اگر کسانی از قبول و رعایت این حق سرباز زدند ، خدای متعال ، علاوه بر عقاب و عذاب اخروی ، که آنان را بدان گرفتار می سازد ، می تواند ، در همین دنیا ، یا به عذابی آسمانی یا زمینی مبتلایشان کند یا از مؤمنین و صالحین بخواهد که به جنگشان روند ، سرکوبشان کنند و عذابشان دهند :
« قاتلوهم یعذبهم الله بأیدیکم و یخزهم » (۱۴)
با آنان پیکار کنید تا خدای متعال به دست شما عذابشان کند و خوارشان سازد .
جهاد ابتدایی جز این نیست که گروهی از بندگان شایسته ی خدای متعال ، ماموریت می یابند که به منظور احقاق حقی که وی بر کل بشریت دارد ، بر کسانی که این حق را ضایع و پایمال کرده اند و راه شرک و کفر ظلم و فساد ، در پیش گرفته اند ، یورش برند و تا زمانی که دین حق حاکم شود نبرد را دوام بخشند . اگر توجه داشته باشیم به این که غرض از ارسال حضرت رسول اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – غلبه یافتن دین آن حضرت بر همه ادیان است ( توبه / ۳۳ ، فتح / ۲۸ و صف / ۹ ) ، و غایت جنگ و قتال با کافران بر افتادن همه ی فتنه ها و اختصاص یافتن دین به خدای متعال است ( بقره / ۱۹۳ و أنفال / ۳۹ ) ، علی الخصوص با در نظر داشتن این نکته که در روایات ما «فتنه» به شرک تفسیر شده است ، در می یابیم که جهاد ابتدایی با کفار و مشرکین باید تا آن جا استمرار یابد که بساط زمین از لوث کفر و شرک پاک شود و حکومت الهی و توحیدی برقرار گردد . ( ناگفته نگذاریم که مقصود از بر افتادن کفر و شرک این نیست که همه انسانهای روی زمین ، مسلم و موحد شوند ، چرا که در دل آدمی با جبر و زور نفوذ نمی توان کردن ، و ایمان قلبی و اعتقاد باطنی از دسترس اکراه و الزام بدور است : لا اکراه فی الدین ( بقره / ۲۵۶ ) بلکه این است که نظام حاکم ، نظامی الهی و توحیدی باشد ) پس فلسفه جهاد ابتدایی ، احقاق حق عظیمی است که خدای متعال بر جمیع بندگان خود دارد و بنابراین می توان ، جهاد ابتدایی را دفاع از « حق الله » و در نتیجه ، یکی از اقسام جهاد دفاعی به حساب آورد». (۱۵)خلاصه کلام آن که ، جنگی مشروع است که «دفاعی» باشد و دفاعی پسندیده است که «حقانی» باشد و هر چه حق موضوع دفاع ، عمومی تر و انسانی تر باشد ، آن جنگ و جهاد نیز به همان نسبت مشروعتر و پسندیده تر خواهد بود . و هیچ حقی ، به اندازه حق توحید ، که حق خدای متعال است ، عمومی و انسانی نیست ، پس هیچ جنگ و جهاد و دفاعی هم از نظر مشروعیت و ارزش به پای آن نمی رسد .
از آنچه گذشت به طور ضمنی پاسخ یک سؤال و اشکال دیگر نیز روشن شد و آن سؤال این که ، با فرض مشروعیت جهاد ابتدایی ، چنین جنگی با اولین حق طبیعی هر انسان یعنی حق «حیات» تعارض دارد و از این ناحیه مسئله جهاد ابتدایی با مشکل مواجه می شود . پاسخ این است که اولا ، این سؤال و اشکال اختصاصی به جهاد ابتدایی که دفاع از حقوق انسانی و الهی است نداشته نسبت به سایر جنگهای دفاعی نیز صادق است . هر پاسخی که در دیگر موارد داده شود ، در این مورد نیز صادق است . ثانیا و مهمتر آن که ، درست است که حق حیات اولین حق هر انسانی است که احیانا بدون آن جایی برای سایر حقوق باقی نمی ماند ، اما این حق – به خصوص به صورت فردی آن – مهمترین و پر ارزشترین حق نیست ، بلکه حقوقی ارجمندتر از این حق نیز وجود دارد که در مقام تعارض ، آن حقوق مقدم خواهند شد . چنانکه در موارد قصاص و نیز برخی جرایم بزرگ ، که موجب اعدام جانی است حق صاحب خون و حق جامعه بر حق حیات جانی مقدم می شود . در مسئله جنگ نیز حق الله یا حق انسانیت ، مقدم بر حق حیات فردی برخی افراد است .
جهاد ابتدایی و تحمیل عقیده
سؤال و یا اشکال دیگری که مطرح می شود این است که با فرض مشروعیت جهاد ابتدایی از نوع دعوت و غلبه لشکریان اسلام ، عقاید اسلامی بر لشکر و مردم مغلوب تحمیل میشود و روشن است که عقیده ی تحمیلی ارزشی ندارد .
پاسخ اشکال از نام این نوع جهاد پیدا است . نام این جهاد ابتدایی ، جهاد دعوت است نه جهاد تحمیل عقیده . یعنی جهاد برای آن نیست که عقاید اسلامی به دیگران تحمیل شود . بلکه جهاد ، به صورت مسلحانه وقتی ضرورت می یابد که جهاد لسانی و دعوت مؤثر واقع نشود و بخصوص حکومتهای جائر که با رسیدن پیام اسلام به گوش جان مردم ، خود را در معرض زوال و نابودی می بینند ، در برابر طنین گرم دعوت ، موانع فراوانی ایجاد می کنند و جوی از اختناق را پدید می آورند .
روشن است که دفاع از حق آزادی مردم به عنوان یکی از حقوق انسانیت و شکستن جو فشار و اختناق و فراهم ساختن شرایط شنیده شدن پیام اسلام ، که پیام آزادی و سعادت است ، از مشروعترین و ارزشمندترین پیکارهاست . شهید مطهری در این باره می فرماید : « یک وقت است آن ظالم مردم را در حصاری قرار داده است که مانع نشر دعوت اسلام است ، اسلام به خودش حق می دهد که دعوتش را در جهان منتشر بکند ، ولی اگر دعوتش بخواهد منتشر بشود ، فرع بر ا ین است که آزادی برای نشر دعوت داشته باشد که بتواند برود دعوت خودش را منتشر بکند . شما دولتی را در نظر بگیرید که مانع است از این که مسلمانان صدای اسلام را به توده ی مردم برسانند ، می گوید تو حق نداری که حرفت رابزنی ، من نمی گذارم . در این جا جنگ با توده مردم جایز نیست ، توده مردم که گناهی ندارند ، توده ی مردم بی خبرند . ولی آیا با این رژیم فاسدی که یک اعتقاد پوسیده ای را تکیه گاه خود قرا رداده و از آن مانند زنجیری بر گردن مردم استفاده می کند ، و مانع نشر دعوت اسلام در میان آن مردم است ، جایز است جنگیدن ، که این مانع از سر راه ملت برداشته بشود یا نه ؟ و در واقع با این محیط اختناق جایز است مبارزه کردن یا جایز نیست ؟ از نظر اسلام ، این هم جایز است ، برای این که خود این ، یک نوع قیام در برابر ظلم است ، گواین که خود این مظلوم بسا توجه ندارد به این ظلم ».
استاد در قسمتی دیگر از کلام خویش تصریح می کند که این جهاد برای رفع مانع از ایمان و توحید است نه برای تحمیل عقیده ؛ چرا که اساسا ، عقیده تحمیل پذیر نیست . با زور و اجبار می توان ماده ی فساد و فتنه را قطع کرد اما نمی توان ایمان آفرید : « ما حتی اگر توحید را از حقوق انسانی بدانیم ، باز نمی توانیم با ملت دیگر بجنگیم برای تحمیل عقیده توحید ، چون خودش فی حد ذاته تحمل پذیر نیست … با مشرکین می توانیم بجنگیم به خاطر این که ریشه ی فساد را اساسا بکنیم . ریشه کن کردن مبدأ عقیده شرک با زور یک مطلب است و تحمیل عقیده توحید مطلب دیگر » .
پس جهاد ابتدایی دعوت ، برای آزادسازی اندیشه وفکر است در جهت انتخاب عقیده حق و نه تحمیل عقیده . این واقعیت را در تمام جنگهای صدر اسلام که به پیروزی مسلمانان انجامیده است – چه جنگهای دفاعی و چه جنگهای ابتدایی – به وضوح می توان یافت . در هیچ جنگی مشاهده نشده است که مسلمانان غالب و فاتح ، مردم مغلوب را به پذیرش اسلام اجبار کردند و عقیده اسلامی را بر آنان حمل نمایند ، بلکه این مردم آزاد شدند از چنگال رژیمهای طاغوتی خویش ، وقتی آزادی بخشی لشکر اسلام را دیده و جوانمردی آنان را در میدان جنگ مشاهده کردند و مهمتر از آن ، وقتیکه پیام اسلام را که پیام انسانیت است شنیدند خود با تمام وجود به آیین اسلام در می آمدند .
در پایان این فراز تذکار این نکته خالی از فایده نیست که اسلام نه تنها در جنگهای تدافعی ، بلکه حتی در جهادهای ابتدایی نیز آغازگر جنگ نیست ، بلکه تنها آغازگر دعوت و پیام است . بر اساس دستورات اسلامی ، تا جبهه ی دشمن جنگ را شروع نکند ، لشکر اسلام دست بکار جنگ نخواهد شد .
آداب و مقررات جنگ در اسلام
گفتیم جنگی مقدس و الهی است که از جهات سه گانه اهداف ، ماهیت و شیوه خدا پسندانه باشد . اهداف و ماهیت خداپسندانه جهاد در اسلام را بیان کردیم ، اینک نوبت آن است که ببینیم آیا شیوه جنگ اسلامی هم یک شیوه خداپسندانه است ؟ پاسخ مطلب را در آداب و مقررات جنگ در اسلام باید جستجو کرد . بنابراین از آن جا که موضوع اصلی این مباحث ، « فلسفه حقوق » در اسلام است و نه « حقوق جنگ » ، در این جا فقط با اشاره ای به فهرست آداب و مقررات پیش از شروع جنگ ، حین جنگ و بعد از جنگ ، الهی بودن شیوه جنگ مقدس یا جهاد اسلامی را نیز روشن می سازیم . اهم آداب و مقررات جنگ از این قرار است :
1.تقید به عدم شروع جنگ .
2. دعوت و موعظه قبل از شروع جنگ .
3. ترک شبیخون .
4. مصونیت زنان ، کودکان و پیران .
5. خوش رفتاری با شکست خوردگان .
6. مصونیت سفیران جنگی .
7. قبول امان خواهی و دادن امان .
8. احترام به اموال و اعراض دشمن .
9. ممنوعیت کاربرد سلاحهای کشتار جمعی .
10. احترام به اجساد دشمن .
11. ممنوعیت پیمان شکنی .
12. احترام به اسیران و انتخاب بهترین راه برای آنان .
گذشته از مقام تئوری و قانون ، از نظر عینی و تاریخی هم وقتی که به جنگهای صدر اسلام نگاه می کنیم و آنها را با سایر جنگها مقایسه می کنیم ، کمترین تلفات جانی ، مالی و ویرانگری را در آن مشاهده می کنیم و از سوی دیگر بزرگترین فایده را بر آن مترتب می بینیم . اگر مسلمانان صدر اسلام با دو امپراطوری بزرگ ستمگر و مستکبر زمان ، یعنی ایران و روم نمی جنگیدند و با شکست دادن آنها ، تمدن بزرگ اسلامی را در قسمت اعظم جهان آن روز پدید نمی آوردند ، تمدنی که مبدأ اصلی تمدن امروز جهان است ، معلوم نبود که با استمرار جاهلیت قرون وسطایی این دولتها ، بشریت امروز در چه وضعیتی به سر می برد . و تازه اینها همه ، بدون حضور مستقیم خلفای راستین پیامبر و امامان معصوم بوده است . اگر در دوران نظام اسلامی ، خلافت از مسیر اصلی اش منحرف نمی گشت و ائمه اهل بیت – علیهم السلام – بر مسند حکومت اسلامی می نشستند ،مسلما وضعیتی و نتیجه ای بسیار بهتر و دلپذیرتر پدید می آمد وجهان امروز ، چه بسا شاهد بسیاری از جاهلیتهای مدرن و ستمهای نوین پنهان نمی شد .
پی نوشت :
۱. آیت الله مصباح یزدی ، جزوه حقوق و سیاست در قرآن ، ص ۲۱۹۴-۲۱۹۳ .
2. استاد شهید مرتضی مطهری ، جهاد ، ص ۱۶ ، ۲۵ .
3. همان ،
4. آیت الله مصباح یزدی ، جزوه حقوق و سیاست در قرآن ، ص ۲۱۹۷ .
5. نساء / ۷۵ .
6. جهاد ، ص ۴۲ .
7. شهید مرتضی مطهری ، جهاد ، ص ۶۳ و ۶۴ .
8. این مسئله ، یعنی جنگ با اختناق و ایجاد فضای آزاد برای شنیدن پیام اسلام ، خود یکی دیگر از دلایل مشروعیت جهاد دعوت است که استاد هم بدان پرداخته اند . در بحث پاسخ به شبهه تحمیل عقیده ، به این مطالب خواهیم پرداخت .
9. همان ، ص ۴۲ و ۴۳ .
10. همان ، ص ۵۳ و ۵۴ و ۴۶ .
11. همان ، ص ۵۳ و ۵۴ و ۴۶ .
12. آیت الله مصباح یزدی ، جزوه حقوق و سیاست در قرآن ، ص ۲۱۹۴ .
13. توبه / ۴۰ .
14. توبه / ۱۴.
15. جزوه حقوق و سیاست ، ص ۲۱۹۸ و ۲۱۹۹ و مستفاد از صفحات ۲۱۷۱ تا ۲۱۷۴ .