نخست باید دانست که در اصطلاح فلسفه، کلام و عرفان، عالم برزخ، عالمی فراتر از عالم دنیاست؛ از این رو، به هر مقدار ما از دلبستگی و وابستگی به دنیا و مادیات دور شویم، به عالم مافوق آن، بیشتر دسترسی مییابیم.
آیا معنی چشم برزخی این است که کسانی که چشم برزخی دارند، از احوال کسانی که مردهاند و در برزخ به سر میبرند با خبر میشوند و با نگاه کردن به دیگری، از درون او آگاه میشوند و شخصیت درونی او را میبینند و آیا این موضوع، امکان دارد؟
نخست باید دانست که در اصطلاح فلسفه، کلام و عرفان، عالم برزخ، عالمی فراتر از عالم دنیاست؛ از این رو، به هر مقدار ما از دلبستگی و وابستگی به دنیا و مادیات دور شویم، به عالم مافوق آن، بیشتر دسترسی مییابیم. بنابراین، از آیات و روایات چنین فهمیده میشود که کسانی که در مرحلهای قرار میگیرند که در آستانه مرگ و در حال قطع رابطه با دنیا هستند، میتوانند پردههایی از عالم برزخ را مشاهده کنند و یا کسانی که با گرایش به معنویات و دوری از مادیات، به قدرت روحی و معنوی میرسند، میتوانند شخصیت درونی افراد را کشف کنند؛ با این تفاوت که مشاهده پردههایی از عالم برزخ در آستانه مرگ، غیراختیاری و اجباری است؛ اما دستیابی به چشم برزخی و دیدن شخصیت درونی افراد در طول زندگی، به طور اختیاری است. برای رسیدن به این مقام، میتوان از عمل به واجبات و ترک محرمات شروع کرد و علاوه بر آن، به مستحبات و رعایت تقوا، بیش از حد معمول پرداخت، تا زمینه بهرهمندی از چشم برزخی فراهم شود و حقایق افراد و اعمال را فراتر از ظاهر آنها، بتوان دید. این مطلب در حدیث قرب النوافل چنین بیان شده است:
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده که خداوند فرمود: «اظهار دوستی نکرد بنده من به چیزی دوست داشتنیتر از آن چه واجب کردم بر او و او با مستحبات به سوی محبت من میآید؛ تا این که من نیز او را دوست بدارم، پس هنگامی که او را دوست بدارم، شنوایی او میباشم؛ آن گاه که میشنود و بینایی او میباشم؛ آن گاه که میبیند و زبان او میباشم آن گاه که سخن میگوید و دست او میباشم؛ آن گاه که ضربه میزند و پای او میباشم؛ آن گاه که راه میرود و هنگامی که به درگاه من دعا کند، اجابت میکنم و اگر از من درخواست کند، به او میدهم».۱
از زمانی که حیات بشری در این کره خاکی شکل گرفته، همیشه سؤال مهمی ذهن او را مشغول ساخته که هدف از خلقت انسان و زندگی او چیست؟ آیا زندگی، همین جلوه ظاهری آن، یعنی خوردن، خوابیدن و شهوترانی است یا در پشت این حرکات، اسراری نهان و اهدافی بلند نهفته است؟ از همان ابتدای خلقت، دو نیروی ظاهری و باطنی در درون انسان، صفآرایی کرده، هر کدام سعی میکرد که قلب انسان را تسخیر کند و از سویی، شیطان و نفس اماره و از سوی دیگر، پیامبران الهی و عقل، قرار دارند که هر کدام بنا به تناسب، درون ظلمانی و نورانی انسان را شکل میدهند. حال اگر این انسان در مقابل خداوند متعال، خاضع و خاشع شده، تنها او را پرستش کند، بُعد روحانی و الهی بر وجود او پرتو میافکند و کاری جز خیر و خوبی انجام نمیدهد و اگر انسان در حال نسیان و غفلت قرار گیرد و عقلش در مقابل شیطان و نفس سرکش درونی، یارای مقابله نداشته باشد، تاریکی و شر، بر او چیره خواهد شد.
از دیدگاه امام علی علیه السلام، کمسخنی و گزیدهگویی، ملازمت با حق، استقامت در دین، همنشینی با نیکان، انجام عمل صالح، مدارا با مردم، صدق و دوستی، ادب ورزیدن، عفت ورزیدن، عفو و گذشت از مردم، نادیده گرفتن خطاهای مردم، غیبت نکردن، زهدورزی در دنیا، موقع سکوت ذکر گفتن، اخلاص در عمل داشتن و جدال نکردن،۲ نشانههای عقل و بصیرت شمرده شدهاند. در قرآن آمده است: «ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا؛ هر کس تقوا پیشه کند، خداوند به او فرقان [قدرت تمیز بین حق و باطل] عطا میکند». این فرقان که همان چشم دل و چشم حقیقتبین است، مؤمن را از مهلکههای گوناگون نجات داده، به سوی رستگاری هدایت میکند.
نقطه آغازین چشم باطنبین، از همین مرحله است؛ به طوری که با رعایت تقوا، نخست آدمی بر اعضای بدن خود مسلط میشود؛ تا آن جا که بر غضب خود چیره میشود و خشم او شعلهور نمیشود و دست و پای او به دیگران آسیب نمیرساند و بر خواستههای نفسانی خود تسلط مییابد؛ به طوری که شهوت او، حریم دیگران را نمیشکند و آن چنان بر چشم خود مسلط میشود که از هرگونه خیانت، دوری میکند؛ حتی گوش او، به کنترل او در میآید و هر صدایی را نمیشنود و پس از تسلط بر اعضای بدن خود، روح آدمی، قدرت بیشتری پیدا میکند و بر تصورات و خیالات ذهنی خویش، حاکم میشود؛ به طوری که اراده او متمرکز میشود و ناخواسته، تصورات مختلف به ذهن او نمیآید. انسان سالک با رعایت تقوای بیشتر، رفته رفته بر دیگر انسانها نیز تسلط روحی پیدا میکند؛ به طوری که با نگاه او، اطرافیان تحت تأثیرش قرار میگیرند و مبهوت او میشوند که از آن به «ابهت شخصیت» تعبیر می شود. سخن شخص سالک، به گونهای در مخاطب تأثیر میگذارد که سراسر وجود مخاطب را فرا میگیرد و از آن به «نفوذ کلام» تعبیر میشود و در مرحله والاتر، قدرت روح به حدی میرسد که باطن شخص مقابل را تشخیص میدهد که از آن به «چشم برزخی» و «نگاه باطنبین» تعبیر میشود. شخص سالک، همان طور که میتواند تصرف تکوینی در افراد داشته باشد، میتواند بر اجسام طبیعی هم تأثیر بگذارد؛ به طور مثال، حرکت آب جاری را متوقف کند.
آیت الله بهاءالدینی رحمت الله علیه میفرمود: «من با چشم دل و گوش باطن، میتوانم چیزهایی را که با چشم و گوش معمولی دیده یا شنیده نمیشوند، ببینم و بشنوم؛ ولی قدرت دیدنم، به پایه شنیدنم نمیرسد».
پس معلوم شد که چشم دل بر اثر عادت و انس به طبیعت و عالم ملکی، کمسو شده، توان دیدن حقایق را ندارد و تنها راه چاره، روشن نمودن آن از طریق اطاعت خداوند (انجام واجبات، ترک محرمات و توقف در برابر شبهات) است که آن هم به تدریج به دست میآید؛ اما مقدار و نوع دامنه دید برزخی، بستگی به میزان معرفت و مقدار فاصله گرفتن انسان از عالم ماده و انقطاع از امور مادی و جسمانی و توجه او به عالم مجردات و حقایق دارد. مسلما چشم باطنبین انبیا و اولیا، از بقیه انسانها، نافذتر و محدوده دید برزخی آنها از سایر انسانها وسیعتر و گستردهتر است و دیگران به میزان درجه شناخت و اطاعت از خداوند و پیروی از انبیا و اولیا و سعی و کوشش در راه بندگی حق، از چشم برزخی برخوردار خواهند بود. دستیابی به چشم برزخی، به طور اختیاری و در طول زندگی است؛ اما زمانی هم فرا خواهد رسید که انسانها، به طور طبیعی و اجباری، چشم از این جهان فرو میبندد و چشم برزخی آنها گشوده میشود و گاهی این وضعیت در آستانه مرگ و یا هنگام کما رفتن روی تخت بیمارستان و یا گوشه خانه، اتفاق میافتد و شخص آن چه اطرافیان نمیبینند، میبیند و آنچه اطرافیان نمیشنوند، میشنوند.
● یک خاطره
شخصی دارای اموال و دارایی فراوان بود و در آستانه مرگ قرار گرفت، اطرافیان دور او جمع بودند، یکی گریه میکرد و یک قرآن میخواند و یکی ذکر میگفت و یکی به او نگاه میکرد و … یکی نزدیک گوش او آمده بود و تلقین شهادتین میداد و مرتب میگفت: بگو «اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمدا رسول الله…»؛ اما آن شخص یک مقدار زبانش را تکان میداد؛ ولی ادامه نمیداد. بعد از چند ساعت آن شخص به حالت عادی برگشت، همه خوشحال شدند و دور او جمع شدند، گفتند: آقا! میفهمیدی ما چقدر ناراحت بودیم! یکی پرسید: آقا چرا شهادتین را نمیگفتی؟ آن شخص از یک سو به خاطر رفع آن بحران خوشحال بود و از سوی دیگر خیلی ترسیده و وحشت زده بود و در ضمن گفتن چند خاطره از آن موقعیت برزخی، گفت: وقتی شما اصرار میکردید که شهادتین را بگویم، قیافه وحشتناکی جلوی چشم من آمده بود. او میگفت: اگر بگویی، همه خانه و زندگیات را آتش میزنم و من از وحشت زیاد، زبانم نمیچرخید! آری دلبستگی و وابستگی شدید این شخص به دنیا و اموالش چنین فرجام وحشتناکی را در آستانه مرگ برای او رقم زده بود.
صالح قنادی
پرسمان ( www.porseman.net )
برزخ از نگاهِ چشم برزخی

- مهر 7, 1393
- 00:00
- No Comments
- تعداد بازدید 165 نفر
- برچسب ها : برزخ, برزخ،بهشت و جهنم, پرونده خدا, چشم برزخی, عالم, مافوق, ماوراء, متافیزیک در اسلام
اشتراک گذاری این صفحه در :

مدت زمان شیردهی نوزاد
۱۴۰۴/۰۱/۱۹
هم کفو بودن در ازدواج
۱۴۰۴/۰۱/۱۸
روان شناسي رابطه خانواده با نوجوان
۱۴۰۴/۰۱/۱۷
اذان و اقامه نوزاد
۱۴۰۴/۰۱/۱۶
از زندگی تا شهادت سید حسن نصرالله
۱۴۰۳/۰۹/۱۲
مفهوم «کوثر» در قرآن و ارتباط آن با شخصیت حضرت زهرا (س) چیست؟
۱۴۰۳/۰۸/۳۰
رعایت حریم خصوصی دیگران در قرآن، احادیث و آثار امام
۱۴۰۳/۰۸/۱۶