تفاوت بین انسان مادی با انسان الهی در نگاه به هستی

تفاوت بین انسان مادی با انسان الهی در نگاه به هستی

چقدر فرق است میان اینکه انسان تفکرش تفکر مادی باشد و وقتی که در روی زمین راه می رود خودش را با اشیاء بیگانه و احیانا دشمن احساس کند، بعد هم بگوید زندگی تنازع بقاست، زندگی جنگ است و جز جنگ نیست، من یک موجود تک و تنها هستم و هیچ موجودی از ازل در فکر من نبوده و الان هم در فکر من نیست و هیچ وقت در فکر من نخواهد بود، هیچ مهربانی و رحمتی در دنیا در پیدایش من دخالت نداشته، هیچ مهر و محبتی در عالم وجود نداشته است که مرا به وجود آورده باشد و الان هم وجود ندارد که بخواهد مرا در خودش پناه بدهد، یک موجود تک هستم در میان میلیاردها دشمن، آنوقت یک چنین آدمی چه احساساتی پیدا می کند!

آری چقدر فرق است میان این آدم و کسی که می گوید: «ظهر الوجود ببسم الله الرحمن الرحیم» تمام هستی مظهر «بسم الله الرحمن الرحیم» است، مظهر رحمانیت یک رحمان و مظهر رحیمیت یک رحیم است. عالم را رحمانیت و رحیمیت به وجود آورده و به قول یکی از نویسنده های عرب، حالت یک نفر مؤمن در وقتی که در دنیا قدم می زند حالت انسانی است که در یک مهرگان و جشن قدم بر می دارد، در جایی قدم بر می دارد که قبلا دعوتش کرده اند، گفته اند بیا اینجا. مثل اینکه انسان را در یک مهمانی دعوت کنند بعد برود آنجا، هر چه که آنجا می بیند میان آن و خودش رابطه برقرار می کند، می گوید ببین، آن گل را آنجا گذاشته اند، برای ما آنجا گذاشته اند برای اینکه ما استفاده کنیم چون مهمان هستیم، ببین، منزلشان را چه زینت و آرایش کرده اند! آن تابلو را آنجا می بینی، این فرش را اینجا می بینی؟ همه اینها را آماده شده و حساب شده می بیند و با آمدن خودش ارتباط قائل است. قرآن می خواهد که انسان خودش را در عالم این جور احساس کند، حالت کسی که دعوتش کرده اند به منزلی و در آن منزل آنچه که وجود دارد حساب دارد و با آمدن او ارتباط دارد. آن وقت است که انسان در خودش احساس مسؤولیت می کند بعد فکر می کند پس برای چه ما را دعوت کرده اند؟ دعوت کرده اند که بیاییم بخوریم و بچریم و برویم یا مسأله دیگری هم هست؟ پس ما که به یک مهمانی و به منزلی که برای ما آماده شده است آمده ایم، باید بدانیم که چه هدفی از اصل آمدن ما هست.

عظمت و جایگاه انسان از نظر قرآن :
قرآن در سوره جاثیه آیات ۱۲ و ۱۳ می فرماید: «الله الذی سخر لکم البحر؛ الله است آن کسی که این دریا را مسخر شما قرار داده». معنای مسخر قرار داده یعنی آب را طوری خلق کرده، شما را به شکلی خلق کرده، چوب را به شکلی خلق کرده، هوا را به شکلی خلق کرده و باد را به شکلی خلق کرده، همه اینها را به گونه ای خلق کرده که نتیجه اش این است که شما از این آب با کشتی استفاده می کنید یعنی اینها حساب شده آفریده شده اند. «لتجری الفلک فیه بامره ؛ که کشتی به امر و اراده او و به خواست او حرکت کند». او خواسته است که کشتی روی دریا حرکت کند که حرکت می کند و در نتیجه مسافرتها بکنید، تجارتها بکنید، نقل مکان ها بکنید. « و لتبتغوا من فضله؛ و از فضل الهی خیر طلب کنید»، گفته اند مقصود استفاده های مختلف از دریاست. یک استفاده از دریا همان است که به وسیله کشتی انجام می شود که انسان قاره ها را طی می کند و دیگر اینکه از خود دریا بهره ها ببرید، از حیوانات دریا، از گوهرهای دریایی که از دریا گرفته می شود یعنی آن ماهی ای که در دریا هست و هر حیوانی که در دریا هست و قابل استفاده است و آن گوهرهایی که در دریا هست، لؤلؤی اگر هست، مرجانی هست، هر چه هست، باز اینها هم یک کار حساب شده است و تصادفی نیست. آن هدف نهایی و اصلی، آن جنبه مدرسه بودن اینهاست. تا اینجا همان بهره گیری مادی است ولی در عین حال چون انسان کودکی است که در این دنیا می آید و در این دنیاست که باید معرفت پیدا کند «و لعلکم تشکرون؛ باشد که شما سپاسگزار خدای خود باشید» یعنی خدای خودتان را به این وسیله بشناسید و بعد از شناختن سپاسگزار او باشید، و معنی سپاسگزار را همیشه گفته ایم که سپاسگزاری یعنی هر چه که او به شما داده است، در همان مسیری که باید، مورد استفاده قرار بدهید.
بعد می فرماید: «و سخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض جمیعا منه». در هیچ کتابی انسان به اندازه ای که در قرآن کریم، بزرگ است بزرگ نیست. در عصر ما فلسفه های به اصطلاح اومانیستی زیاد پیدا شده، دم از انسان می زنند ولی هیچ کسی به اندازه قرآن شأن انسان را بالا نبرده و در واقع انسان را آنچنان که هست معرفی نکرده است. اینجا فرمود که دریا را مسخر شما قرار داده، دریا را طوری خلق کرده که شما بتوانید از وجود آن استفاده کنید، یکدفعه یک کاسه می کند: هر چه در آسمانها و زمین هست مسخر شماست. شما را طوری خلق کرده و عالم را طوری خلق کرده که شما می توانید تمام عالم را در تسخیر خودتان قرار بدهید نه فقط دریاها را. «منه» در حالی که همه اینها از ناحیه اوست یعنی او این جور قرار داده و این کیفیت را عنایت کرده است. «ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون» در این مطالبی که ما گفتیم خیلی نشانه ها و علامتها هست اما برای مردمی که اهل تفکر باشند یعنی اندیشه های خودشان را به کار بیندازند، بر علم خودشان بیفزایند، دقت کنند، تأمل کنند، خیلی مطالب از اینها در می یابند، یعنی اینها که ما می گوییم فهرست مطالب است و اجمال می گوییم برای اینکه شما را به راه بیندازیم، بعد شما بروید از راه علم و فکر حقایقی در این زمینه ها به دست بیاورید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا