تعداد اسماء خدا ۳

تعداد اسماء خدا 3

ذکر لفظ جلاله «اللَّه» در این چند روایت که اسماى خدا را مى شمردند خارج از عدد نود و نه بود، و تنها به منظور شمردن اسماى آن آمده بود. و نیز در همان کتاب است که ابو نعیم از محمد بن جعفر روایت کرده که گفت من از پدرم جعفر بن محمد الصادق پرسیدم آن نود و نه اسمى که هر کس آنها را بشمار داخل بهشت مى شود کدام است؟ گفت: اسمایى است که در قرآن آمده، در سوره حمد پنج عدد آنها است و آن یا اللَّه، یا رب، یا رحمان، یا رحیم، و یا مالک است، و در سوره بقره سى و سه عدد آمده و آن یا محیط، یا قدیر، یا علیم، یا حکیم، یا على، یا عظیم، یا تواب، یا بصیر، یا ولى، یا واسع، یا کافى، یا رؤوف، یا بدیع، یا شاکر، یا واحد، یا سمیع، یا قابض، یا باسط، یا حى، یا قیوم، یا غنى، یا حمید، یا غفور، یا حلیم، یا اله، یا قریب، یا مجیب، یا عزیز، یا نصیر، یا قوى، یا شدید، یا سریع، یا خبیر است. و در سوره آل عمران: یا وهاب، یا قائم، یا صادق، یا باعث، یا منعم، یا متفضل آمده است. و در سوره نساء: یا رقیب، یا حسیب، یا شهید، یا مقیت، یا وکیل، یا على، یا کبیر آمده است. و در سوره انعام: یا فاطر، یا قاهر، یا لطیف، یا برهان آمده. و در سوره اعراف: یا محیى، یا ممیت آمده. و در سوره انفال: یا نعم المولى، یا نعم النصیر آمده. و در سوره هود: یا حفیظ، یا مجید، یا ودود، یا فعالا لما یرید آمده. و در سوره رعد: یا کبیر، یا متعال، و در سوره ابراهیم: یا منان، یا وارث، و در سوره حجر: یا خلاق آمده است.

و در سوره مریم: یا فرد و در سوره طه: یا غفار و در سوره قد افلح: یا کریم و در سوره نور: یا حق، یا مبین و در سوره فرقان: یا هادى و در سوره سبأ: یا فتاح و در سوره زمر: یا عالم و در سوره غافر: یا غافر، یا قابل التوب، یا ذا الطول، یا رفیع و در سوره ذاریات: یا رزاق، یا ذا القوه، یا متین و در سوره طور: یا بر آمده. و در سوره اقترب: یا ملیک، یا مقتدر و در سوره رحمن: یا ذو الجلال و الاکرام، یا رب المشرقین، یا رب المغربین، یا باقى، یا محسن و در سوره حدید: یا اول، یا آخر، یا ظاهر، یا باطن و در سوره حشر: یا ملیک، یا قدوس، یا سلام، یا مؤمن، یا مهیمن، یا عزیز، یا جبار، یا متکبر، یا خالق، یا بارى، یا مصور و در سوره بروج: یا مبدى، یا معید و در سوره فجر: یا وتر و در سوره اخلاص: یا احد، یا صمد آمده است. این روایت خالى از تشویش نیست، براى اینکه لفظ جلاله را نیز داخل در اسماء نود و نه گانه کرده و حال آنکه جزء آنها نیست. علاوه، بعضى از اسماء را نظیر کبیر تکرار کرده است. دیگر اینکه در اول، اسماء وارده در قرآن را نود و نه عدد شمرده و لیکن وقتى آنها را تفصیل داد صد و ده عدد شمرد، از همه اینها گذشته موارد دیگرى براى مناقشه در آن هست، و آن چند مورد است که اسمایى را از یک سوره دانسته، و حال آنکه در آن سوره نیست مانند اسم فرد در سوره مریم و اسم برهان در سوره انعام و همچنین مواردى دیگر.

از این چند روایتى که ما از روایات شماره اسماى خدا به آن دست یافتیم به خوبى بر مى آید که روایات مذکور دلالت ندارد بر اینکه اسماى خدا منحصر در آن مقدار است که روایات شمرده است، علاوه بر اینکه اسماى وارده در خود این روایات با هم تطبیق نمى کند، و پاره اى از اسماء که در قرآن به عنوان اسم آمده در این روایات ذکر نشده و پاره اى دیگر را که در قرآن به این عنوان وجود ندارد ذکر شده است، بلکه تنها چیزى که این روایات دلالت بر آن دارند این است که از اسماى خدا نود و نه اسم است که از خواص آن این است که هر کس خدا را به آنها بخواند دعایش مستجاب مى شود، و هر کس آنها را بشمارد داخل بهشت مى شود. علاوه بر این، در این میان روایات دیگرى نیز هست که دلالت دارد بر اینکه اسماى خدا بیشتر از نود و نه عدد است و درادعیه ماثوره از رسول خدا (ص) و ائمه اهل بیت (ع) اسماء بسیار زیادى غیر آنچه که در قرآن است دیده مى شود که نوعا در روایات شماره اسماء ذکر نشده است.

روایتى از امام صادق علیه السلام در باره اسماء حسناى خداى تعالى :

در کافى به سند خود از ابى عبد اللَّه (ع) روایت کرده که فرمود: خداى تعالى اسمى را آفرید که با حروف تلفظ کردنى نیست، و به لفظى ادا کردنى نیست، و شخصیت جسدى و کالبدى ندارد و به تشبیهى وصف کردنى نیست، و به رنگى رنگرزى نشده، اقطار از آن منفى و نواحى و حدود از آن دور است، و حس هر متوهم از درک آن محجوب، و مستترى است غیر مستور. آن گاه این اسم را کلمه تامه اى قرار داد و بر چهار جزء با هم ترکیبش کرد بطورى که هیچ یک از آن چهار جزء جلوتر از بقیه نیست، سپس از این اسم سه اسم دیگر ظاهر کرد، چون خلائق به آنها احتیاج داشتند، و یک اسم دیگر را هم چنان در پرده گذاشت، و اسم مکنون و مخزونى که معروف است همان اسم است، پس این است آن اسمایى که ظاهر شد، پس ظاهر عبارت است از اللَّه، تبارک و تعالى، خداى سبحان مسخر کرد براى هر یک از این اسماء سه گانه چهار رکن را، در نتیجه مجموع ارکان دوازده شد، آن گاه براى هر رکن سى اسم خلق کرد که فعلى منسوب به آن اسماء است و آن اسماء عبارتند از: رحمان، رحیم، ملک، قدوس، خالق، بارى، مصور، حى، قیوم، لا تاخذه سنه و لا نوم، علیم، خبیر، سمیع، بصیر، حکیم، عزیز، جبار، متکبر، على، عظیم، مقتدر، قادر، سلام، مؤمن، مهیمن، بارى، منشئ، بدیع، رفیع، جلیل، کریم، محیى، ممیت، باعث، وارث.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا