بررسی نقش والدین در تربیت فرزندان آیین زندگی و تربیت در اسلا‌م

بررسي نقش والدين در تربيت فرزندان آيين زندگي و تربيت در اسلا‌م

علی محمدی تودشکی استاد دانشگاه و محقق
پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: انظر فی الی شیئی تصنع ولدک فان العرق اساس. ببین در چه محلی فرزندت را قرار می‌دهی. یعنی در چه محلی می‌روید زیرا که عرق اساس است و منتقل کننده. به هر حال صفات جسمانی نسل های انسانی معلول عوامل وراثت است ولی معذالک تاثیر عوامل فرهنگی را نباید فراموش کرد. زیرا روش زندگی مردم یک جامعه علاوه بر اینکه در سایر جنبه های رشد موثر است در خصوصیات بدنی نیز تاثیر دارد. وراثت عقلی ما نند خصوصیات هوش عمومی‌یا هوش خانوادگی و نوعی وراثت مزاج و وراثت قوای عقلی مانند حافظه و ذاکره و خیال هم آن‌طور که روانشناسان درباره وراثت خصوصیات جسمانی اتفاق نظر دارند درباره خصوصیات روانی و عقلانی با یکدیگر متفق القول نیستند. اگر چه برخی درباره عوامل محیطی راه افراط و تفریط را پیش گرفته‌اند و معتقد شدند که محیط عامل اساسی در رشد هوش افراد است. را ستون موسس مکتب رفتار عقیده دارد، رشد بچه ها مخصوصا در جنبه روانی تابع محیط است ولی عده‌ای در جانب وراثت راه افراط را رفتند و خصوصیات روانی را محصول عوامل ارثی دانستند. عده‌ای نیز راه میانه گرفته و پاره‌ای از خصوصیات روانی مانند هوش و یا جنبه های عاطفی و طبع و مزاج اشخاص را معلول عوامل ارثی و سایر خصوصیات مانند عادات اجتماعی و رفتار اخلاقی و طرز برخورد با اشخاص و اشیا را معلول عوامل محیط دانستند.
آمارها نشان می‌دهد که برخی خانواده ها دارای نوعی خاص از تخیل هستند و بیشتر فرزندان موسیقیدان ها در این هنر مهارت دارند و اکثر نقاش ها فرزندان نقاش بوده اند. تردیدی نیست که افراد یک خانواده بشری با افراد خانواده دیگر در بسیاری از خصوصیات عقلانی و روانی فرق دارند برخی از آنها دچار ضعف عقل و جنون هستند و بعضی برخلاف آن و هچنین مزاج ها وراثتی است. مزاج پریشان و زود رنج و مزاج آرام و معتدل یا استعداد جرم و خشونت و گناه. همه آنها تحت تاثیر عوامل ارثی تا حدودی قرار می‌گیرند. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: از ازدواج با زن های احمق و کم هوش اجتناب کنید زیرا مصاحبت با آنها ناگوار و فرزندی که از او متولد می‌شود تباه و بی ارزش است. تفصیل وسائل الشیعه ج سه ص ۶ طبع سنگی.
و نیز از ابن جعفر روایت شده است که برخی از اصحاب از پیامبر (ص) راجع به فردی که تحت تاثیر زیبایی زنی قرار گرفت که از عقل معمول بهره‌ای نداشت سوال کردند که آیا می‌تواند با او ازدواج نماید فرمودند خیر. آمار کالیکاک و امثال آن ناظر به همین حقیقت است که خصوصیات عقل و مزاجی را فرع از اصل از راه وراثت دریافت می‌دارد.اگر چه محیط در توجیه خصوصیات موروثی و رشد آنها بی اثر نیست ولی تردیدی نیست که استعداد این خصوصیات موروثی است. ممکن نیست که محیط شاعری مانند فردوسی یا سعدی تربیت کند در حالی که موهبت و استعدادی که به فردوسی و سعدی ارزانی شده بود نداشته باشد اگر محیط از لحاظ فرهنگ و تربیت در عالی ترین سطوح قرار داشته باشد و از آنجایی که هوش عامل مهمی‌در اخلاق به شمار می‌رود می‌توان در مورد وراثت اخلاقی هم سخن گفت و رفتار اخلاقی فرد تا حد مهمی‌مربوط به هوش او است و مزاج عامل دیگری برای اخلاق است. مزاج اگر چه اصل آن نیز بیولوژی است ولی آثار آن در رفتار ظاهر می‌شود چون عقل و اخلاق نتیجه حالات روانی فرد است و قضیه خانواده کالیکاک (آماری که قبلا به آن اشاره شد) موید این مطلب است. حضرت علی (ع) فرمودند: حسن خلق دلیل بر پاکی و اصالت ریشه و عرق هاست. غرر الحکم ص ۳۷۹
و این روایت صریح است در اینکه اخلاق تا مقدار زیادی تحت تاثیر عوامل وراثت است. برخی تصور می‌کنند که محیط دارای تاثیر عمیقی در ایجاد جرم و بالاخره در طرز اخلاق است و این را نمی‌توان منکر شد ولی می‌بینیم علاوه بر محیط که تاثیری عمیق دارد برخی جانی ها و منحرفین با انجام شرارت و جرایم احساس لذت و رضایت خاطر می‌کنند که در این موارد بحث وراثت جای تامل بیشتری دارد.
به هر حال اخلاق به یک معنی موروثی است اگرچه انسان دارای عقل و اختیار است و اگرچه ممکن است تا حدی تحت تاثیر محیط باشد و معمولا کلمه مزاج در مورد امور وراثتی و کلمه خلق در مورد امور کسبی استعمال می‌شود و اینکه خلق کسبی است به وراثتی بودن آن صدمه‌ای نمی‌رساند و وراثت تنها عامل رشد و تکوین فرد نمی‌تواند باشد، بلکه با مشارکت محیط در رشد افراد موثر است.
در مورد انتخاب همسر به منظور ایجاد نسلی سالم و صالح و هوشمند احادیث فراوانی وجود دارد که بسیاری از آنها حاکی از اهمیت کانون وراثت و تاثیر عوامل محیط است که به اختصار ذکر می‌گردد.
اولا از نظر پیامبر اکرم (‌ص)باید همسر انسان متدین باشد و این نکته حائز اهمیت است که دینداری شیوه عقلا است، چرا که این روش عقلانی و علمی‌در زندگی را تائید می‌نماید. زیرا دین می‌تواند انسان را با کمک عقل از هرگونه تباهی و نابودی و فساد و انحراف های جسمی‌و روحی و اجتماعی مصون دارد و مسلما زن و مرد با ایمان مطابق موازین و برنامه های دینی فرزند خود را تربیت کرده و احساس مسئولیت نسبت به این امر می‌نمایند. پیامبر (ص) می‌فرمایند: با زن نباید صرفا به خاطر زیبایی او ازدواج کرد. ممکن است همین زیبایی او را به پستی و ابتذال سوق دهد (اگر ایمان نداشته باشد) و نه صرفا برای مال و ثروتش، چون ممکن است مال بدون ایمان هم او را یاغی و سرکش سازد. با زن صرفا به خاطر ایمان و دین او ازدواج کن. حجه البیضاء ج ۲ ص۴۷
و نیز حسن خلق که مبدا اساسی پرورش نسل سالم و صالح است و این اصل چه در دوران جنینی و شیرخوارگی و چه در دوران تربیت کودک در خانواده اثر مستقیم و یا غیر مستقیم دارد. همچنین حسن خلق و چهره شاداب و زیبایی که این امر غالبا کمک به دین می‌باشد و ضامن جلوگیری مرد از انحراف و خلاف غفلت است و این صفت باید با حسن خلق او همراه باشد.
براصالت خانوادگی و اینکه تربیت یافته و نجیب باشد بسیار تاکید شده زیرا او بهتر می‌تواند فرزندان را تربیت نماید و اصالت خانوادگی داشتن معاشرت صحیح را ایجاد نماید. اگر زن خود فاقد اصالت باشد یا مرد فاقد این تربیت و اصالت باشد نمی‌توانند نقش خوبی در زندگی و معاشرت با دیگران و در رشد فرزند خود داشته باشند. رسول اکرم (ص) می‌فرمایند: از سبزه ها (و زن های زیبایی) که در میان کثافات و پلیدی ها می‌رویند بپرهیزید. پرسیدند سبزه های مذکور چیست؟ فرمودند: زن زیبایی است که در محیط پست و آلوده پرورش یافته است. حجه البیضاء ج ۲ ص ۵۲.
اسلام همچنین ازدواج با عده‌ای از اقارب مانند مادر، خواهر، خاله و عمه و امثال آنها را شرعا حرام و ممنوع ساخته و در برخی موارد دیگر به منظور ارشاد مردم برای ساختن و پرورش نسلی سالم راهنمایی هایی کافی نموده است و ازدواج با فامیل های نزدیکی را که حرمت شرعی هم ندارد صحیح نمی‌داند و پیامبر اکرم (ص) فرمودند: با خویشاوندان نزدیک ازدواج نکنید زیرا فرزندی (که از آن به ثمر می‌رسد) نحیف و ضعیف خواهد بود. حجه البیضاء ص ۵۳از نظر علمی‌این‌طور است که اگر سلامتی طرفین تا چند پشت معلوم و صفات خانوادگی آنان شایسته می‌بود ازداوج با خویشاوندان موجب تقویت صفات خوب خانوادگی می‌شد ولی چون دانستن سلامتی اجداد غیر ممکن است باید ازدواج میان خویشاوندان نزدیک ممنوع گردد، زیرا بعضی از بیماری های مخفی در افراد وجود دارد که در شرایط خاص ظاهر می‌شود. اولین نتیجه چنین ازدواجی کاهش وسعت و تعداد اعضا خانواده می‌باشد که این کاهش به علت عوامل کشنده است. به علاوه تعداد کودکانی که مبتلا به چند شکلی و ناهنجاری هستند بیشتر از ازدواج های بسیار نزدیک و همخون هستند به عبارت دیگر تعداد ناهنجاری های تولید یافته در اعقاب افرادی که هم خون هستند بسیار شایع تر از اعقاب ازدواج های تصادفی هستند و به هر حال باید دانست که ازدواج های نزدیک نتایج شوم و پشیمان کننده‌ای را دارد. (اصول بیماری های ارثی) یکی دیگر از نکاتی که در امر ازدواج از لحاظ ایجاد نسل سالم وصالح باید آن را رعایت نمود، انتخاب همسر باهوش است و چنانچه در بحث وراثت معمولا ذکر می‌شود و به آن پرداخته می‌شود صفات روحی والدین به فرزندان منتقل می‌شود لذا پیامبر اسلام فرموده است: از ازدواج با زنان کم هوش بپرهیزید، زیرا همنشینی و مصاحبت با آنها شکنجه آور و فرزندی که از آنها به ثمر می‌رسد تباه و ضایع است. تفصیل وسایل الشیعه ج ۳ ص ۱۱ و نیز روایتی از امام صادق (ع) دراین باره نشان می‌دهد که صفات ضمیری و فضایل ذهنی از طریق وراثت به نسل ها منتقل می‌گردد. دکتر کاری می‌گوید. امروزه می‌دانیم که زناشویی میان الکلی ها و یا کسانی که آثار عیوب روانی دارند چه عواقب وخیمی‌دارد. تاریخچه خانواده روک )Rauke( را نباید فراموش کرد. در بین افراد این خانواده به موجب مطالعات مقامات رسمی‌ نیویورک ۱۸۱ الکلی، ۱۷۰ فقیر، ۱۱۸ مجرم و … وجود دارد که در نسل آنها تاثیر بسزایی داشته است و نتیجه آنکه در بین افراد این خانواده ۳۳۹ فاحشه وجود دارد و ۸۶ نفر از آنها مدیر فاحشه خانه بوده اند.
کارل می‌افزاید در نسل خانواده ای که مبتلا به ضعف عقل بوده‌اند ۴۷ کودک ضعیف العقل و فقط شش کودک طبیعی به وجود آمده است. ایجاد یک نسل منحط و جنایتکار و ابله خیانت بزرگی است و فساد نسل )Dysgenism( یکی از معاصی کبیره است. کتاب راه و رسم زندگی ص۴۷ .
اصولا صفات روانی که از والدین به فرزندان می‌رسد صفاتی است که والدین به نوبه خود از والدین خویش به ارث برده‌اند. اولین کسانی که در رابطه هوش فرزندان و والدین و ارثی بودن صفات ضمیری و فضایل ذهنی، تحقیقاتی دارد، فرانسیس گالتن است. وی پس از تحقیقات به این نتیجه رسید که صفت یا استعداد مخصوص میان بسیاری از افراد یک فامیل وجود دارد. و این خود دلیل ارثی بودن آن صفت است. کارهای اولیه گالتن و دیگران، علما را متوجه کرد که خانواده های کند ذهن و کم هوش و دیوانه و … به منزله مدارکی برای وراثت سجایای ذهنی به شمار می‌رود.
مطالعات گدارد آمریکایی که قریبا به آن اشاره شد، روایات منع ازدواج با افراد کم هوش را روشن می‌کند. وی در مطالعه خانواده کالیکاک با دو سلسله ممتاز مواجه بود. یکی سلسله باهوش که افراد آن از مردمان برجسته و دارای مشاغل عالی بودند و سلسله آنها به مادر باهوشی متنهی می‌شد و دیگر سلسله‌ای که افراد آن از لحاظ هوش ضعیف و غالبا مردم بینوا و جانی و بدکاره و پست بودند و رشته آنها به زن دیگر کالیکاک که زنی کم هوش و از خانواده‌ای پست و شرابخوار بود می‌رسید.کالیکاک از سربازان آمریکایی و از کسانی بود که در جنگ انقلابی آمریکا شرکت کرده بود. روزی با یکی از دوستان خود به میخانه می‌رفت و در آنجا با دختری کم هوش برخورد و به او علاقه مند شد و این علاقه منجر به ازدواج شد. در سال ۱۹۱۲ نواده کالیکاک از این زن به ۴۸۰ نفر بالغ شد که غالب آنها از راه های مختلف موجبات مزاحمت دولت را فراهم می‌کردند و از این عده ۳۶ نفر گدا و بیچاره و ۳۳ نفر فاسد الاخلاق و جانی و تعدادی دیگر الکلی و تعدادی دیگر بد کاره و … بود.
چند سال بعد از آنکه کالیکاک از جنگ مراجعت کرد از خانواده‌ای محترم زنی گرفت که از نسل او ۴۹۶ نفر به وجود آمدند و با اینکه نسبت آنان به همان کالیکاک می‌رسد، چون از لحاظ مادر از سلسله قبلی جدا بودند همگی، جز سه نفر از آنها مشاغل آبرومندی از قبیل طبابت، وکالت، معلمی، قضاوت و غیره داشتند.
پس بیان هوش و ملکات عقلی فرزندان و والدین رابطه عمیق ارثی وجود دارد، چنانچه مقایسه‌ای که شوستر )Schouster( میان دانشجویان دانشگاه آکسفورد و پدران آنها که در همان دانشگاه درس می‌خواندند به عمل آورده، نتیجه‌ای به دست داده آن بود که میان پدرها و فرزندان در خصوصیات روانی و میزان هوش و توانایی آنها ارتباط عمیقی وجود دارد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا