تصمیم گرفتم که با گذشتن از ایستگاههای تاریخ، حرکت کنم تا بر فاجعه امت آگاهی یابم و این آغازی بود برای مشخص نمودن هویت حرکت و انتقال با عبور از فضای معتقدات و تاریخ و همسو شدن با دلیل.
این امر در خانهای اتفاق افتاد که عموزاده شیعی من اقامت داشت. من آمده بودم تا با او دیداری داشته باشم و درباره اموری عام گفتگو کنم… در یک لحظه صدای خطیبی که از یک دستگاه ضبط صوت، پخش میشد، توجهم را جلب کرد که میگفت: «این خطبهای است که در منابع اهل سنت و شیعه وارد شده و حضرت فاطمه زهرا آن را ایراد نمود تا حق خود را در فدک ثابت نماید. سپس خطیب به ایراد خطبه پرداخت.
پیش از شنیدن این نوار آماده نبودم تا در مسائل مورد اختلاف مذهبی وارد بحث شوم. ما دانسته بودیم که عموزادهام شیعه میباشد و از خداوند مسئلت کرده بودیم تا او را هدایت کند و ما تا میتوانستیم از وارد شدن به بحث با او پرهیز میکردیم و آن پس از گفتگویی بود که در آغاز این فصل بیان شد.
ولی خداوند سبحانه و تعالی میخواست که حجت را بر ما تمام کند.
با صدایی آرام و زیبا، خطیب، آن خطبه را آغاز نمود و شعاع کلماتش تا اعماق وجودم نفوذ کرد. برای من آشکار شد که چنین سخنانی از شخصی عادی صادر نمیشوند، حتی اگر دانشمندی سخنور باشد که هزاران سال درس خوانده باشد، بلکه آنها در حد ذات خود یک معجزه بودند. سخنانی شیوا، عبارتهایی محکم، حجتهایی کوبنده و تعبیری قوی… من خود را به آنها سپردم و با همه وجودم به آنها گوش میدادم و هنگامی که خطبه آن حضرت به کلماتی رسید که این فصل را با آنها شروع کردم، نتوانستم خود را نگه دارم و اشکهایم سرازیر شد. من از این سخنان محکم که خطاب به خلیفه رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله ایراد میشد، تعجب کردم و آنچه سبب شد تا حیرت من بیشتر شود این بود که وی دخت رسول خدا بود، پس چه اتفاقی پیش آمده است؟ در واقع درستی این خطبه را نمیدانستم ولی شعورم در آن لحظه تکان خورد و با نخستین قطره اشکی که از اعماق درونم سرازیر گشت، تصمیم گرفتم که به صورتی جدی با وی وارد بحثی عمیق شوم و در این خصوص نمیخواستم که از کسی بشنوم، بلکه ریسمان شروع یا آغاز ریسمان را میخواستم تا حرکت آغاز کنم.
خطبه تنها به این عبارتها که من نقل کردم، منحصر نبود، بلکه بسیار طولانی بود و مسائل فراوانی را در برداشت که باعث میشود، انسان به شناخت جزئیات و شرایط موضوعی پیرامون اتفاقی که رخ داده بود، همت گمارد.
نوار به آخر رسید، اشکهایم را پاک کردم و کوشیدم تا آنها را پنهان کنم تا عموزادهام متوجه آنها نشود، نمیدانستم برای چه؟ شاید به خود مغرور بودم ولی عظمت فاجعه مرا بر آن داشت تا مجموعهای از سؤالات را متوجه او سازم ولی خواستار جوابی نبودم بلکه این تلاشی برای کم کردن فشار روحیم بوم و آخرین سؤال من این بود که اگر همه آنچه در بخشهای مختلف خطبه وجود دارد، صحیح باشد، آیا همه آن به خاطر فدک، یعنی یک قطعه زمین بود؟! به من پاسخ داد: لازم است که ابتدا بدانی که فاطمه کیست و سپس خود، جستجو را آغاز کنی تا من عقایدم را بر تو تحمیل نکنم و نخستین منبعی که آغاز ریسمان را در آن خواهی یافت، صحیح بخاری است. آنگاه کتاب را به دست من داد و این برای من کاملاً غیرمنتظره بود.
با نور فاطمه(س) هدایت شدم

- مهر 12, 1395
- 00:00
- No Comments
- تعداد بازدید 212 نفر
- برچسب ها : چهارده خورشید, حضرت زهرا (س), حضرت فاطمه زهرا(س), مقالات, ويژه ها
اشتراک گذاری این صفحه در :

هم کفو بودن در ازدواج
۱۴۰۴/۰۱/۱۸
روان شناسي رابطه خانواده با نوجوان
۱۴۰۴/۰۱/۱۷
اذان و اقامه نوزاد
۱۴۰۴/۰۱/۱۶
ويژگيهاي دوران نوجواني
۱۴۰۴/۰۱/۱۵
از زندگی تا شهادت سید حسن نصرالله
۱۴۰۳/۰۹/۱۲
مفهوم «کوثر» در قرآن و ارتباط آن با شخصیت حضرت زهرا (س) چیست؟
۱۴۰۳/۰۸/۳۰
رعایت حریم خصوصی دیگران در قرآن، احادیث و آثار امام
۱۴۰۳/۰۸/۱۶