انواع ترس

انواع ترس

انواع ترس

هرچه احساس ایمنی را در انسان بر هم بزند، می‌تواند یک علت برای ترس محسوب شود. بر این اساس، می‌توان ترس‌ها را این‌گونه تقسیم کرد:

۱. ترس‌های ابزاری

ترس‌هایی هستند که از سوی صاحبان قدرت هم‌چون والدین، معلمان، مدیران و سیاستمداران برای کنترل افراد تحت نفوذشان و یا تأمین هدفی که در ارتباط با آن‌هاست، مورداستفاده قرار می‌گیرد.

۲. ترس موقعیتی

ترس به‌دلیل قرار گرفتن در موقعیت‌های هراسناک مثل ترس هنگام شنیدن صدای بلند یا مواجهه با حیوانی هم‌چون سگ. در این موارد، اصل ترس در انسان و کودک طبیعی است.

۳. ترس‌ تقلیدی

کودک از والدین و رفتارهای ‌آن‌ها بیش از آن‌چه خودشان می‌پندارند، تأثیر می‌پذیرد؛ مادری که با دیدن یک سوسک زهره‌ترک می‌شود، نمی‌تواند برای فرزند خود الگوی شجاعت باشد! یادمان باشد ممکن است مادر فقط از سوسک بترسد، ولی کودک این ترس را به مسائل دیگر نیز تسری دهد.

سه سوال ترس‌دار!

آغاز شکل گرفتن روحیه ترس در انسان‌ها از همان خردسالی و تحت تأثیر تربیت والدین است؛ ازاین‌رو دانستن برخی نکته‌ها دراین‌باره مهم است: اول آن‌که هدف والدین از ترساندن فرزند خود چیست؟ دوم آن‌که چه رفتارهایی در والدین به ترس کودک دامن می‌زند؟ سوم آن‌که آثار منفی شکل‌گیری روحیه ترس در کودک چیست؟ در این قسمت به ترتیب به این سه سؤال پاسخ می‌دهیم:

چرا می‌ترسانند؟

به‌طورکلی والدین دو هدف عمده را از ترساندن فرزند خود دنبال می‌کنند:

الف) امنیت جسمی: با ترساندن کودک از چیزهایی که امنیت جسم او را تهدید می‌کند مثل برق، شیء داغ، شیء تیز، … می‌خواهند در بودونبودشان برای فرزندان، امنیت و سلامت فراهم آورند. درواقع، محتاط کردن کودک در برابر خطرات جسمی هدف والدین است.

ب) تربیت اخلاقی: برخی والدین با هدف تربیت کودک، او را از عواقب عملش می‌ترسانند برای مثال: هرچند وقت یک‌بار برای او خط‌ونشان می‌کشند که مثلاً اگر فلان کار را بکنی تو را در دستشویی یا حمام زندانی می‌کنم یا … . به این تربیت می‌گویند تربیت ارعابی. آن‌ها درواقع می‌خواهند با ابزار ترساندن، فرزند خود را مدیریت کنند که البته این شیوه تربیتی معمولاً با آسیب‌های گوناگونی همراه است.

چگونه می‌ترسانند؟

برخی از رفتارهای والدین به پدیدآیی ترس در فرزندان منجر می‌شود که مهم‌ترینشان عبارتند از:

* اطمینان‌دهی بیش‌ازحد: اگر پیوسته به کسی اطمینان بدهیم که نترسد و قرار نیست هیچ اتفاق بدی بیفتد، شاید در دفعات اول، حس خوشایندی به شخص مقابل بدهد، اما تکرار این وضع، او را دچار احساس ناامنی می‌کند و همیشه منتظر خطری در آینده نزدیک است. بر این اساس، والدین کودکی که «اضطراب اجتماعی» دارد و از حاضر شدن در جمع دیگران سخت دچار پریشانی می‌شود، وقتی مدام و با اصرار به فرزند خود می‌گویند که اصلاً نترسد و هیچ اتفاق بدی نمی‌افتد، در حقیقت، کودک را بیش‌ازحد، نسبت به این موضوع (که خودش بیش‌ازاندازه به آن حساس است) حساس می‌کنند.

* کمک کردن سریع: والدینی که طاقت ترس فرزند خود را ندارند و تا فرزندشان را دچار ترس هرچند کوچکی می‌بینند، سریع برای رفع مشکل او قدم برمی‌دارند، درواقع ترس فرزند خود را تقویت می‌کنند. برای مثال: کودکی که از گربه می‌ترسد و مادرش بدون آن‌که به فکر درمان اصولی او و مشاوره بیفتد، مدام او را بغل می‌کند و از کوچه عبور می‌دهد، در حقیقت، ترس از حیوان را در فرزند خود ماندگار می‌کند.

* اجازه فرار دادن: والدینی که به کودکشان اجازه می‌دهند او از هرچه می‌هراسد، فرار کند، ترس را در فرزند خود تقویت می‌کنند. برای مثال: اگر فرزندشان از رفتن به استخر می‌ترسد، به‌هیچ‌وجه به فکر درمان این ترس او نمی‌افتند و فقط اجازه می‌دهند فرزندشان از موقعیت استخر رفتن اجتناب کند.

* عصبی بودن والدین: والدینی که در تعامل با فرزند خود بی‌صبر هستند و گاهی که او اشتباهی دارد، با عصبانیت شروع به پرخاش می‌کنند که کودک به‌اصطلاح کُپ می‌کند! فرزندشان را دچار ترس‌های لحظه‌ای وحشتناک می‌‌گردانند.

* ترسو بودن والدین: والدین ترسو و اضطرابی، فرزندانی ترسو و مضطرب تحویل جامعه می‌دهند. در یکی از کشورهای خارجی، مادری به اضطراب ناشی از اشکال در اندام‌های داخلی فرزند خود مبتلا بود و با این‌که پزشکان با معاینات لازم به او اطمینان می‌دادند که فرزند تو مشکلی ندارد، ولی او به بهانه وجود مشکلات جسمی ناشناخته در فرزندش، بارها با اصرار او را زیر تیغ جراحی‌های مختلف فرستاد تا قسمت‌های مختلفی از بدن بچه را برش بزنند تا مطمئن شوند که بدن آن کودک مشکلی هم‌چون تومور یا چیز دیگری ندارد! این مورد اضطراب مادر که جزء موارد افراطی است، مثالی گویا از انتقال اضطراب مادر به فرزند است.

خود کودکان نیز با افکار غلط و منفی به ترسشان دامن می‌زنند که به دو نمونه‌اش اشاره می‌کنیم:

* غلو کردن در احتمال وقوع: «حادثه ناخوشایند» برای هرکسی ممکن است رخ بدهد، ولی کودکان مضطرب، احتمال وقوع یک اتفاق بد را بیش‌ازحد برآورد می‌کنند. همین برآورد غیرمنطقی سبب می‌شود همیشه گوش‌به‌زنگ باشند و چنین اضطرابی، توانایی آن‌ها را در انجام کارهای مؤثر زندگی کاهش می‌دهد؛ برای مثال: امکان تپق‌زدن برای کودکی که تمرین کرده در جمع هم‌کلاسی‌هایش انشا بخواند، زیاد نیست، اما اگر کودک مضطربی در این موقعیت باشد، با این‌که تمرین کافی هم کرده است، اما باز احتمال تپق زدن خود را به دلیل اضطراب اجتماعی که دارد خیلی بیش‌ازحد برآورد می‌کند.

* غلو کردن در پیامدها: بر فرض که برای یک فرد، حادثه ناخوشایندی رخ دهد، اما پیامدهای آن معمولاً در بالاترین حد از ناخرسندی نیستند. کودکان مضطرب، معمولاً پیامدهای یک اتفاق بد را بیش‌ازحد معمول می‌بینند. برای مثال کودک مضطربی که از خیابان می‌ترسد، نه‌تنها احتمال تصادف می‌دهد بلکه احتمال پیامد بسیار فاجعه‌آمیز مثل قطع نخاع و مرگ را بیش از پیامد آسیبی هم‌چون زخمی شدن معمولی یا شکستگی می‌دهد. کودکی نیز که از تاریکی می‌ترسد اگر تصور کند در اتاق تاریکی قرار بگیرد احتمال حمله یک فرد غریبه یا حمله حشره سمی را به خود می‌دهد، به‌جای این‌که صرفاً احتمال دهد ممکن است پایش‌ به ‌چیزی در کف اتاق گیر کند.

چه آثاری دارد؟

هرچند وجود متعادل ترس برای کودک مفید است، اما سه اشکال مهم متوجه ترساندن‌های مکرر و بدون برنامه کودک است:

اول: آن‌که امکان دارد کودک به ترسانده شدن برای انجام دادن کارها عادت کند و این یعنی در بزرگ‌سالی هم جامعه برای قانون‌پذیر کردن او بیشتر باید از حربه تنبیه استفاده ببرد.

دوم: این شیوه، فرزندی ضعیف و ترسو تحویل شما می‌دهد که ترس او به‌مرور به چیزهای مختلف تعمیم می‌یابد و یک ترسوی به تمام معنا می‌شود.

سوم: ممکن است کودک شما دچار دورویی شود؛ یعنی از ترس شما در جلوی رویتان کاری را انجام ندهد، اما در پنهان که چشم شما را دور می‌بیند، سراغ اشتباهات برود و همین شیوه را در بزرگ‌سالی برای انجام رفتارهای جامعه‌ستیزانه خود برگزیند.

مدیریت ترس

بهترین زمان برای کنترل این مشکل، سنین کودکی است. برای مدیریت ترس فرزند خود به این نکته‌ها دقت کنید:

۱. از دید معمول کودکان، ترس امری نامطلوب است؛ ازاین‌رو تحقیر، سرزنش، خندیدن، مسخره کردن و خجالت دادن کودک در تنهایی و در جمع برای ترس او سبب می‌شود اعتمادبه‌نفس کودک به‌مرور کاهش بیابد و افزون بر ترس، به این مسئله نیز گرفتار شود. همدلی هوشمندانه با هراس کودک و تحقیر نکردن او بهترین راه‌کار است و باید به دنبال شناسایی علل ترس و کنترل آن‌ها باشید.

۲. تخیل قوی برخی کودکان عامل بسیار مهمی در ترسیدن آن‌هاست. گاهی لازم است دیدن فیلم‌های تخیلی را برای کودک محدود کنید. این فیلم‌ها می‌تواند زمینه‌ساز ترس بیشتری در فرزند شما باشد.

۳. برای نترسیدن فرزند خود بیش‌ازحد به او احساس ایمنی ندهید. تکرار بی‌رویه‌ این نکته که «این چیزا که ترس نداره» می‌تواند توجه کودک را بیش‌ازحد نسبت به یک مسئله حساس کند.

۴. ترس‌های کودک خود را به‌صورت مجزا موردتوجه قرار دهید. روشن است که راه‌کار غلبه بر ترس از تاریکی، با راه‌کار غلبه بر ترس از سوسک یا… با هم متفاوت است.

۵. تلاش‌های موفق کودک در غلبه بر ترسش را در جمع و حضور دیگران تحسین کنید.

۶. میان ترس و اعتمادبه‌نفس رابطه‌ای تنگاتنگ وجود دارد و اصلاً یکی از علل مهم ترس در برخی از کودکان پایین بودن میزان اعتمادبه‌نفس آن‌هاست. کودکی که اعتماد‌به‌نفس پایین دارد، خود را ناتوان از رویارویی با موقعیت‌های اندکی دشوار یا سخت می‌پندارد، پس در موقعیت‌های عادی به فرزندتان کارهایی واگذار کنید که از عهد‌ه‌اش برمی‌آید، ولی اندکی برایش مشکل است برای مثال: به کودک سه ‌یا چهارساله، به جای دادن یک لیوان برای بردن بر سر سفره که احساس خواهد کرد، یک تکلیف ساده است، چند پشقاب بدهید تا حس کند یک تکلیف سخت دارد. این کار، حس توانمندی را در او تقویت می‌نماید و به‌مرور، پشتوانه لازم برای غلبه بر ترس‌هایش را می‌یابد.

۷. اگر قرار است فرزندتان در موقعیت ترسناکی قرار بگیرد، پیش از رویارویی با موقعیت به او آمادگی دهید؛ برای مثال اگر از دکتر می‌ترسد، از قبل با خریدن وسایل اسباب‌بازی پزشکی و دکتر بازی، او را برای حضور در درمانگاه یا مطب دکتر آماده کنید.

۸. فرزندتان را بیش‌ازحد نسبت به خطرات غیرواقعی دنیای اطرافش نترسانید.

۹. تغذیه فرزند خود را تقویت کنید.

۱۰. مانند والدینِ کودکان مضطربی نباشید که وقتی حالشان خوب است با فرزند مضطرب خود و ترس‌های او خوب رفتار می‌کنند و وقتی حالشان نامساعد است، با او و ترس‌هایش بدرفتاری می‌کنند.

۱۱. کمال‌گرا نباشید و انتظار نداشته باشید که فرزندتان اصلاً نترسد تا بعداز آن او را تشویق کنید. هر رفتار کوچکی را که نشانگر شجاعت اوست، تشویق کنید حتی اگر در آن لحظه حواس خود کودک به رفتار درستش نبوده باشد.

۱۲.‌ اگر برای نترسیدن کودک پاداش قرار دادید، این پاداش باید برای او معنادار باشد؛ یعنی اگر پاداشی به نترسیدن کودک بدهید که بداند اگر این کار را هم نمی‌کرد می‌گرفت و یا این‌که آن پاداش از نظر او ارزش نداشت، برای او دیگر نقش مشوق را نخواهد داشت. از تحسین اجتماعی و کلامی در قالب عبارت‌های مختلف نیز غافل نباشید و فقط به پاداش‌های مادی بسنده نکنید.

۱۳. تکنیک «تن آرامی» را به فرزند خود بیاموزید. سپس از او بخواهید روزی دو سه بار در موقعیت‌های عادی این تمرین را تکرار کند. در نهایت بخواهید زمانی که روی این تمرین کاملاً مسلط شد، در زمان‌های بروز ترس و اضطراب این تمرین را به کار بگیرد. اصل این تمرین بر این اساس است که بدن نیز روی فکر تأثیر دارد و زمانی که بدن آسایش بیابد، فکر هم به سمت یافتن راحتی و آسودگی جهت داده می‌شود. اصل تن‌ آرامی روی تنفس عمیق شکمی و شل و سفت کردن بدن است. به کودکتان بگویید با بینی هوا را ۳ تا ۴ ثانیه داخل شکم کند به‌گونه‌ای که انگار شکمش چاق می‌شود. سپس ۵ ثانیه هوا را در داخل بدن نگاه دارد انگار که دارد هوا را به همه‌ جاهای بدنش می‌فرستد. در آخر به مدت ۵ تا ۷ ثانیه هوا را از طریق دهان به‌آرامی خارج کند. بعد از تسلط روی دم و بازدم، در هنگام حبس هوا در قفسه سینه بدن را به‌صورت کلی (تمام اعضای بدن) یا به‌صورت عضوی (در هر بار تنفس عمیق یک عضو) سفت و سپس با بازدم شل و رها سازد. این کار آرامش جسمی و روانی شخص را افزایش می‌دهد.

یادآوری این نکته مفید است که یکی از شایع‌ترین ترس‌های کودکان، ترس از تاریکی است؛ اگر کودک شما چنین مشکلی دارد، او را سرزنش و مسخره نکنید. نخست از او بخواهید با زبان خود برای شما دلیل ترسش را توضیح دهد. فهمیدن درست و دقیق دلیل ترس کودک نیمی از درمان است و بهترین شیوه نیز شنیدن از زبان خود اوست.

قصه

برای فرزند پیش‌دبستانی خود در این موضوع قصه‌هایی بسازید؛ برای مثال از خرگوش کوچولویی بگویید که از تاریکی می‌ترسید و به همین دلیل پیش لاک‌پشت دانا رفت و دلیل ترسش را این‌گونه گفت که … .

بااین‌حال برای غلبه بر تاریکی می‌توان:

* با کودک در اتاقی تاریک بنشینید و زیر نور شمع چای یا غذا میل کنید.

* در اتاق نیمه‌تاریک و سپس تاریک، با هیاهو و سروصدا بازی کنید تا به‌مرور کودک به تاریکی عادت کند. بازی‌های مختلف مثل قطاربازی، گرگم‌به‌هوا، این چیزا از چی ساخته‌ شده، … می‌تواند مناسب باشد.

* اتاق را بررسی کنید که در آن وسایل و اسبابی که در تاریکی می‌تواند سبب ترس او شود، وجود نداشته باشد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا