خود می‌بینید، اول به فکر درمان باشید و بعد خرید کردن!

نکته پایانی این‌که همواره قبل از روانه شدن به بازار، در یک برگ کاغذ، اهداف خود را از خرید کردن، اقلام واقعاً ضروری و موردنیاز و مقدار پولی را که بنا دارید خرج کنید، بنویسید و در هنگام خرید، مدام به برگه نگاه کنید تا چیزی را متفاوت از آنچه نگاشته‌اید، نخرید. هم‌چنین از پرسه زدن بیهوده در بازارچه‌ها و مغازه‌ها بپرهیزید، زیرا باعث ایجاد نیاز کاذب در شما می‌‌شود و در درازمدت، به این نتیجه می‌رسید که مقدار زیادی از سرمایه خود را برای خرید اقلامی که نیاز حقیقی به آن‌ها نداشته‌اید، هدر داده‌اید.

هر سال در آستانه سال جدید، تصمیم می‌گیرم سالی پر بارتراز سال قبل داشته باشم، از وقتم بهتر استفاده کنم و برای رسیدن به اهدافم تلاش بیشتری داشته باشم، اما عملاً این اتفاق نمی‌افتد و سال جدید هم مثل سال قبل طی می‌شود! چه کنم؟

پاسخ: این مسئله البته فقط مشکل شما نیست، بلکه تقریباً ۹۹ درصد افراد با چنین مشکلی دست‌وپنجه نرم می‌کنند!

اما چرا بیشتر انسان‌ها دچار چنین معضلی می‌شوند؟ گاهی دلیلش این است که «هدف‌گذاری» درستی نداریم. هدف‌گذاری درست باید مبتنی بر ارزش‌هایی باشد که برای ما اولویت دارند. ارزش‌های ده‌گانه عبارت‌اند از: «معنویت، ارتباط، رشد، خانواده، ثروت، شغل، تفریح، سلامت روح و جسم، یادگیری و موفقیت». باید از دل ارزش‌هایی که برای شما مهم‌تر هستند، اهدافی را انتخاب کنید و برای رسیدن به هر هدف، مبتنی بر میزان توانایی و استعدادتان، زمان مشخصی را تعیین کنید. مثلاً تا سه ماه دیگر می‌خواهم این تعداد کتاب را مطالعه کرده باشم و یا در شش ماه اول سال، قصد دارم در زمینه ورزش بسکتبال، حرفه‌ای شوم.

گام بعدی این است که مدیریت زمان داشته باشید. مدیریت زمان یعنی «افزایش کارایی به معنی انجام درستِ کار و کارآمد بودن به معنای انجام کارِ درست.» لازم است در زمینه هدفی که دارید، مهارت‌های لازم را در وجود خود پرورش دهید و از فعالیت‌های غیرضروری پرهیز کنید. شاید نیاز باشد برای رسیدن به هدف در زمان تعیین شده، تماشای سریال‌های تلویزیونی را از برنامه روزانه خود حذف نمایید و یا با خود عهد ببندید که در روز بیشتر از سی دقیقه وقت خود را به استفاده از تلفن همراه و شبکه‌های مجازی اختصاص ندهید.

یکی از موانع اصلی تحقق اهداف، کمال‌گرایی یا ترس از شکست است. برخی از افراد فکر می‌کنند حتماً باید تمام شرایط، ایده‌آل باشد و تضمینی برای موفقیت صددرصدی آن‌ها وجود داشته باشد، والا قدمی برنمی‌دارند و کاری را شروع نمی‌کنند. درنتیجه در زندگی تلاش اندکی دارند و ممکن است در چشم دیگران «تنبل» به نظر برسند، اما در حقیقت، معیارهای سخت‌گیرانه و قوانین ذهنی سفت‌وسخت و انعطاف‌ناپذیر، مثل تفکر «همه‌ یا هیچ» و «صفر یا صد» باعث شده است که آن‌ها به اهمال‌کاری روی بیاورند. نرسیدن به «همه آنچه می‌خواهم» یا به‌اصطلاح نمره «بیست» یا موفقیت «صد درصد» برای آن‌ها به معنای شکست و «باختن» است. لازم است که چنین افرادی نگاه خود را به زندگی تغییر دهند و به این باور برسند که مهم «تلاش» و «سخت‌کوشی» است، نه برد و باخت. ما می‌توانیم از هر شکست درس‌های بسیاری بیاموزیم؛ چراکه در بیشتر مواقع، شکست، مقدمه پیروزی است. نتیجه‌ای که ما در اثر تلاشمان به دست می‌آوریم، کم یا زیاد، باارزش است زیرا زندگی چیزی نیست جز تلاش کردن و تجربه اندوختن.

مانع دیگری که در بین جوان‌های امروزی شایع است، «عجله» برای رسیدن به هدف است. سبک زندگی پرشتاب و فست‌فودی این زمانه و تبلیغات کتاب‌های زرد و برخی سخنرانی‌ها و کلاس‌های موفقیت در یک روز و ثروتمند شدن در یک هفته (!) از سوی اشخاص معلوم‌الحال و شیاد باعث شده است که افراد، توقع داشته باشند یک‌شبه به اهدافشان برسند و تحمل صبر و شکیبایی برای دستیابی تدریجی به خواسته‌های خود را نداشته باشند و به عبارتی انتظار داشته باشند که هنوز غوره نشده، مویز شوند! البته که در این دنیا، هیچ‌چیز واقعاً باارزشی بدون «صبر» و «تلاش» به دست نمی‌آید! همین دو مفهوم والا را، سرلوحه زندگی خود قرار دهید و با توکل بر خدا، سال جدید را بهتر از سال‌های گذشته آغاز کنید.

من در سال ۹۸ روزهای سخت بسیاری را پشت سر گذاشته‌ام و به لحاظ روحی، بسیار ضعیف و شکننده شده‌ام. دوست دارم در سال جدید، از لاک افسردگی بیرون بیایم و آدمی سرزنده، شاد و پرانرژی باشم. آیا این امکان وجود دارد؟

پاسخ: بلی! قطعاً! به قول یک فیلسوف معروف «هر آنچه مرا نکشد، قوی‌ترم می‌کند» و «هر کس چرایی برای زندگی داشته باشد، با هر چگونه‌ای خواهد ساخت.» مفهوم زیبایی در روان‌شناسی وجود دارد به نام «تاب‌آوری»؛ به معنای قابلیت بازسازی مجدد خود پس از سختی‌ها. مفهوم تاب‌آوری با مفهوم انعطاف‌پذیری فرق دارد. انعطاف‌پذیری یعنی در جریان مشکلات زندگی، کمی خم بشوی و بعد دوباره به حالت اول باز گردی، اما تاب‌آوری یعنی حتی اگر در اثر شدیدترین مشکلات از هم فروپاشیدی، دوباره خودت را بازسازی کنی، یعنی افتادن و دوباره بلند شدن. مفهوم تاب‌آوری شاید ما را به یاد آن جمله معروف سرخ‌پوستی بیندازد که «وقتی طوفان می‌شود، اگر در برابر یک درخت ایستاده باشی و به شاخه‌های آن نگاه کنی، مطمئن می‌شوی که به‌زودی سقوط می‌کند، اما وقتی به تنه درخت نگاه کنی، استواری‌اش را می‌بینی!» یا همان دیالوگ معروف فیلم راکی: «هیچ‌کس نمیتونه ضربه‌ای محکم‌تر از زندگی بهت بزنه، اصلاً مهم نیست تو چه‌قدر می‌تونی محکم ضربه بزنی، مهم اینه ‌که تا چه حد می‌تونی ضربه بخوری و به مسیرت ادامه بدی، این‌طوری برنده میشی!» تاب‌آوری، گمشده بیشتر ما مردمان پرتوقع و نازپرورده این روزگار است. با پرورش ویژگی تاب‌آوری در وجود خود، می‌توانیم به‌جای سقوط از نردبان مشکلات، از آن‌ها برای بالا کشیدن خود به لحاظ روحی، روانی و معنوی استفاده کنیم.

مجله آشنا، شماره ۲۱۴، صفحات ۴۵ تا ۴۷

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا