ایمان به خدا ، مافوق همه امور

ایمان به خدا ، مافوق همه امور

در آیه ۱۳ سوره جن، گروهی از جن که قرآن را از زبان پیامبر شنیده بودند می گویند: «و انا لما سمعنا الهدی امنا به» به قومشان می گویند ما وقتی که هدایت را شنیدیم – مقصود قرآن است: بانگ قرآن را که شنیدیم – ایمان آوردیم، معطل کسی نشدیم، چون شنیدیم ایمان آوردیم. کانه می خواهند به آنها جواب بدهند «در مقابل این اعتراض» که این چه کاری است! شما، گروهی جزء جمع ما، رفتید آنجا قرآن را شنیدید، می خواستید اول بیایید اینجا با ما در میان بگذارید، با همدیگر مشورت کنیم، اگر بناست ایمان بیاوریم همه با هم ایمان بیاوریم و اگر بناست ایمان نیاوریم همه با هم ایمان نیاوریم، این چه کاری بود که شما کردید، رفتید ایمان آوردید؟ جواب دادند که مسئله ایمان به پروردگار مطرح است. رابطه ما با پروردگار قویتر است از رابطه ما با شما. انسان وقتی که پروردگار خودش را بشناسد فورا باید ایمان بیاورد. اینجا دیگر جای مشورت کردن نیست.
داستان معروف حضرت امیر است که ایشان طفل ده ساله بودند که پیغمبر اکرم به رسالت مبعوث شدند و وقتی که به منزل آمدند رسالت خودشان را اعلام کردند اول کسی که ایمان آورد از زنها، خدیجه بود و از مردها علی علیه السلام که در خانه پیغمبر بود، یک بچه ده ساله و حداکثر گفته اند دوازده ساله. بچه ده ساله هر کاری را با اجازه پدر می کند. بعضی به او رسیدند و گفتند: علی! تو از پدرت اجازه گرفتی که به پیغمبر ایمان آوردی؟ گفت: آیا خدا وقتی که می خواست مرا خلق کند با پدرم مشورت کرد و من را خلق کرد که من حالا خواستم به خدا ایمان بیاورم با پدرم مشورت کنم؟ یعنی رابطه یک انسان با خدا از رابطه اش با هر کس دیگر نزدیکتر و قویتر است. گیرم مشورت می کردم و پدرم می گفت: نه. «آیا باید حرف او را گوش می کردم؟»

اینها هم گفتند: «و انا لما سمعنا الهدی امنا به» ما به صرف اینکه شنیدیم منتظر کسی نشدیم و ایمان آوردیم. «فمن یومن بربه» هر کسی که به پروردگار و خالق و پرورش دهنده خود، آن ذاتی که از هر ذات دیگر به او نزدیکتر است، ایمان بیاورد، «فلایخاف بخسا و لا رهقا». (بخس یعنی نقص و کاستی. ارهاق یعنی فرار گرفتن، مقصود مسلط شدن یک امر مکروه و نامطلوب است) کسی که به خدای خودش ایمان بیاورد و پیوندش را با پروردگار خود محکم کند هیچ بیمی از کاستی و پیش آمدن کارهای سخت و نامطلوب ندارد، یعنی وقتی که پای ایمان به خدا به میان بیاید دیگر هیچ مسئله ای برای ما مطرح نیست. حال چرا قرآن این مطلب را بازگو می کند؟ برای این است که انسان هم یاد بگیرد: این انسانها! شما از این گروه – ولو اینکه در درجه پایین تر هستند- یاد بگیرید که مسئله ایمان مافوق همه مسائل دیگر است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا