تأثیر مبانى بر شناخت هدف آفرینش

تأثير مبانى بر شناخت هدف آفرينش

یـکـى از امـورى که در پاسخ (درست یا نادرست ) پرسشهاى یاد شده ، تاءثیر بسزایى دارد، چگونگى نگرش به انسان و جهان است . توضیح اینکه هر کس از جهان بینى خاصى پیروى مى کـنـد و در دیـدگـاهـهـاى فـکـرى و عـقـیـدتـى خـود پـایـبـنـد بـه اصـول آن جـهـان بـیـنـى اسـت و در نـگرش به مسایل و پاسخ به آنها بطور طبیعى از آن جهان بـیـنـى پـیـروى کـرده ، بـر آن اسـاس ، بـه سـؤ الات پـاسخ مى دهد، و به ارزیابى آنها مى پردازد. پس ، پاسخها متفاوت و چه بسا متضاد خواهد بود.
بـه عـنـوان مـثال ، کسى که از جهان بینى مادى پیروى کرده و همه پدیده ها و موجودات ، از جمله انـسـان را بـا عینک مادى و حسى ارزیابى مى کند، نسبت به انسان و هدف آفرینش او نیز در همان چـارچـوب مـادى مـى انـدیـشـد، و بـا ابزار حس و تجربه نظر مى دهد بر عکس کسى که از جهان بـیـنـى تـوحـیـدى پـیـروى مـى کـنـد و بـه ارزشـهـاى الهـى پـایبند است بناچار در نگرش به مسایل و ارزیابى و پاسخگویى سؤ الات از همان دیدگاه توحیدى کمک مى گیرد. بنابر این ، هر پاسخى واقع بینانه نخواهد بود.
روشـن اسـت کـسـى مـى تـوانـد به این پرسشها پاسخ صحیح و منطقى بدهد که از جهان بینى صحیح ومنطقى برخوردار باشد و در دیدگاههاى فکرى ، عقیدتى از آن پیروى کند.
اکنون باید دید چه نوع جهان بینى مى تواند به این سؤ الات ، پاسخ درست و واقعى بدهد؟

خداشناسى و تاءثیر آن بر هدف آفرینش :
آن جـهـان بینى اى مى تواند به مسایل انسان ، بویژه هدف از آفرینش او پاسخ درست و منطقى بـدهـد کـه ارزیـابـى درسـتـى از انـسـان و جـهـان داشـتـه بـاشـد و نـیـازهـاى اصیل و فطرى بشر را مورد شناسایى قرار داده ، و در پى برآوردن این گونه نیازها باشد.
چـنـانچه در جاى خود اثبات شده ، این نوع جهان بینى واقع نگر بطور قطع ، به وجود مبدئى بـا شـعـور بـنـام (خـدا) مـعـتـقـد بـوده ، و مـدعـى اسـت کـه راهـیـابى انسان به سوى تعالى و کمال ، بدون تفکر برخاسته از دیدگاه توحیدى میسر نبوده و هدف آفرینش انسان نیز معنا پیدا نمى کند.
بـنـابـر این ، اگر بخواهیم هستى خود و جهان را بدون وجود مبدئى باشعور، ارزیابى و تبیین کـنـیـم ، هیچ گاه نمى توانیم به پاسخ درست هدف آفرینش ، دست یابیم . بطور کلى ، بدون اعـتـقـاد بـه خـدا و جـهـان بینى توحیدى نمى توان هدفى را براى جهان هستى در نظر گرفت ، زیـرا هـسـتـى بدون مبداء هستى بخش ، پوچ و بیهوده خواهد بود. این تنها اندیشه توحیدى است که براى آفرینش انسان و جهان هدفى در نظر گرفته آفرینش آنها را عبث و بیهوده نمى داند.
قرآن کریم با اشاره به همین مطلب مى فرماید:
(وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَّ وَ الاَْرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لا عِبینَ) (۱۲۷)
ما آسمان و زمین و آنچه را که میان این دو قرار دارد به بازیچه نیافریدیم .
خداوند متعال درآیه دیگرى خطاب به انسان چنین مى فرماید:
(اَفَحَسِبْتُمْ اَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثا وَ اَنَّکُمْ اِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ) (۱۲۸)
آیـا چـنین پنداشتید که ما شما را عبث و بیهوده آفریدیم و (پس از مرگ )هرگز به سوى ما باز نخواهید گشت ؟
براستى ، اگر انسانهاى هدفدار و کمالجو در پیرامون آفرینش آسمانها و زمین و موجودات آنها به تحقیق و تفکر بپردازند، به این حقیقت غیر قابل انکار یعنى هدفدارى آفرینش هستى و انسان پـى خـواهـنـد بـرد، آن گـاه خود زبان به اعتراف گشوده و به این حقیقت گواهى مى دهند. قرآن کریم در این زمینه مى فرماید:
(اَلَّذینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیاما وَ قُعُودا وَ عَلى جُنُوبِهِم وَ یَتَفَکَّرُونَ فى خَلْقِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلا سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النّارِ) (۱۲۹)
آنـان کـه در حـالت ایـسـتاده و نشسته و خوابیده بر پهلو، خدا را یاد مى کنند وپیوسته درباره خلقت آسمانها و زمین اندیشه مى کنند و مى گویند: پروردگارا این دستگاه با عظمت را بیهوده و باطل نیافریده اى ، پاک و منزهى ، ما را (به لطف خود) از عذاب آتش نگاه دار.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
به بالا بروید