انواع شرک ۳

انواع شرک 3

از امامان معصوم علیهم السلام در زمینه ى نظریه ى زیادت صفات بر ذات الهى نقل شده که:
۱- محمّدبن مسلم مى گوید، امام باقر علیه السلام فرمود: «مِنْ صِفهِ الْقَدیمِ اَنَّه واحدٌ، صَمدٌ، أحدی المعنى، و لیس بمعان کثیره مختلفه؛ از جمله صفات قدیم (خداوند) این است که او واحد، صمد و أحدی المعنى است، (یعنى) براى او معانى (صفات)کثیر و مختلف (که واقعیت هاى آن ها مختلف باشد نه مفاهیم آن ها) نیست». محمّدبن مسلم بار دیگر به امام علیه السلام گفت: گروهى از مردم عراق بر این عقیده اند که (صفات الهى مختلف و متباین بوده، و) او به غیر آنچه مى شنود، مى بیند، و به غیر آن چه مى بیند مى شنود، امام علیه السلام فرمود: «کَذَبوا و ألحَدوا و شَبّهوا تَعالَى اللّه عَن ذلک، انه سَمیعٌ بصیرٌ، یَسمع بِما یُبصر، وَ یُبصر بِما یَسمع؛ آنان دروغ گفته و راه الحاد و تشبیه را برگزیده اند، خداوند از این صفات، متعالى و برتر است، او شنوا و بینا است، مى شنود به واسطه ى آن چه مى بیند، و مى بیند به واسطه ى آن چه مى شنود» (صفات او عین ذات و عین یک دیگراند).

۲- ابان بن عثمان أحمر گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم آیا خداوند از ازل شنوا، بینا، دانا، و توانا بوده است؟ پاسخ داد: آرى. گفتم: یکى از دوستداران شما اهل بیت بر این عقیده است که خداوند از ازل به واسطه ى صفت شنیدن، شنوا، و به واسطه ى صفت بینایى بینا، و به واسطه ى صفت دانایى، دانا، و به واسطه ى توانایى، توانا بوده است (این همان نظریه اى است که ابوالحسن اشعرى پذیرفت). امام علیه السلام با شنیدن این سخن به خشم آمده فرمود: «مَن قال ذلک وَ دانَ بِه فَهو مُشْرک وَ لَیس من وِلایتنا عَلى شیءٍ، إنّ اللّه تعالى ذاتٌ عَلاّمَهٌ، سَمیعهٌ، بَصیرَهٌ، قادِرَهٌ ؛ هر کس این عقیده را برگزیند به شرک گراییده، و از ولایت (حقیقى) ما بهره اى ندارد، به درستى که خداوند ذاتى است آگاه، شنوا، بینا و توانا».

۳- حسین بن خالد گوید: از امام رضا علیه السلام شنیدم که مى فرمود: «لَمْ یَزلِ اللّه تَبارکَ و تعالى علیما، قادرا، حیّا، قدیما، سمیعا، بصیرا؛ خداوند پیوسته دانا، توانا، زنده، قدیم، شنوا و بینا بوده است». به او گفتم: «انّ قوما یقولون: انَّه عزّوجلّ لَم یَزل عالما بِعلمٍ، و قادرا بقدرهٍ، و حیّا بحیاهٍ، و قدیما بِقِدمٍ، وَ سمیعا بِسَمعٍ، وَ بصیرا بِبَصرٍ؛ گروهى مى گویند خداوند پیوسته به واسطه ى دانایى، دانا به واسطه ى توانایى توانا، به واسطه ى حیات زنده، به واسطه ى صفت قدیم، قدیم، به واسطه ى شنوایى، شنوا، و به واسطه ى بینایى، بیناست». امّام علیه السلام فرمود: «هر کس چنین اعتقادى داشته باشد خدایان دیگرى را با خدا برگزیده است، و بر ولایت ما نیست. خداوند پیوسته به لحاظ ذات خود (نه صفات زاید بر ذات) دانا، توانا، زنده، قدیم، شنوا و بینا بوده است و برتر است از آنچه مشرکان و تشبیه گرایان مى گویند». البته مقصود از شرک و الحاد در احادیث اهل بیت علیهم السلام که به قایلان به زیادت صفات بر ذات نسبت داده شده است، شرک و الحاد بدان معنا نیست که احکام فقهى مشرک و مُلحد بر آن مترتّب گردد، بلکه مقصود شرک در مقابل معناى دقیق و عمیق توحید است، که موضوع احکام فقهى نخواهد بود. چنان که روش و سیره ى عملى ائمّه ى اهل بیت علیهم السلام نیز گواه روشن بر این مدّعاست.

د -شرک در پرستش

برخی از ملل در مرحله پرستش، چوب یا سنگ یا فلز یا حیوان یا ستاره یا خورشید یا درخت یا دریا رامی پرستیده اند. این نوع از شرک فراوان بوده و هنوز هم در گوشه و کنار جهان یافت می شود. این شرک، شرک در پرستش است و نقطه مقابل توحید در عبادت است. از جنبه توحید عملی هر نوع توجه معنوی به غیر خداوند یعنی توجهی که از طریق چهره و زبان توجه کننده و چهره و گوش ظاهری شخص مورد توجه، نباشد بلکه توجه کننده بخواهد نوعی رابطه قلبی و معنوی میان خود و طرف مقابل برقرار کند و او را بخواند و متوجه خود سازد و به او توسل جوید و از او اجابت بخواهد همه اینها شرک و پرستش غیر خداست، چون عبادت جز اینها چیزی نیست و عبادت غیر خدا به حکم عقل و ضرورت شرع جایز نیست و مستلزم خروج از اسلام است.

البته شرک عملی نیز به نوبه خود مراتب دارد. بالاترین مراتبش که سبب خروج از حوزه اسلام است، همان شرک جلی است. کمترین شرک این است که انسان کمی از ظلم را دوست بدارد و از آن راضی باشد و یا کمی از عدل را دشمن بدارد. آیا دین چیزی جز دوست داشتن و دشمن داشتن برای خداست؟ خداوند می فرماید: «بگو اگر خدا را دوست می دارید مرا، دستورات مرا که از جانب خداست پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد».

خداوند به پیامبرش می گوید: اگر به آیات قرآن که بر تو نازل مى شود، ایمان نیاورند تعجب نکن چرا که آنها به آیات آفرینش و خلقت که از هر سو آنان رااحاطه کرده نیز ایمان نیاورده اند! در آیه بعد اضافه مى کند که آنها هم که ایمان مى آورند، ایمان اکثرشان خالص نیست، بلکه آمیخته با شرک است «و ما یؤمن اکثر هم بالله الا و هم مشرکون» (یوسف/۱۰۶). ممکن است خودشان چنین تصور کنند که مؤمنان خالصى هستند، ولى رگه هاى شرک در افکار و گفتار و کردارشان غالبا وجود دارد. ایمان تنها این نیست که انسان اعتقاد به وجود خدا داشته باشد بلکه یک موحد خالص کسى است که غیر از خدا، معبودى به هیچ صورت در دل و جان او نباشد، گفتارش براى خدا، اعمالش براى خدا، و هر کارش براى او انجام پذیرد، قانونى جز قانون خدا را به رسمیت نشناسد، و طوق بندگى غیر او را بر گردن ننهد و فرمانهاى الهى را خواه مطابق تمایلاتش باشد یا نه، از جان و دل بپذیرد، و بر سر دو راهی هاى خدا و هوى، همواره خدا را مقدم بشمرد، این است ایمان خالص، از هر گونه شرک: شرک در عقیده، شرک در سخن و شرک در عمل.

* * *

منبع :

جهان بینی توحیدی، ص ۹۱-۹۳ وص۱۰۰-۹۸،

عدل الهی ص ۲۹۴ و ص ۷۹ ،

جمعی از نویسندگان- معارف اسلامی ۲-۱- نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها- چاپ دهم پایی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا