اندکی حقیقت..
پسر: پدر چرا بعضیا با اسلام مخالف هستن؟!
پدر: اسلام کهنهست؛ مال اعراب ۱۴۰۰ سال پیشه و خرافهست پسرم! فقط «گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک».
پسر: جملهای که گفتین از کیه؟
پدر: زرتشت گفته.
پسر: زرتشت کی هست؟
پدر: پیغمبر ایرانیه که ۲۵۰۰ سال پیش زندگی میکرده.
پسر: این که خیلی کهنهتره!
پدر: (متحیر فقط سکوت میکند.)
پسر: پدر! یعنی الان ما باید زرتشتی باشیم؟
پدر: آره دیگه، دین عربا ارزونی خودشون، اونا به ایران حمله کردن و بهزور ما رو مسلمون کردن!
پسر: پس چرا وقتی مغول حمله کرد ما بودایی نشدیم؟ یا وقتی اسکندر ایران رو فتح کرد، ما مسیحی نشدیم؟ تازه اگه حمله یه مهاجم به یه کشور دیگه مساوی باشه با پذیرفتن دین مهاجمین از سوی مردم اون کشور، چرا وقتی ایرانیها، رومیها رو شکست دادن مردم روم زرتشتی نشدن؟! از این گذشته اندونزی بزرگترین کشور مسلمونه، عربا که دیگه به اونجا حمله نکردن، پس چه جوریه که همه مسلمونن؟! اونجا که دیگه شمشیری تو کار نبوده؟!
پدر: (درمانده! فقط سکوت میکند.)
پسر: پدر! این کوروشی که شما اینهمه ازش تعریف میکنی راستی راستی کبیر بوده؟!
پدر: آره پسرم! خیلی بیشتر از اونی که فکرشو میکنی کبیر بوده.
پسر: پس چرا هیچ ادیب و دانشمندی یا هیچ شاعری اسمی ازش نبرده؟! مثلاً چرا اسمی ازش تو شاهنامه فردوسی نیست، یا تو این همه شعر از حافظ و سعدی و مولوی و سنایی و عطار و رودکی و خیلیهای دیگه هیچ اثری از این عمو کوروش نیست؟!
پدر: (جوابی پیدا نمیکند و فقط سکوت میکند.)
پسر: پدر! مگه دیشب اون آقاهه تو ماهواره نمیگفت یه ایرانی اعتقاداتشم باید ایرانی باشه و دین عرب بهدرد خودش نمیخوره؟
پدر: آره میگفت، درست هم میگفت.
پسر: اما پدر، خود آمریکاییها و اروپاییها که ادعا میکنن مسیحی هستن؟
پدر: خب که چی؟
پسر: پس چرا اونا خودشون پیرو دینی شدن (مسیحیت) که منشأش از یک کشور دیگه در آسیاست؟! چرا مسیحیت برای اونا بیگانه نیس و کلی هم براش تبلیغ میکنن، اما اسلام باید برای ما بیگانه باشه؟!
پدر: (پاسخی نمییابد و فقط سکوت میکند.)
پسر: پدر یه سؤال دیگه…
پدر: نه دیگه کافیه!
************************************
امام علی(ع): اندکی حقیقت، نابودکننده بسیاری از باطلهاست.