اعتیاد به غرب
در تاریخ یکی از موضوعات مهم در درگیریها و جنگها، مسئله جنگ روانی بوده است؛یعنی به اصطلاح یک مسئله «نبود» را «بود» کردن، آدرسهای غلط دادن، تردید در جبهه دشمن ایجاد کردن و… یکی از مهمترین اصول جنگ روانی بوده است. اما به نظر بنده امروز موضوع جنگ روانی به صورت نوین، با وجود فضای مجازی و دسترسی بیشتر آحاد ملت به این امکان نرمافزاری شکل حادتری به خود گرفته و سبب شده است دشمن همه تمرکز خود را در جنگ روانی در این بخش بگذارد. دشمن در این جنگ تلاش میکند همه فرصتهای نظام را به تهدید و تمام تصمیمهای ملت را به تردید تبدیل کند که این موضوع بسیار مهمی است.
امروز در همه موضوعات مربوط به جمهوری اسلامی، این راهبرد به منزله جنگ روانی دشمن مطرح شده که نباید اجازه دهند هیچ نقطه سفیدی برای جمهوری اسلامی مطرح شود و همه اتفاقهای کشورشان را به مثابه یک شکست بزرگ و نقطه سیاه بزرگ در پرونده جمهوری اسلامی مطرح کنند. همگان دیدند که در بحث کرونا چه اتفاقاتی در جهان به ویژه آمریکا و انگلیس افتاد؛ از جمله اینکه بعد از سالها اقتصاد انگلیس وارد مرحله رکود شد و در آمریکا بیش از پنجاه میلیون نفر انسان بیکار شدند؛ به عبارتی تمام اقتصاد بینالملل در تب و تاب این جریان میسوزد، اما میبینیم همین جریانهایی که بیشترین ناکارآمدی و ضربه را در کرونا دریافت کردهاند، امروز بدون ذکر موضوع کرونا، تمام پسلرزههای کرونا را به مثابه ناکارآمدی، و ضعف نظام ما تلقی میکنند. متأسفانه ناکارآمدی بعضی از مسئولان به این موضوع دامن زده است، در حالی که امکان انجام اقدامات بهتر وجود داشت.
به هر جهت یک اتفاق بینالمللی همه کشورها را درگیر کرده است، در حالی که این موضوع در فضای مجازی و به صورت گسترده به مثابه یک نقطه بسیار سیاه در پرونده جمهوری اسلامی مطرح میشود. رهبر معظم انقلاب در این زمینه میفرمایند اگر تحریف از بین برود، تحریم و تهدیدها هم از بین میرود، یعنی امروز تحریم داستانی است که با تحریف در حال پروار شدن است و به عنوان یک پدیده بسیار تأثیرگذار در زندگی مردم اثر خود را میگذارد. مورد دیگر بحث برجام است؛ با اینکه برجام از ابتدا با شکست مواجه شد، اما یک اتفاق ناگوار به دلیل همین تحریف و فضاسازیها که اسم آن را «آدرسهای غلط» میگذارم، باعث شد تحریم از این موضوع تغذیه کند و موجب فریز کردن اقتصاد ایران شود؛ یعنی با این اقدام ابتدا حرکتها و بسیاری از ظرفیتهای ما را نابود کردند، مانند وضعی که در فردو و اراک به وجود آمد و به تعبیری موجب از چرخش انداختن سانتریفیوژهای ما شد و اقتصاد هستهای ما را به شدت لطمه زد و پیشرفتهای هستهای ما را متوقف یا کند کرد؛ از این رو وضعیت بدی به وجود آورد و ما همه این هزینهها را دادیم که تحریمها برداشته شود، اما با جریان تحریف نه تنها برداشته نشد، بلکه توسعه پیدا کرد. نکته مهم این بود که این تحریم از یک جا تغذیه میشد که آن هم از بین بردن اقتصاد داخلی ما و ضربه زدن به رونق اقتصادی در داخل کشور بود.
در حالی که باید با عزم راسخ روی اقتصاد ملی خود تکیه میکردیم و نگاهمان را از خارج برمیداشتیم و به طور فزاینده ظرفیتهای داخلی خود را تقویت میکردیم، همچنین مدل پیشنهادی رهبر معظم انقلاب را که اقتصاد مقاومتی بود، در دستور کار خود قرار میدادیم. اما دائما به امید فردای مبهم اقتصاد کشور را فریز کردیم و به اصطلاح اقتصاد کشور را شرطی کردیم که در نتیجه هر روز تحریم، فربهتر شد و زمینههای تحریم و تهدید در کشور ما توسعه پیدا کرد و اقتصاد ملی لطمه خورد و این را به ناکارآمدی نظام متصل کردند. شرطی شدن اقتصاد و منتظر ماندن اقتصاد برای فردای نامعلوم سبب شد ما ضربههای سختی از این موضوع بخوریم و رهبر معظم انقلاب فرمودند تأسف این است؛ در حالی که دشمن خلف وعده کرده و ما تمام تعهدات خود را انجام دادهایم، آنها این تعهدات را انجام ندادند و با تمام وقاحت و پرروریی این کار را انجام میدهند.
امروز ما شاهد یک اتفاق عجیب در دنیای سیاست هستیم، کسی که بیشترین ضربه را به جمهوری اسلامی وارد کرده، یعنی با خروج خود از برجام بیشترین ضربه را زده است، با جریان تحریف خود را ناجی اقتصاد ایران مطرح میکند. عدهای نیز با تحریف واقعیتها تلاش میکنند این به اصطلاح داستان تلخ را واقعی جلوه دهند و بگویند امروز نشستن با ترامپ و مذاکره با او، راه حل برون رفت ما از مشکلات اقتصادی است. بعضیها با تحریک اقتصاد ایران از این منظر که در حالت شرطی و انتظار فریز بماند، تلاش میکنند این را به جامعه القا کنند که جمهوری اسلامی چارهای جز این ندارد که با ترامپ پای میز مذاکره بنشیند تا اقتصاد ایران از این وضعیت خارج شود. نکته عجیبتر اینکه همانی که اقتصاد ایران را به این وضعیت انداخته و موقع عمل به تعهدات خود، به صورت قلدرمآبانه از برجام خارج شده است، امروز موضوع سازوکار ماشه را مطرح میکند. در واقع کسی که از برجام خارج شده و هیچ حقی دراین موضوع ندارد، امروز میخواهد از همه ظرفیتهای برجام استفاده کند که عجیب است؛ یعنی علاوه بر اینکه هیچ آوردهای نداشته، میخواهد دریافت هم داشته باشد و از ظرفیت برجام علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده کند.
یک عدهای در داخل که عوامل مرعوب منفعلی هستند و به جای اینکه معتقد به غرب باشند، دیگر معتاد به غرب شدهاند که اگر آن را به خود تزریق نکنند نمیتوانند ظاهرا به حیات خود ادامه دهند و باید حتما یک پُک غربپرستی بزنند و یک اعتقاد ذلت و خفت در مقابل غرب را مطرح کنند تا حالشان بهتر شودـ امروز جریان تحریف را مدیریت میکنند تا جمهوری اسلامی با مشکلات متعددی مواجه شود. امروز مهمترین وظیفه ما این است که بتوانیم افکار عمومی را نسبت به جریان تحریف مطلع کنیم که اگر این تحریم پایههایش زده شود، ظرفیتهای داخلی به اقتصاد ملی و برنامهریزی برای اقتصاد ملی معطوف خواهد شد. البته مشکل ما این است که متأسفانه سازوکار اجرایی کشور بعضا خود نیز درگیر پذیرش این تحریکات است و عزمی برای اینکه ظرفیتهای ملی را برای توسعه و رونق اقتصادی ملی مطرح کند، جزمس نمیکند و به تعبیری ماشین اجرایی کشور هنوز برای اقتصاد مقاومتی و تقویت بنیانهای اقتصادی کشور، استارت نخورده است.
وارونهنمایی
در فضای سیاسی کشور دو تحریف اتفاق افتاده که خسارتهای بسیاری را به کشور وارد کرده است؛ تحریف اول با این مسئله مرتبط است که اگر ما در عرصه اقتصادی دچار عقبافتادگی یا مشکل شدهایم، این موضوع یکسره ناشی از سیاستهای خارجی و توانمندی واقعی طرف خارجی در اثرگذاری بر معادلات داخلی است. این تحریف به شمار میآید؛ چرا که جهان در اختیار دشمنان ما نیست و در عرصه خارجی و بسیاری از عرصهها امکان فعالیت برای ما وجود دارد، کما اینکه بسیاری از کارها باید در فضای داخلی شکل بگیرد. گفتنی است، اقتصاد یک کشور هیچ گاه خارج از مرزها بسته نمیشود؛ بلکه توانمندیهای داخلی سبب ایجاد آن میشود؛ برای نمونه با نگاهی به اقتصاد کشورهای ژاپن، چین، هند و آمریکا، درمییابیم اقتصادشان در داخل کشورشان بسته شده است، البته باید برای تجارت خارجی یک تأثیری قائل باشیم؛ اما این نکته مطرح است که کشور چین اول ملتش را اداره میکند، بعد در عرصه تجارت خارجی میآید و عرصههای دیگری را فعال میکند. در حالی که این مسئله در ایران به این صورت ترجمه میشود که ما اساساً بدون تجارت خارجی و باز بودن راه تجارت خارجی نمیتوانیم زندگی کنیم و باید مسائل خارجی را حل کنیم. تحریف دیگر این است که توانمندی دشمنان در بستن مسیرهای خارجی روی ما را فوقالعاده نشان میدهند. تحریف دیگری که در محیط داخلی اتفاق میافتد، در زمینه مسائل گذشته انقلاب است که عدهای با پوشاندن حقیقت تلاش میکنند یک فضای غیرواقعی و ساختگی را به مثابه فضای واقعی حاکم کنند. برای نمونه، بسیاری از جریانهای داخلی، مبدأ دشمنی آمریکا با ایران را تسخیر لانه جاسوسی معرفی میکنند و میگویند اگر ما لانه جاسوسی را تسخیر نکرده بودیم و سیاستهای تندی را علیه آمریکا اتخاذ نمیکردیم، مشکلات بعدی پیش نمیآمد و تا امروز درگیر مشکلات نبودیم. در حالی که اینها باید جواب بدهند که اصلاً ما به چه دلیل لانه جاسوس را گرفتیم؟! همه ملت ایران نیز آن را تأیید کردند و امام(ره) هم از آن به مثابه انقلاب بزرگتر از انقلاب اول یاد کردند. در واقع، چرایی این موضوع را بیان نمیکنند و نمیگویند که در همان روزها و ماهها و بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، آمریکاییها توطئههای رنگارنگی را برای براندازی نظام ایران دنبال کردند و نمیگویند که اساساً آمریکاییها همه تلاش خود را برای اینکه انقلاب ایران پیروز نشود، به کار بستند و مشغول زد و بند علیه انقلاب اسلامی بودند. ضروری است با افشاگری درست و بیان صحیح حقایق با این تحریفها مقابله کرد. در این راستا،مسئولان باید در مقابل انحرافاتی که مطرح میشود، حقیقت را بیان کنند. نقش رسانهها در این زمینه خیلی مهم است و در واقع میتوان گفت بار افشاگری و روشنگری حقیقت، روی دوش رسانههاست.