قرآن مجید طی چهار تشبیه و تمثیل، ابعاد و آداب مختلف انفاق را بیان کرده است.
«مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِأئَهُ حَبَّهٍ وَ اللّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ».
«کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، بسان بذری هستند که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه یک صد دانه باشد، و خداوند برای هر کسی بخواهد دو یا چند برابر میکند(رحمت) خدا وسیع و او دانا است».
«الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ ثُمَّ لا یُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنّا وَ لا أَذیً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ».
«کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، و پس از انفاق نه منت میگذارند، و نه آزاری میرسانند، برای آنان پاداشی است نزد پروردگارشان، نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند».
«قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَهٌ خَیْرٌ مِنْ صَدَقَهٍ یَتْبَعُها أَذیً وَ اللّهُ غَنِیٌّ حَلِیمٌ»۱.
«گفتار خوش، و عفو و گذشت در برابر سائلان نیکوتر از انفاقی است که به دنبال آن آزاری باشد، خدا بینیاز و بردبار است».
مثَلهای پیاپی
قرآن مجید در سوره بقره در ضمن آیههای ۲۶۱ – ۲۶۶ چهار تمثیل مطرح کرده که هر یک برای خود پیام خاصی دارد.
در تشبیه نخست، انفاق انسان را به بذری تشبیه میکند که به هفتصد دانه تبدیل میگردد(آیه ۲۶۱).
در تشبیه دوم انفاق ریاکاران و کسانی را که پس از انفاق منت میگذارند، و یا آزار میرسانند، به بذری تشبیه میکند که بر قطعه سنگی که روی آن خاک نازکی باشد افشانده شود، سپس باران درشت ببارد و خاک و بذر را بشوید(آیه ۲۶۴).
در تشبیه سوم، انفاق افراد با اخلاص را به باغی تشبیه میکند که در نقطه بلندی قرار گیرد و باران درشت به آن برسد و میوه خود را دوچندان دهد(آیه ۲۶۵).
در تشبیه چهارم بار دیگر انفاق ریاکاران و گروه منتگذار و آزاررسان پس از انفاق را به باغی تشبیه میکند که از هر میوهای در آن وجود داشته، اما ناگاه باد سوزانندهای به آن برخورد کند و بسوزد(آیه ۲۶۶).
این تشبیهات چهارگانه که همگی بر محور انفاق دور میزند، جنبه تربیتی دارد و علاوه بر دعوت به انفاق، راه و رسم آن را میآموزد، و در صورت عدم تمکّن از انفاق، شیوه برخورد با فقیر را تذکر میدهد و بر اخلاص در عمل و نیت و دوری از ریا و منت و آزار تأکید میورزد. اینک ما یکایک این تمثیلها را مورد بررسی قرار میدهیم:
تمثیل نخست: انفاق و پاداش هفتصد برابر:
جامعه انسانی بسان پیکر واحدی است که اعضای آن به کمک یکدیگر میشتابند و اظهار همدردی میکنند تا آنجا که اگر دل انسان درد کند، دیده؛ اشک میریزد؛ پیامبر گرامی ص در حدیث معروف خود به این نکته تذکر داده و فرموده است: «مثلُ المؤمنین فی توادّهم و تعاطُفهِم و تراحُمِهم کمثَلِ الجسدِ الواحد إذا اشتکی منه عضوٌ تداعی له سائر الجسد بالسهر و الحِمی»۲.
«جامعه با ایمان در دوستی و مهربانی و ترحم به یکدیگر بسان بدن واحد است که هرگاه عضوی از آن به درد آید، اعضای دیگر نیز با بیداری و تب ابراز همدردی میکنند».
در چنین جامعهای نباید اختلاف طبقاتی به پایهای برسد که یکی، از پرخوری دچار بیماریهای مزمن گردد و دیگری از گرسنگی جان بسپارد، بلکه باید حس تعاون و همدردی بر جامعه حکومت کند و بخشی از ثروت افراد برای بهبود وضع مستمندان اختصاص یابد.
طبیعت برای ما درس آموزنده میدهد، درخت، شیره وجود خود را به صورت میوه در اختیار ما میگذارد، آفتاب پیوسته نور میپاشد و پیوسته میسوزد تا منظومه را روشن کند.
در آیین اسلام علاوه بر انفاقهای واجب، تحت عناوین زکات، کفّارات تأکید بر انفاقهای مستحب شده و قرآن در آیههای مختلف، جامعه اسلامی را به آن دعوت کرده است. آیات مربوط به انفاق به چند گروه تقسیم میشود:
گاهی اصل انفاق را مطرح میکند و میفرماید: «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ»۳. «آنچه از مال دنیا انفاق کنید، خدا از آن آگاه است».
و گاهی دیگر به بیان کیفیت آن میپردازد و یادآور میشود که در انفاق باید میانهرو بود نه اسرافگر و نه امساک پیشه:
«وَ الَّذِینَ إذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا…»۴.
«آنان که انفاق میکنند، در حالی که نه در انفاق اسراف میکنند و نه راه امساک را در پیش میگیرند».
در مرحله سوم یادآور میشود که انفاق باید برای رضای خدا باشد نه کسب مقام و نه نام و نشان چنانکه میفرماید:
«…وَ ما تُنْفِقُونَ اِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ اللّهِ…»۵. «انفاق نمیکنند مگر برای کسب رضای خدا».
در مرحله چهارم یادآور میشود که فرد انفاقگر نباید بر فقیر منت بگذارد و نه به او آزار برساند همچنان که در آیات مورد بحث خواهد آمد. آنجا که میفرماید: «…لایُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنّا وَ لا أَذیً…»۶.
«انفاق خود را با منت و آزار همراه نمیسازند»
در مرحله پنجم یادآور میشود که انفاق به هر دو حالت خوب است آشکار و پنهان، چنان که میفرماید: «…وَ أَنْفَقُوا مِمّا رَزَقْناهُمْ سِرّا وَ عَلانِیَهً…»۷ «از آنچه که به آنان دادیم به صورت پنهان و آشکار انفاق میکنند».
بنابراین، آیات انفاق به چند دسته مختلف تقسیم شده است و هر دسته هدف خاصی را تعقیب میکند. ولی در آیه مورد بحث هدف دیگری تعقیب میشود و آن این که انسان انفاقگر در راه خدا به دانهای تشبیه میشود که در دل زمین پنهان گردیده سپس پس از یک رشته فعل و انفعالات و ریزش باران و تابش آفتاب به هفتصد دانه تبدیل میگردد. چنانکه میفرماید: «مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِأئَهُ حَبَّهٍ».
«کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند بسان دانهای هستند که هفت سنبل میرویاند و در هر سنبل صد دانه هست».
ظاهر آیه انسان انفاقگر را به دانه تشبیه میکند ولی از نظر تحلیل حقیقت به شکل دیگر است. الف. انسان انفاقگر بسان کشاورز است که دانه میکارد.
ب. انفاق این انسان بسان دانهای است که کشاورز آن را در دل زمین پنهان میسازد.
ج. همانطوری که دانه به هفتصد دانه تبدیل میشود، انفاق انسان نیز دهها برابر میگردد.
ولی ممکن است سؤال شود اگر واقعیت تمثیل همین است که در سه بخش آمده، پس چرا قرآن خود شخص انفاقگر را به دانه تشبیه میکند درحالی که شخص باید به زارع، و انفاق به دانه تشبیه شود.
پاسخ این سؤال این است که عمل هر انسانی پرتوی از وجود او است؛ مثلاً ایمان مؤمن و کفر کافر نمونه روحیات او است و عمل هر چه توسعه پیدا کند، تو گویی ذات انسان گسترش یافته است.
بنابراین هر دو تشبیه صحیح میباشد، خواه مُنْفِقْ را به دانه تشبیه کنیم، یا عمل او را؛ تو گویی ذات و عمل، دو رو از یک سکه میباشد که گاهی به آن ذات گفته میشود و احیانا عمل.
ممکن است در این مورد وجه دیگری نیز باشد و آن این که افراد نیکوکار بر اثر فزونی اعمال نیک، مجسمه انفاق میباشند که واقعیتی جز نیکی و احسان ندارند و لذا تشبیه شخص به دانه بسان تشبیه انفاق به دانه است.
۱. سوره بقره، آیههای ۲۶۱ تا ۲۶۳.
۲. مسند احمد، ج۴، ص ۲۷۰.
۳. آل عمران، ۲۷۲.
۴. فرقان، ۶۷.
۵. بقره، ۲۷۲.
۶. بقره: ۲۶۲.
۷. فاطر، ۲۹.
۸. بقره، ۲۴۵.
۹. تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص ۲۸۳.