ترموستات گفتوگو
آداب مذاکرات خانوادگی
دکتر مجتبی حیدری (روانشناس)
یک اصل مهم را هیچگاه از یاد نبرید؛ کسانی از یکدیگر میرنجند که از هم توقع داشته باشند و کسانی از هم توقع دارند که یکدیگر را دوست داشته باشند؛ بنابراین، زنوشوهری که ازدواج آنها بر اساس مهر و محبت بنا شده، حق دارند که بیش از دیگران از هم توقع داشته باشند و درنتیجه بیش از دیگران از هم برنجند. رنجش امری کاملاً طبیعی است، اما باید مراقب باشیم دلخوریهای خود را از همسرمان پوشیده نگه نداریم؛ زیرا رنجشهای کوچک و جزئی تدریجاً در روح و روانمان انباشته میشود و جرقهای میتواند این انبار منتظر حادثه را شعلهور سازد. متأسفانه فرجام چنین وضعیتی بههیچوجه خوشایند نیست.
ترموستات روان
هر سیستم حرارتی یک ترموستات دارد. ترموستات روان ما نیز تخلیه فشارهای درونی است. برای تخلیه فشارهای درونی، باید التهابهای انباشته شده خویش را خارج کنیم. با گفتوشنود میتوانیم هر رنجش و دلگیری را از خود دور کنیم، بهشرطی که با فنون آن و راه صحیح رفع دلخوریها آشنایی کامل داشته باشیم.
افراد به هنگام گفتوگو، اطلاعات لازم را در اختیار یکدیگر قرار میدهند و از نظرات و عقاید همدیگر آگاه میشوند که نتیجه آن، دستیابی به راهحل عقلانی و منطقی و نهایتاً برقراری تفاهم نسبی است. در زندگی زناشویی، دلخوریها، رنجشها، شکایتها و مشاجرهها فراوان است و اگر چنین نباشد باید نگران بود، زیرا بهیقین رابطه زوجین به سردی گراییده و نسبت به هم بیاعتنا شدهاند و درحالیکه از هم رنجش دارند به زندگی یکنواخت خود ادامه میدهند.
بیا مثل من شو!
اول ازدواج، همه کوتاه میآیند، اغماض میکنند، از یاد میبرند، میبخشند و زود آشتی میکنند، اما پس از چندی هیچیک کوتاه نمیآیند، اغماض نمیکنند، از یاد نمیبرند و نمیبخشند. همهچیز از زیر ذرهبین رد میشود، زود میرنجند و میرنجانند. بعد هم میگویند: چرا من برای آشتی پیشقدم شوم؟ متأسفانه این روند به مرحلهای میرسد که دو طرف نتیجه میگیرند، حرف زدن ثمرهای ندارد. یکی میگوید: چه فایده، وقتم را صرف حرف زدن با او بکنم! او اصلاً به حرفم گوش نمیدهد، تا حالا چند بار امتحان کرده باشم خوب است؟ دیگری میگوید: همسرم فقط به خواستههای خودش فکر میکند، خودخواه است و اصلاً فرصت حرف زدن به من نمیدهد.
وقتی کار به اینجا میکشد همسران دور گفتوگوی مستقیم را خط میکشند درحالیکه زندگی مشترک همچنان ادامه دارد. آنها ناگزیر برای شناخت طرف مقابل و خواستههای او به حدس و گمان متوسل میشوند. مشخص است که این شناخت نمیتواند درونی و عمیق باشد، رنجشها هم مزید بر علت میشود و کار را به نیش و کنایه میکشاند. بهاینترتیب، روزبهروز رابطه وخیمتر میشود. زنی که رنجیده، میکوشد حقانیتش را ثابت کند. او معتقد است که رفتاری غیرمنصفانه و دور از عدالت با او شده است. مرد رنجیدهخاطر هم بهتدریج زمام روان خویش را از دست میدهد. اگر آنها گامی برای رفع رنجش برندارند مدام بر میزان آن افزوده میشود و کار به قهر میکشد.
در تمامی مراحلی که گفتیم، همصحبت شدن میتوانست درهای آشتی را بگشاید. گاه خجالت باعث میشود برای رفع دلخوری قدم پیش نگذاریم و منتظر اقدام طرف مقابل میشویم. گاه از واقعیت فرار میکنیم و مشکل را رها میسازیم و میگوییم دیگر حوصلهاش را ندارم. گاهی هم بهطور حیرتآوری برای اینکه خودمان را تائید کنیم مایلیم همسرمان شبیه ما شود، درحالیکه معلوم نیست مثل ما شدن درست باشد. بهعلاوه، از کجا معلوم همهچیز تغییر کند و شرایط زندگیمان بهتر شود.