آیا عقل باور می کند که در صد میلیون احتمال، یک احتمال، با وجود حیات تطبیق کند و بقیه احتمالها، نابودی حیات را اقتضا کنند؟ عقل می خندد و سخنی که بگوید تصادف موجب شده که یک احتمال محقق شود، و نود و نه میلیون و نهصد و نود نه هزار و نهصد و نود و نه احتمال دیگر، محقق نشود. نسبت تصادف، یا مجموع احتمالات، اگر چهار پنجم باشد، عقل وقوع تصادفها را قطعی نمی داند چه برسد به یک احتمال، از صد میلیون احتمال، با آنکه نسبت احتمال تحقق حیات در این جهان، و بقاء آن، با احتمالهای عدم تحقق و عدم بقاء آن، خیلی بیش از یک صد میلیون می باشد. دانشمندی می گوید: اگر با حساب احتمالات تصادفات را برای حصول یک عمل طبیعی در نظر بگیریم، مانند پیدایش یک ذره پروتئین از عناصر اولیه اش و عمر زمین را سه میلیون سال، فرض کنیم، خواهیم دید که این زمان، برای حصول این عمل، یعنی پیدایش ذره پروتوئین، کافی نیست. فقط، با قبول وجود یک نیروی هدایت کننده که با اراده و مشیت، عمل می کند، می توانیم کیفیت حصول و هماهنگی را، از تصادف و عدم انتظام، بفهمیم.
دانشوری می گوید: احتمال پیدایش جهان و این همه موجودات بدیع و گوناگون، بر اثر تصادف و اتفاق، به همان اندازه است که مثلا در نتیجه وقوع حادثه ای در یک چاپخانه، یک کتاب دائره المعارف قطور دقیق با فهرستی جالب و زیبا بوجود آید. دانشمندی می گوید: آیا عقل باور می کند که تصادف شده که گل، شیره ای را که مطبوع حشرات می باشد، تهیه کرده، تا آنها را به دور خود جمع کند؟ در مقابل حشرات نیز وسیله تلقیح آن، باشند؟ آیا این اتفاقی است که دانه های ریزه گرده وارد تخمدان گل شود و تلقیح بدین وسیله محقق گردد، در نتیجه بذر لازم، برای تولید نبات و گل سال آینده را بوجود آورد؟ دانشوری می گوید: ما برای میمونی که چند صندوق را رویهم گذارده، و موزی را که از سقف آویزان می باشد، بدست آورده و تناول کرده، هوش و ذکاوتی قائل هستیم و اگر کسی ادعا کند: میمون بر حسب اتفاق روی آنها رفته و بر حسب اتفاق دستهایش بحرکت آمده و موز را کنده است، او را مورد تمسخر و استهزا قرار می دهیم. پس چگونه می توانیم قبول کنیم، هزاران اختراعاتی که مخترعین و مکتشفین بزرگ جهان بشریت بعد از قرنها زجر و زحمت، شبیه ناقص بعضی از موجودات آفرینش را ساخته اند، خودبخود بر حسب اتفاق ایجاد گردیده است؟!
دستگاه چشم که دوربین عکاسی می باشد و در بعضی از حیوانات کار دوربینهای قوی را انجام می دهد، گوش داخلی با هیجده هزار الیافی که مانند طنابهای صوتی حرکت نموده و تمام آنها در چند میلیمتر مکعب گنجانیده شده اند، دستگاه ژیروسکوپی که در زیر بال حشرات قرار گرفته است، پیل الکتریکی که در بدن ماهیها تعبیه شده است، وسائل استتاری که حیوانات مختلف، برای حفاظت خود به کار می برند و بشر با وجود ترقیاتی که نموده، تازگی به فکر استفاده از آن، آنهم به طور ناقص افتاده است، پرواز طیور، چتر نجات دانه ها، تشکیلات و سازمان ارتباطی اعصاب، طرقی که بدن موجودات برای حفاظت خود، در برابر سرما و گرما و هزاران عوامل مضر که زندگانی را، هر لحظه تهدید می کند، به کار می برند و میلیونها وسائلی که مورد استفاده موجودات قرار می گیرند، به موجب اتفاق پیدا شده و برای ساختن آنها، مبتکر و مخترع و نقشه کشی وجود نداشته است؟!