بلندگو
یکی از شبها قرار شد. خطبه های نماز جمعه که به زبان عربی از مقام معظم رهبری گفته میشود توسط بلندگویی در خاکریز عراقیها پخش شود. برای اجرای این برنامه همراه با شهید ناجی باید از روی آکاسیو شناور از منطقهی آب گرفته عبور میکردیم.
به سختی رد شدیم، در حین کار نیروهای بعثی عراق متوجه ما شدند، اما ناجی بدون ترس رفت و بلندگو را وصل کرد. در راه برگشت خیلی مشکل داشتیم، چون نیروهای عراقی، آکاسیو شناور را خراب کرده بودند، ما نیز به ناچار داخل آب شدیم تا بتوانیم برگردیم.
لحظاتی بعد سیم بلندگو به « آمپلی فایر » وصل شد و صدای خطبه مقام معظم رهبری در خاکریز دشمن پخش شد. فرمانده عراقیها از ترس اثر گذاری روی نیروهایش آن بلندگو را گلوله باران کرده و از بین بردند.
منبع: ماهنامه سبزسرخ شماره۱۶ صفحه ۴
برنامه رادیویی
وقتی میخواستیم در دل دشمن رعب ایجاد کنیم، از مرکز خبر میرسید که امشب برنامهی تلویزیونی داریم و ما شروع میکردیم کار روی بیسیم. اول مرکز پیام، رمز عملیات را میگرفت و ما هم با واحدهای دیگر از طریق بیسیم مشغول صحبت دربارهی محل و نحوهی عملیات میشدیم و از آن طرف توپخانه و سلاحهای سنگین نیز شروع به آتشبازی روی مواضع دشمن میکردند و دشمن حسابی به هراس میافتاد.
منبع: کتاب خلاقیت ها صفحه ۱۸۱
بلندگوی بیصدا
هرچه بلندگو در خاکریزمیگذاشتیم، تا نوار گوش بدهیم عراقی ها آن را هدف میگرفتند.
روزی یکی از بچههای تبلیغات بلندگوی کهنهای آورد و در معرض دید دشمن قرار داد و بلندگوی نو و اصلی را جای دیگر گذاشت و نوار جدید آهنگران را پخش کرد و عراقیها فقط بلندگوی کهنه را میدیدند و میزدند.
منبع: کتاب خلاقیتها
بند شلوار
بعضی از بچههای بسیجی وقتی اسرای عراقی را پشت خط میآوردند، بند شلوار آنها را قیچی میکردند تا به ناگزیر دستشان به شلوارشان بندباشد و فرصت دفاع از خود و حمله به رزمندگان را نداشته باشند.
منبع: کتاب فرهنگ جبهه
بندپوتین تله
یکی از بچههای تخریب سیم تله را گم کرده بود ،همان شب هم تانکهای دشمن در حال حرکت به سمت خطوط ایران بودند.
در آن شرایط چارهای نداشتیم به جای سیم تله از بند پوتینهایمان استفاده کردیم و الحمدالله چون شب بود تانکها و نیروهای دشمن متوجه نشدند و داخل میدان منهدم شدند.
منبع: کتاب فرهنگ جبهه