تفاوتهای بیولوژیکی…
نهتنها سـاخـتـار مغز زنان و مردان با یکدیگر متفاوت میباشد، بلکه مـردان و زنان از مغزشان بطـرز مــتفاوتی استفاده میکنند. در مغز زنان اتصالات و ارتباطات بیشتری بین دو نیمکره چپ و راست وجود داشـته کـه بـه آنها این توانایی را میدهد تا از مهارت گفتاری بهتری نسبت به مردان برخوردار باشند. از طرف دیگر در مردان ارتبـاط کمتری بین دو نیمکره مغزشان وجود داشته و به آنها این قابلیت را میدهد تا دارای مهارت بیشتری در استدلالهای انتزاعی و هوش دیداری-فضایی باشند.
بیشتر عادات مردان و زنان را میتوان توسط نقش آنها در روند تکامل توضیح داد. بـا وجود آنکه شرایط زندگی تغییر کرده باز هم زنان و مردان تمایل دارند از برنامه بیولوژیکی خـود پیـروی کننـد. مـردان قـادر هستـند تــا مسیر حرکت خود را به خاطر بسپارند. زیـرا در گذشته مردان میبایست شـکـار خـود را ردیـابـی کـرده و آن را گـرفتــه و بـه خـانــه بازمیگرداندند در حالی که زنان دارای دید محیطی بهتری میباشند که بـه آنها کمک میکند اتفاقات پیرامون مـنـزل خـود را زیـر نـظـر گـرفـتـه و خـطـر در حـال نـزدیـک شدن به خانه را شنـاسایی کنند. مـغز مــردان برای شکار کردن برنامهریزیشده که حـوزه دید محدود و بـاریـک آنها را توجـیـه میکند امـا مـغـز زنـان قـادر اسـت دامـنـه اطـلاعات وسیعتری را رمزگشایی کند.
مردان و زنان دارای حس حسادت یکسان بوده اما مردان بهتر میتوانند این حس را پنهان سازند. نمایان ساختن حس حسادت در زنان احتمالاً به همان روحیهای برمیگردد که در خود احساس ضعف نموده و انتقاد از خود داشته و به دوستداشتنی بودن خود مطمئن نیستند.
مـردان صداهای گوشخراش، دست دادن محکم و رنگ قرمز را ترجیح میدهند. مـردان در حل مسائل فنی بهتر میباشند. زنان دارای گوش تیزتری میباشند و هنـگام صحبت کردن از واژههای بیشتری استفاده میکنند و در تکمـیل و اتـمام وظـایف بهطور مستقل بهتر از مردان میباشند.
هنگامی که مردان وارد اتاق میشوند به دنبال راه خروج میگردند، خـطـر احـتمالی را برآورد کرده و راههای گریز را میسنجد. در حالی که زنان به چهره میهمانان توجه میکنند تا پـی ببرند که میـهمانـان چه کسانی بوده و چه احساسی دارند. مردان قادر میباشند تا اطلاعات را طبقهبندی کرده و در مغزشان ذخیره کنند. زنـان تمایل دارند تا اطلاعات را بارها و بارها در مغزشان مرور کنند. هنگامی که زنان مشکلاتشان را بـا مـردان در میان میگذارند دنبال راه حل نمیگردند آنها تنها نیاز دارند تا فردی به حرفهایشان گوش دهد.
تفاوتهای روانشناسی
مردان موقعیتها و اوضاع را بهطورکلی درک میکنند و تفکر کلی و جـامع دارند در حالی که زنان موضعی میاندیشند و به روی جزئیات و نکات ظریف تمرکز میکنند.
مردان سازنده و خلاق میباشند. آنها ریسکپذیر بـوده و به دنبال تجربههای جدید میباشند در حالی که زنان باارزشترین اطلاعات را برگزیده و آن را به نسل بـعد انتقال میدهند.
مردان در تفکرات و اعمالشان استقلال دارند در حالی که زنـان تـمـایل دارند از عقاید پیشنهادی دیگران پیروی کنند.
ارزیابی زنان از خودشان در سطح پایینتری از مردان میباشد. زنـان تـمایل دارند از خودشان انتقاد کنند در حالی که مردان بیشتر از عملکرد خودشان رضایت دارند. و شاید این موضوع به تربیت خانوادگی و فرهنگ رایج مرتبط باشد که سعی دارند دختران خود را بسیار مورد رضایت دیگران و خوشایند اطرافیان رشد دهند. و بیش از آنکه پذیرش بیقیدوشرط را به آنان بیاموزند خود انتقادی و عدم رضایت از خود را آموزش میدهند.
مردان و زنان دارای معیارهای متفاوتی برای رضایتمندی در زندگی میباشند. مردان برای شغل مناسب و موفقیت در کارها و زنان به خانواده و فرزندان ارزش قائل میباشند. زنی که از نظر شوهرش پذیرفته و مورد اعتماد است نگرشهای مثبتی به خود دارد و بخش عظیمی از اهداف او را روابط خوب و دوستانه با اطرافیان تشکیل میدهد.
مردان نیاز مبرمی دارند تـا بـه اهـدافشـان جـامـه عـمـل بـپـوشانـند اما زنان رابطه با دیگران را در درجه نخست اهمیت قرار میدهند.
هنگامی که زنان مشکلاتشان را بـا مـردان در میان میگذارند دنبال راه حل نمیگردند آنها تنها نیاز دارند تا فردی به حرفهایشان گوش دهد.
مردان دو برابر زنان بیمار میشوند البته زنان نیـز بـیشتر بـه سـلامتـی خود اهمیت میدهند.
زنان درد و کار یکنواخت را بهتر از مردان تحمل میکنند.
بر خلاف تصور عام مردان بیـشتر از زنـان حـرف زده و بیشـتر سـخنــان دیگران را قطع میکنند.
مردان و زنان دارای حس حسادت یکسان بوده اما مردان بهتر میتوانند این حس را پنهان سازند. نمایان ساختن حس حسادت در زنان احتمالاً به همان روحیهای برمیگردد که در خود احساس ضعف نموده و انتقاد از خود داشته و به دوستداشتنی بودن خود مطمئن نیستند.
منبع:jamejamonline.ir
گردآوری: پایگاه اینترنتی پرشین وی